همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: در کنار این قهوهخانهها، نانوایی، قصابی و حتی حمام هم ایجاد شده بود. از کارگران کارخانه سیمان گرفته تا بارفروشان دور میدان صفاییه که سبزی و صیفی میفروختند، مشتری این قهوهخانهها بودند.

خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
بارفروشان هر صبح کله سحر از میدان شوش بار تهیه کرده و در در میدان صفائیه بساط میکردند. تجارت موز در تهران زیر نظر طیب حاج رضایی بود، پیرمردی به اسم مشهدی برات، بار طیب را در صفائیه میفروخت و طیب هم گاهی برای سرکشی بارش به این محله میآمد. جوانها از او حساب میبردند و وقتی به محله میآمد حداقل۲۰ نفر او را همراهی میکردند.
«محمدعلی عالمی» در این باره میگوید: «در میان این قهوهخانهها، قهوهخانه «مشهدی عوض» از همه بروبیای بیشتری داشت و اغلب اهالی تا پاسی از شب در آنجا گعده میکردند. چون در آن دوران فقط قهوهخانه «مشهدی عوض» تلویزیون داشت و کارگران و اهالی برای تماشای تلویزیون به قهوه خانه می آمدند. به خوبی به خاطر دارم سال ۱۳۵۳ بود که سریال هزار و یک شب از تلویزیون پخش میشد و اهالی برای تماشای آن سر از پا نمیشناختند. مشهدی عوض اجازه نمیداد که کودکان وارد قهوهخانه شوند. به همین دلیل، در میان هیاهوی پخش سریال، ما بچهها از پشت شیشه قهوهخانه، فیلم را میدیدیم. صاحب قهوهخانه از مشتریها که اغلب جوان بودند نفری یک ریال میگرفت و در ازایش صندلی به آنها تحویل میداد.

همچنین بعضی از قهوهخانهها به اقوام خاصی اختصاص داشت. مثلاً در محل صندوق قرضالحسنه، قهوهخانه لرها بود و فقط لرها به آن رفتوآمد داشتند یا قهوهخانه «میرزا آقا» که محل رفتوآمد گندهلاتها بود و کمتر جوانی جرئت میکرد به این قهوهخانه برود. آن زمان کشتارگاه وجود نداشت و در کنار همین قهوهخانهها روزانه چندین رأس گوسفند ذبح میکردند.» در نزدیکی چشمهعلی، عباس قالیشور هم قهوهخانه داشت که بیشتر صنف قالیشویی در آن در حضور داشتند و همچنین افرادی که جویای کار بودند با آمدن به این قهوهخانه و درخواست کار، در قالیشویی مشغول میشدند. عباس قالیشور برای ناهار دیزی آماده میکرد. به همین خاطر اغلب گردشگران تهرانی برای خوردن دیزیهای او به چشمهعلی میآمدند.
نظر شما