همشهری آنلاین - ثریا روزبهانی: سالیان نه چندان دور هرروز از صبح تا دم دمای غروب آفتاب در چشم علی، دهها فرش شسته میشد و آن را در سینه کش کوه پهن میکردند تا خشک شود. کوه یکدست سرخ پوش میشد. در هر سوی این چشمه تعدادی سرگرم کار بودند یکی با چوب خاک فرش و قالیها را میگرفت و دیگری فرشها را در آب چشمه میخیساند. آن سوتر حاج علی اصغر و حاج حسین دو برادر همدانی با کارگرانشان مشغول شست و شوی فرشها بودند.
سالهای پایانی دهه ۴۰ ماجرای جالبی در شهر ری رخ داد که هنوز هم از خاطره قدیمیها نرفته. روزی که آلبرت لاموریس با یک بالگرد به حوالی چشمهعلی رفت و کلی سروصدا به پا کرد. ادامه ماجرا را در این فیلم بشنویید
کد خبر 937328
نظر شما