همشهری آنلاین: اهل ‏بیت(ع) و امامان دوازده‏ گانه در تمام این مراحل و منازل دوشادوش قرآن اصالت و واقعیت و تحقق دارند و باید جمیع معارف و فرهنگ با آن گستردگى و وسعتش بدانها بازگشت نماید و گرنه غلط و اشتباه و متزلزل و فاسد و خراب خواهد بود.

حدیث ثقلین که مؤید کتاب خداست، گفتار ائمه اثنا عشر شیعه را حجت کرده است و تبعیت شیعه در عقائد و معارف و اصول دین و فقه و قوانین و احکام از این امامان طبق حدیث ثقلین است که عامه از آن اعراض نموده ‏اند.

مرحوم علامه آیت الله حاج سیدمحمدحسین حسینی طهرانی(رضوان الله علیه) در کتاب شریف امام شناسى، مجلد‏ سیزدهم (در باب «حدیث ثقلین»، که به مباحثی همچون «امر رسول خدا بر کتابت حدیث و حدیث ثقلین»، «تواتر حدیث ثقلین» و «موارد صدور و مواقع احتجاج و بحث کلامی حدیث ثقلین» می پردازد) بحثی را در مورد مفاد حدیث ثقلین «إنّى تَارکٌ فِیکُم الثَقَلینِ کِتابَ اللهِ و عِترَتى أهلَ بَیتى لَن یَفتَرقَا حَتّى یَردَا عَلَىَّ الحَوضَ: من در میان شما دو چیز بزرگ و سنگین از خود به یادگار مى ‏گذارم یکى کتاب خدا و دیگرى عترت من، یعنى اهل بیت من هستند، و این دو هیچگاه از یکدیگر جدا نمى‏ شوند تا کنار حوض کوثر بر من وارد شوند»، مطرح می کند که در ادامه از نظر می گذرد.

مراد از اهل بیت و عترت

ایشان پس از بیان معنی لغوی ثقلین و عترت، مراد از اهل بیت و عترت را چنین می نویسد: مراد حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) از، «عترتِى اهلَ بَیتِى» خصوص وجود مقدس امیرالمؤمنین (علیه السلام) و فاطمه زهرا(علیها السلام) و حضرت امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) و 9 پسر یکى پس از دیگرى از ذریه امام حسین(‏علیه السلام) است که آخرین آنها حضرت بقیّة الله (أرواحنا فداه) مى‌باشد.

شاهد اول ما حدیث کساء است که پیغمبر که على و فاطمه و حسنین(علیهم السلام) را در زیر کساء گرفت عرض کرد: «اللّهُمّ هَؤُلَاءِ أهْلُ بَیْتِى!» و با خودش مجموعاً پنج نفر أهل الْبَیت بودند و ذریه حضرت سید الشهداء(علیهم السلام) به دلایل قطعیه و قرائن شهودیه تا امام زمان داخلند و ما بحث از این حقیقت را به طور مستوفى در ضمن بحث از آیه تطهیر نموده ‏ایم.

دوم روایاتى است که شیعه و عامه از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) روایت کرده ‏اند که آن حضرت تفسیر این فقره را مشروحاً فرموده و على بن أبیطالب و حَسَنین و صدیقه کبرى و سپس 9 امام دیگر را یا یکایک آنها را با نام و نشانشان و یا به طور اجمال تا حضرت مهدى قائم آل محمد(علیهم السلام) بیان نموده است.

این روایات که از فریقین با سند قطعى و صحیح الصدور رسیده است فراوان و بسیار جالب است و... [لذا] قرآن و عترت از جهت اهمیت به مثابه نفس خود حضرت رسول هستند و بر امت لازم است نه تنها از نقطه نظر تشریف، بلکه از جهت اشرافِ آنها بدانها با نظر تکریم و تعظیم و تفخیم بنگرند و آنها را ولى و والى و مُسَیْطر و مُهَیْمن بر خود بدانند، به مثابه حیات رسول الله(ص) که وَلىّ و والى و مسیطر و مهیمن بود.

