پیشخدمت: ای داد! ما رو ببخشید. الآن براتون حشره‌کش می‌آرم!
بیژن غفاری‌ساروی از تهران
*
آب
معلم: یه کلمه بگو که توش «آب» داشته باشه.
دانش‌آموز: آقا اجازه، شیلنگ!
فروغ نیازی از سنندج
*
غیبت
معلم: کجا بودی تو؟ چند روز غیبت داشتی.
دانش‌آموز: مریض بودم آقا.
معلم: پس دیروز با دوچرخه وسط خیابون چی‌کار می‌کردی؟
دانش‌آموز: داشتم می‌رفتم مطب دکتر که بهش بگم بیاد من رو توی خونه معاینه کنه!
نسرین بوادی از یزد
*
کمک
معلم: من نمی‌فهمم... آخه چه‌طور یه نفر می‌تونه توی حل یه مسئله‌ی ریاضی این‌همه اشتباه بکنه؟
دانش‌آموز: آقا یه نفر که نه، بابامون هم کمک کرده!
سعید راستی از تهران
*
بهترین راه
اولی: تو وقتی دستت به پشتت نمی‌رسه که بخارونیش، چی‌کار می‌کنی؟
دومی: یه چهارپایه می‌ذارم زیر پام تا دستم برسه!
حمید یوسفی از سنندج
*
گل تمیز
خبرنگار: چرا شما همیشه قبل از بازی حموم می‌کنی؟
فوتبالیست: می‌خوام گل‌های تمیز بزنم!
امیرمهدی حقیقتی از تهران
*
بدهکار
طلبکار: به پدرت بگو بیاد پول من رو بده.
پسر: پدرم خونه نیست.
طلبکار: پس از این به بعد به پدرت بگو وقتی از خونه می‌ره بیرون، سرش رو لای پنجره جا نذاره! همین الآن دیدمش!
مریم ستایش از کرج
*
کله‌قند
اولی: برای چی این همه کله‌قند می‌بری خارج؟
دومی: چون شنیدم غم غربت خیلی تلخه!
کژال مکرونی از سنندج
*
یخچال
اولی: تو وقتی می‌ری سر یخچال، چی می‌خوری؟
دومی: معمولاً یه لگد و یه پس‌گردنی!
مریم شاهرضایی از تهران
*
قفل فرمان
اولی: از قفل فرمون جدیدت راضی هستی؟
دومی: آره خوبه، فقط سر پیچ‌ها یه کمی اذیتم می‌کنه!
هیوا معصومی از تهران