حدیث ثقلین به روایت حضرت فاطمه زهرا(علیها سلام الله)

ایشان در قسمتی دیگر از مباحث کتاب در باب طرق مختلفه روایت این حدیث، از حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها حدیث ثقلین را چنین روایت می کند: «قالتْ سَمِعْتُ أبِى صلى الله علیه و آله فى مَرَضِهِ الّذِى قُبِضَ فیهِ یَقولُ و قَدِ امْتَلَأتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أصْحَابِهِ: أیّهَا النّاسُ! یُوشِکُ أنْ اقبَضَ قَبضاً سَرِیعاً وَ قَدْ قَدّمتُ إلَیْکُمُ الْقَولَ مَعذِرَةً إلَیکُمْ، ألَا إنّى مُخَلّفٌ فِیکُمْ کتابَ رَبّى عَزّ و جَلّ و عترَتِى أهلَ بَیتِى‏! ثُمّ أخَذَ بِیَدِ على فَقَالَ: هذا عَلِىّ مَعَ الْقُرْآنِ و القُرآنُ مَعَ عَلِىّ لَا یَفتَرِقانِ حَتّى یَرِدا عَلَىّ الحَوْضَ فَأسْئَلُکُمْ مَا تَخْلُفُونّى فِیهِمَا: شنیدم از رسول خدا(صلى الله علیه و آله) در مرض موت در حجره مبارکه خود در وقتى که مملو از جمعیت بود، فرمود: اى مردم نزدیک است مرا به زودى و به سرعت قبض کنند و براى رفع عذر شما نزد خدا من گفتارم را براى شما تقدیم مى‏کنم: آگاه باشید که من در میان شما دو جانشین از خود می ‏گذارم، کتاب پروردگارم و عترتم که اهل بیت منند و سپس دست على را گرفت و بلند کرد و گفت: این على با قرآن است و قرآن با على است و این دو تا از هم جدا نمى‏ شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. پس بپرسم از شما درباره آنچه که بعد از من با آن دو کردید!»

مفاد حدیث ثقلین حجیت اهل بیت و عترت است‏

علامه طهرانی(ره) در مفاد این حدیث شریف می نویسد: آنچه از حدیث ثقلین به دست مى ‏آید از امامت و امارت و حکومت و ولایت و طهارت و علم و فهم و أعلمیت امامان و رشد و هدایت متابعان و کفر و غَوایت و ضلالت متخلفان و بقاء و دوام این امر تا قیامت و غیر ذلک، از دقت در این حدیث با طرق مختلفه و مضامین متفاوته بسیار است، ولى ما فقط در اینجا به ذکر دو نکته اشاره مى‏ کنیم:

نکته اول حجیت اهل بیت و عترت است همانند حجیت کتاب در جمیع معارف اصیل و فرهنگ قویم اسلام. بدین معنى که به مثابه قرآن کریم در اصالت و واقعیت و اتقان و مصونیت از غلط و خلط و اشتباه در تمام معارف و عقاید و احکام و قصص و حکایات و قوانین باقسامها و اخلاق و فلسفه و عرفان و علوم طبیعى و تجربى همان ‏طور که قرآن سند است و تمام این فرهنگ گسترده باید بدان برگردد. همچنین اهل ‏بیت(ع) و امامان دوازده‏ گانه در تمام این مراحل و منازل دوشادوش قرآن اصالت و واقعیت و تحقق دارند و باید جمیع معارف و فرهنگ با آن گستردگى و وسعتش بدانها بازگشت نماید و گرنه غلط و اشتباه و متزلزل و فاسد و خراب خواهد بود.

ما با هر فرد از افراد عامه بحث و گفتگو داشته باشیم چون به کتاب الله برگردد و شاهدى از آیه ‏اى آورده شود، براى طرفین بحث تمام است، زیرا آیه قرآن از جهت إتقان و إحکام و مصونیت و عصمت، بالادست ندارد و کسى را یاراى آن نیست که بر آن خرده گیرد و به علت عدم قبول قرآن بحث را ادامه دهد.

وی خاطرنشان می کند: حدیث ثقلین، عترت را همدوش و همپایه و هم ترازو و هم لنگه قرآن قرار داده است، و هر کس به پیغمبر معتقد است باید طبق این حدیث، کلام و گفتار و روش و عمل و کردار و اخلاق و عقیده و سایر جهات ادراکى خود را با امامان وفق دهد و تطبیق نماید، زیرا این حدیث عیناً ایشان را مانند قرآن قرار داده است از جهت حجیت و اصالت.

در «غایة المرام» با اسناد خود از مسعدة بن صدقه روایت مى ‏کند که حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند: انّ الله جعل ولایتنا أهل البیت قطب القرآن و قطب جمیع الکتب، علیها یستدیر محکم القرآن و بها نَوّهَتِ الکتب و یستبین الإیمان، و قد أمر رسول الله(صلى الله علیه و آله) أن یُقتدى بالقرآن و آل محمّد و ذلک حیث قال فى آخر خطبة خطب‌ها: انّى تارک فیکم الثقلین: الثقل الأکبر و الثقل الأصغر، أمّا الأکبر فکتاب ربّى، و أما الاصغر فعترتى أهل بیتى، فاحفظونى فیهما، فلن تضلّوا ما تمسّکتم بهما: خداوند ولایت ما اهل‏بیت را قطب قرآن قرار داد و قطب جمیع کتابهاى آسمانى قرار داد. محکمات قرآن بر ولایت ما دور مى‏ زند و کتب آسمانى در مدح و تعظیم ولایت ما فریاد برآوردند؛ و ایمان به ولایت ما ظاهر مى ‏گردد، و رسول أکرم صلى الله علیه و آله در آخرین خطبه ‏اى که ایراد نمود، امر کرد تا به قرآن و آل محمد اقتدا کنند آنجا که گفت: من در میان شما دو متاع نفیس و خطیر و دست نخورده مصون را قرار مى دهم: یک متاع نفیس و مصون بزرگتر، و یک متاع نفیس مصون کوچکتر. اما بزرگتر کتاب الله کتاب پروردگار من و اما کوچکتر پس عترت من است که اهل بیت من مى ‏باشند، بنابراین بر شما لازم است که مرا و حق مرا در آن دو چیز حفظ نمائید، و تا مادامى که بدان دو چیز تمسّک کنید گمراه نمى‏شوید!»

علامه طهرانی (ره) در ادامه چنین بیان می کند: بناءً علیهذا وقتى ما با یک نفر از عامه و سنى مذهبان در بحث برخورد مى‏ نمائیم، چون به گفتار أمیرالمؤمنین و یا امام حسن و امام حسین و هر یک از امامان تا حضرت بقیة الله مى‏ رسیم که صدور آن کلام از ذوات مقدسه ایشان به ثبوت رسیده باشد، حتماً باید بحث را قطع کنیم و دنبال ننمائیم، چرا که به حجت رسیده ‏ایم و او براى ما روشنگر راه و چراغ هدایت است که تمام ظلمتها و ضلالتها در پرتو او روشن مى‏ شود و راه نمایان مى ‏گردد و تزلزلها و اضطرابها سکون مى‏ پذیرد و از تیه و وادى تاریک و تحیر و سرگردانى به مقام امن و امان و آبشخوار علم و معرفت و عقل و درایت مى ‏رسد. این است مفاد این حدیث در خلیفه قرار دادن آنان را در مقارنت قرآن کریم کتاب وحى آسمانى، نه تنها مفاد آن که نصب خلیفه و امام از جهت امارت و حکومت و ریاست بر قاطبه مردم باشد.

ایشان با مطرح کردن این مسأله که حدیث ثقلین که مؤید کتاب خداست، گفتار ائمه اثنا عشر شیعه را حجت کرده است و تبعیت شیعه در عقائد و معارف و اصول دین و فقه و قوانین و احکام از این امامان طبق حدیث ثقلین است که عامه از آن اعراض نموده ‏اند، بیان می دارد: ما مى ‏گوئیم: همان‏طور که امروز نمى ‏توانیم از حضرت موسى و عیسى تبعیت کنیم با آنکه رسول خدا بوده ‏اند و نمى ‏توانیم دستورات تورات و انجیل را گرچه فرضاً صحیح و درست باشد به کار بندیم، زیرا حجت براى ما نیستند، پیغمبریشان و کتابشان نسخ شده است و حتماً باید از محمّد بن عبد الله(صلى الله علیه و آله) و کتابش قرآن کریم تبعیت کنیم چون که حجت داریم، همین طور نمى ‏توانیم از غیر ائمه اثنا عشر پیروى کنیم و معارف و فقه و تفسیر و اخلاق و سایر امور معارف و فرهنگ را از غیر ایشان أخذ کنیم، چون حجت بر گفتار آنان اقامه شده است و حجت بر پیروى قول غیرشان نداریم.

کد خبر 208922
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز