همشهری آنلاین: رییس جمهور سوریه گفت: ما مطمئنیم که پیروز می شویم ، سوریه مانند قبل بلکه بیشتر از گذشته از مقاومت و نیروهای مقاومت حمایت خواهد کرد.

سوریه بیشتر از قبل از مقاومت حمایت خواهد کرد

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از شبکه تلویزیونی المنار ،بشار اسد گفت: عوامل متعددی در شکست طرح های توطئه گران دخیل بود یک طرف قضیه مربوط به حکومت سوریه است که توطئه ها را با شکست مواجه کرد و طرف دیگر مربوط به خود توطئه گران است. آن ها خود در شکست خودشان دخیل بوده اند. آن ها به علت ناآشنایی دقیق با ویژگی ها و اوضاع سوریه باعث شکست خودشان شدند.

وی افزود: در آغاز آن ها با بکارگیری عنوان انقلاب کار خود را شروع کردند انقلاب نیازمند عوامل واقعی است و نمی توان یک انقلاب را با دادن پول به راه انداخت. اما آن ها نتوانستند شرائطی را که برای تحقق یک انقلاب واقعی لازم است فراهم کنند از این رو به سراغ مطرح کردن مسائل فرقه گرایانه رفتند تا در میان ملت سوریه چند دستگی ایجاد کنند.

بشار اسد در ادامه خاطرنشان کرد: آن ها توانستند در برخی از زوایای درون جامعه سوریه وارد شوند. این زوایا در هر جامعه دیگری نیز وجود دارد زوایایی که از نادانی و هوشیار نبودن بوجود آمده است اما نتیجتاً آن ها نتوانستند به صورت واقعی در میان ملت سوریه شکاف ایجاد کنند. و اگر این شکاف ایجاد شده بود سوریه از همان آغاز تقسیم شده بود.

وی افزود: آن ها عنوان دیگری را برای هدف قرار دادن حکومت سوریه برگزیدند که خود در دام آن گرفتار شدند و آن مساله درگیری بر سر کرسی بود. واقعیت روشن است مساله ما مساله درگیری بر سر قدرت نیست بلکه مساله مبارزه برای وطن است نه برای قدرت. هیچ کس برای باقی ماندن دیگران در قدرت نمی جنگد و شهید نمی شود.

رئیس جمهور سوریه ادامه داد: ما به طور مطلق بر ایده دفاع یا حمله تکیه نمی کردیم. تاکتیک نظامی که در هر نبرد کوچک جداگانه بر آن تکیه می کردیم این بود که با مساله تنها از لحاظ نظامی برخورد نمی کردیم بلکه موضوع را از ابعاد مختلف آن در نظر می گرفتیم بعد سیاسی و بعد اجتماعی نیز مد نظر قرار می گرفت.

وی تصریح کرد: بسیاری از سوری ها در آغاز حوادث سوریه فریب خوردند. بسیاری از کشورهای دوست ما بودند که آنچه را درون سوریه در حال رخ دادن بود درک نمی کردند. بی تردید تحولاتی که رخ داد به سوری ها کمک کرد تا واقعیت ماجرا را بفهمند و این مساله به نیروهای مسلح سوریه برای انجام وظایف شان کمک بیشتری کرد و در موفقیت های آن ها نقش داشت. آنچه رخ داد انتقال از دفاع به هجوم نبود بلکه معادله قدرت به نفع نیروهای مسلح سوریه تغییر کرد.

بشار اسد گفت: اولین علت تغییر معادله قدرت تغییر از بین رفتن پایگاه های گروه های مسلح بود. گروه های مسلح در برخی مناطق سوریه پایگاه داشتند و این مساله به خاطر عدم معرفت ساکنان آن مناطق بود و نه به خاطر وطن پرست نبودن آن ها. بسیاری از آن ها فریفته شده بودند و تصور می کردند این ناارامی ها انقلابی علیه نکات منفی موجود در کشور است اما این پایگاه تغییر کرد و بسیاری از افراد مسلح از این گروه های تروریستی خارج شدند و به زندگی عادی شان بازگشتند و این مساله عامل اساسی تغییر موازنه قدرت بود.

وی درباره مساله حضور حزب الله در سوریه و قرار گرفتن برخی مبارزان غیر سوری در کنار نظام سوریه گفت: نمی توانیم آنچه اخیراً در خصوص مداخله نظامی حزب الله در سوریه مطرح شده است از موضوع نبرد القصیر و حمله اسرائیل جدا کنیم. این سه عامل مربوط به یک مساله واحد است.

بشار اسد خاطرنشان کرد: بویژه پس از سخنرانی اخیر سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله در رسانه های عربی و غیر عربی این مساله مطرح شد که مبارزان حزب الله در سوریه می جنگند و از دولت سوریه دفاع می کنند. (یا به زبان خود این رسانه ها نیروهای حزب الله از نظام سوریه دفاع می کنند. البته ما از عنوان دولت استفاده می کنیم و نمی گوییم نظام).

وی ادامه داد: باید به صورت منطقی به موضوع نگریست اگر حزب الله یا مقاومت بخواهد از سوریه دفاع کند و بخواهد تعدادی از مبارزان خود را به سوریه بفرستد، چه تعداد مبارز به سوریه خواهد فرستاد؟ صدها تن؟ هزار تن؟ دو هزار تن؟ ما داریم از نبردی سخن می گوییم که در آن صدها هزار تن از ارتش سوریه و ده ها هزارتن از تروریست ها حضور دارند البته اگر تعداد آن ها بیش از این یعنی بیش از صدهزار نفر نباشد زیرا تعداد آن ها به صورت مستمر رو به افزایش است و کمک رسانی به تروریست ها از سوی کشورهای همسایه و دیگر کشورهای حامی آن ها به صورت مستمر ادامه دارد. این تعداد مبارزی که حزب الله برای دفاع از دولت سوریه می فرستد به نسبت نیروهای ارتش و تروریست ها و با توجه به مساحت گسترده سوریه دفاع از دولت و نظام سوریه محسوب نمی شود.

رئیس جمهور سوریه تاکید کرد: چرا در حال حاضر گفته می شود حزب الله به حمایت از دولت سوریه وارد عمل شده است؟ چرا این زمان برای بیان این مطالب انتخاب شده است در حالی که درگیری ها پس از ماه رمضان سال 2011 آغاز شده است و این درگیری ها بالا گرفت تا جایی که در تابستان سال 2012 گروه های مسلح نبرد آزادسازی دمشق را آغاز کردند و ساعت صفر اول، دوم و سوم رخ داد و مساله ترور افسران چهارگانه رخ داد. فرار چندین تن از مقامات دولت سوریه صورت گرفت و بسیاری تصور می کردند این زمان زمان سرنگونی دولت است ولی دولت سرنگون نشد، با وجود این شرائط حزب الله در آن زمان در سوریه مداخله نکرد پس برای چه در این زمان مداخله می کند.

وی ادامه داد: مساله مهم دیگر این است که چرا حزب الله در دمشق و حلب مداخله نمی کند نبرد اصلی ما در حلب و دمشق است و نه در القصیر. شهر القصیر یک شهر کوچک است. چرا حزب الله در حمص مداخله نظامی نکرد بنابراین همه این داده ها غیر دقیق است، اینکه گفته می شود شهر القصیر یک منطقه راهبردی است باید گفت تمامی مرزها برای تروریست ها راهبردی است. تمامی مرزها برای ورود تروریست ها و تسلیحات به داخل کشور به کار گرفته می شود. بنابراین هیچ ارتباطی میان این عناوینی که مطرح شده است با موضوع حزب الله وجود ندارد.

وی ادامه داد: اگر به سر و صداها و شیون هایی که هم اکنون در رسانه های عربی برخاسته و سخنان مسوولان عرب و حتی بان کی مون که به موضوع مداخله نظامی حزب الله در شهر القصیر تصریح کرده اند توجه کنیم می بینیم همه این جنجال ها مربوط به عملیات خفه کردن مقاومت است و به دفاع از دولت سوریه ربطی ندارد. تمام این ادعاها مربوط به عملیات خفه کردن مقاومت است و هیچ ارتباطی به مساله دفاع از دولت سوریه ندارد. ارتش سوریه قبلاً در حلب، دمشق، حومه دمشق و در جاهای مختلفی به پیروزهای بزرگی دست یافته است اما در آن شاهد این جنجال هایی که برای شهر القصیر به پا شده است نبودیم.

وی در پاسخ به این سوال که نبرد القصیر برای این بوده است که یک گذرگاه ایمن که ساحل سوریه را به دمشق مرتبط کند ایجاد شود یا اینکه در صورت تقسیم سوریه بتوان در آن منطقه یک دولت علوی ایجاد کرد، گفت: اولاً از لحاظ جغرافیایی ساحل سوریه و لبنان از القصیر نمی گذرد. این یک سخن غیر منطقی است. مساله دوم این است که کسی وارد این درگیری ها نمی شود که به سمت تقسیم کشور پیش برود و اگر به دنبال تقسیم کشور باشد پس باید به سمت و سوی این مساله نیز پیش برود و دیگر نیازی نیست که در تمامی مناطق سوریه وارد درگیری شود. وضعیت درگیری ها حاکی از آن نیست که کسی در دولت سوریه برای تقسیم کشور تلاش می کند بلکه این نبرد ها نبرد هایی است که برای حفظ یکپارچگی سوریه صورت می گیرد.

مساله دیگر این است که اجداد ما این مساله را با فرانسوی ها تجربه کرده اند هنگامی که فرانسه مساله تقسیم سوریه را پیشنهاد کرد که اجداد ما هوشیار بودند و این مساله را رد کردند و آیا ما به عنوان نوادگان آن ها پس از گذشت چندین دهه مساله تقسیم را خواهیم پذیرفت.

تمام سر و صدا و شیونی که بر سر مساله منطقه القصیر به پا خاسته است به مساله اسرائیل مربوط می شود. و هدف از این هیاهو بستن راه نفس مقاومت است. این یک نبرد قدیمی و در عین حال جدید است زیرا در هر زمان به شکلی از اشکال بروز می کند. امروز القصیر به عنوان یک شهر اهمیت ندارد بلکه مرزهای سوریه با لبنان مدنظر گروه های مسلح است. آن ها می خواهند ارتباط زمینی و دریایی مقاومت با سوریه را از بین ببرند. بنابراین این مساله مطرح می شود که مقاومت باید سلاحش را به سوی دشمن صهیونیستی بگیرد. عین این سخنان در زمانی که برخی از مزدوران رژیم صهیونیستی تلاش کردند تا به ارتباطات و دستگاه های ارتباطی مقاومت دست پیدا کنند بیان شد و مخالفان گفتند مقاومت سلاحش را به سمت داخل لبنان گرفته است. عین همین سخنان علیه ارتش سوریه بیان شد به این صورت که ارتش سوریه باید در مرز با اسرائیلی ها بجنگد ما به صورت روشنی گفتیم ارتش با دشمن در هر جایی که یافت شود می جنگد و اگر دشمن در شمال باشد یا از سمت شمال بیاید ارتش نیز به سمت شمال می رود اگر دشمن در شرق یا غرب باشد ارتش نیز به همان سمت خواهد رفت. همین مساله برای مقاومت نیز مطرح است. چرا حزب الله در داخل لبنان و داخل سوریه در مرز مستقر شده است. زیرا نبرد نبرد با دشمن صهیونیست و یا نمایندگان این رژیم در سوریه یا لبنان است.

حمایت اسرائیل از تروریست ها با دو هدف صورت می گیرد نخست اینکه گلوی مقاومت را بفشارد دیگر اینکه سامانه های دفاع هوایی سوریه را مورد هدف قرار دهد و این مساله نشان می دهد که اسرائیل برای دستیابی به این دو هدف تلاش می کند و مسائل دیگر برایش اهمیتی ندارد.

ما به تمامی طرف هایی که با تماس گرفتند چه عرب و چه غیر عرب اعلام کردیم دفعه آینده به تجاوز اسرائیلی ها پاسخ خواهیم داد. البته تا کنون چندین بار از سوی اسرائیلی ها تجاوز صورت گرفته و با پاسخ روبرو شده است و به صورت مستقیم به آن ها پاسخ داده شده است اما پاسخ موقت ارزشی ندارد یعنی پاسخی است که تاثیر سیاسی دارد. ما چنانچه بخواهیم به اسرائیل پاسخ دهیم باید پاسخ ما پاسخی راهبردی باشد.
مجری المنار پرسید آیا ممکن است پاسخ شما به اسرائیل از طریق گشودن جبهه جولان باشد؟ رئیس جمهور سوریه در پاسخ به این سوال گفت:این مساله بستگی به وضعیت مردم سوریه دارد باید دید وضعیت مردمی در سمت و سوی مقاومت هست یا خیر؟

وی ادامه داد:به طور مختصر می توان گفت فشار مردمی بر این است که ما جبهه جولان را برای مقاومت علیه اسرائیل بگشاییم. شور هیجانی در میان مردم سوریه و حتی دیگر کشورهای عرب وجود دارد. برخی از گروه های عرب به سوریه می آیند و می پرسند جوانان کجا نام نویسی می کنند؟ آن ها منظورشان این است که به سوریه بیایند و با اسرائیل بجنگند. طبیعتاً عملیات مقاومت یک عملیات ساده نیست بلکه یک مساله عقیدتی، سیاسی اجتماعی است مقاومت در یک کلام یک مساله نظامی است.

تغییر واقعی در قواعد درگیری زمانی رخ خواهد داد که وضعیت مردمی به سوی مقاومت برود. هرگونه تغییر دیگری به جز این تغییر موقت محسوب می شود مگر آنکه ما به سمت جنگ برویم. هرگونه پاسخ از هر نوعی که باشد یک پاسخ معنوی محسوب می شود یا اینکه در ظاهر تغییر در قواعد درگیری است اما من اینگونه تصور نمی کنم. تغییر حقیقی آن است که ملت به سمت سوی مقاومت برود. این آن تغییر بنیادین است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا سخن گفتن از گشودن جبهه جولان آن هم پس از چهل سال آتش بس با اسرائیل دیر هنگام نیست؟ گفت: آن ها همیشه از اینکه سوریه جبهه ای را ببندد و جبهه ای را بگشاید سخن می گویند. دولت نمی تواند مقاومت بیافریند. اگر مقاومتی خودجوش و مردمی نباشد در واقع آن مقاومت نیست. دولت یا از مقاومت حمایت می کند و یا در مسیر آن سنگ اندازی می کند درست همان چیزی که در برخی کشورهای عربی رخ می دهد. اما به نظر من دولتی که رودروی مقاومت بایستد یک دولت متهور و بی فکر است.

مساله این نیست که سوریه بعد از چهل سال تصمیم گرفته است در این مسیر گام بردارد. در سوریه ارتشی وجود دارد که وظایف خود را انجام می دهد. در نتیجه شهروندان سوری اینگونه می اندیشند که نهادی وجود دارد که به وظیفه مقابله با اسرائیل بپردازد و برای آزادسازی سرزمین سوریه از دست آن ها تلاش کند. اگر سوریه همچون لبنان که در زمان جنگ داخلی این کشور میان ارتش و دولت دو دستگی ایجاد شده بود ارتشی نبود از مدت ها پیش در سوریه نیز مقاومت شکل گرفته بود. هم اکنون در این شرائط چند عامل باعث شده است تا ما به این سمت حرکت کنیم. نخست حملات مکرر رژیم صهیونیستی به سوریه است که عامل اصلی در ایجاد چنین تمایل و انگیزه ای است. دوم اینکه ارتش سوریه در مناطق مختلف این کشور درگیر است و همین مساله برای بسیاری از شهروندان سوری این درک را ایجاد کرده است که وظیفه ماست که به این سمت حرکت کنیم تا در سمت جولان از نیروهای مسلح مان حمایت کنیم.

ما قبلاً نیز به برخی کشورها اعلام کرده بودیم که به هر حمله رژیم صهیونیستی با حمله پاسخ خواهیم داد. هم ا کنون دشوار است که تعیین کنیم از چه نوع وسائل نظامی برای پاسخ به اسرائیلی ها استفاده خواهد شد تصمیم گیری در این خصوص را باید به فرماندهان نظامی واگذاشت. البته ما چندین احتمال را در پیش روی خود قرار خواهیم داد. این مساله به شرائطی که ما در زمان حمله خواهیم داشت بستگی دارد. باید دید وضعیتی که اجازه بکار گیری شیوه معین یا سلاحی معین به نحوی که تاثیر بیشتری از سلاح و یا طریق دیگر داشته باشد چیست.

مجری شبکه تلویزیونی المنار از بشار اسد پرسید قبلاً معاذ الخطیب رئیس مستعفی ائتلاف مخالفان سوری این طرح را ارائه کرده بود که به رئیس جمهور سوریه اجازه داده شود به همراه پانصد تن که خود آن ها را برمی گزیند طی مدت بیست روز کشور را ترک کرده و از این طریق بحران سوریه پایان یابد. چرا شما این طرح را نمی پذیرید و به بحران خاتمه نمی دهید؟ بشار اسد در پاسخ گفت: من همیشه بر این مبنای اساسی سخن گفته ام که ماندن یا رفتن رئیس جمهور سوریه به تصمیم ملت سوریه بستگی دارد. باید از کسی که این طرح را ارائه کرده است پرسید شما نماینده چه کسی هستید؟ آیا وی نماینده ملت سوریه است؟ آیا وی از جانب ملت سوریه مذاکره می کند؟ یا چیز دیگری است؟ من این طرح را نخواند بلکه از طریق تلویزیون از آن مطلع شدم. بسیار خوشوقت شدم که آن ها به من بیست روز فرصت دادند و اجازه دادند که پانصد نفر به همراه من بیایند اما نمی دانم این طرح را خود وی ارائه کرده است یا شخص دیگری. من نمی دانم و به اسامی نیز خیلی اهمیت نمی دهم.

در خصوص پرچم سوریه من همیشه گفته ام که پرچم معنایی جز ملتی که نماینده آن است ندارد. در هر کجا هنگامی که پرچمی بر روی میز قرار داده می شود می گوییم ملتی که مرتبط با این پرچم است چه ملتی است؟ما می توانیم این سوال را از کسانی بپرسیم که می خواهند پرچمی غیر از پرچمی رسمی سوریه را در آسمان سوریه برافرازند. بنابراین هنگامی که این پرچم نشانه ملتی نباشد ارزشی نخواهد داشت. این از یک سو و از سوی دیگر ما به عنوان هیئتی رسمی که نماینده قانونی ملت سوریه است در نشست ژنو2 شرکت خواهیم کرد. پس آن ها نماینده چه کسی خواهند بود؟ هنگامی هم که نشست ژنو 2 پایان یابد ما به سوریه باز می گردیم به خانه های مان و به سوی ملت مان باز می گردیم. آن ها وقتی نشست تمام شود به سوی چه کسی باز می گردند؟ به هتل های پنج ستاره باز می گردند یا به وزارت خارجه کشورهایی که نماینده آن کشورها هستند و مسلماً کشوری غیر از سوریه هستند باز می گردند تا به آن ها گزارش های خود را تقدیم کنند؟ یا به سازمان های اطلاعاتی آن کشورها بازمی گردند؟ بنابراین وقتی ما در نشست ژنو2 شرکت می کنیم باید به صورت روشنی بخشی از کسانی را که بر سر میز حاضر خواهند شد بشناسیم. من به این خاطر می گویم بخشی از حاضران در نشست، چرا که هنوز چارچوب این نشست روشن نیست. موقعیت مخالفان ملی سوری چیست؟ موقعیت مخالفان و احزاب دیگری که در سوریه حضور دارند چیست؟ و سوال هایی از این قبیل. ما در نشست ژنو 2 شرکت می کنیم نه برای اینکه با مخالفان سوری خارج نشین گفتگو کنیم بلکه برای گفتگو با کشورهایی که در پشت این مخالفان قرار دارند به گفتگو بپردازیم.

ما اینگونه پیش بینی می کنیم که در ماه آینده نشست ژنو 2 برگزار شود مگر آنکه سائر کشورها در مسیر گفتگوها سنگ اندازی کنند. ما از دو روز پیش در سوریه اعلام کرده ایم که آماده حضور در این نشست هستیم.

رئیس جمهور سوریه تصریح کرد به احتمال زیاد نشست ژنو2 به شکست بینجامد.
بشار اسد گفت: این که صحبت از موافقت اصولی می شود درست است. جزئیات این کنفرانس چیست؟ آیا جزئیاتی دارد؟ به عنوان مثال آیا قبل از برگزاری این نشست شروطی وضع خواهد شد؟ اگر شرایطی گذاشته شود چه بسا ما آن ها را رد می کنیم و در آن شرکت نمی کنیم. ولی مبدا کنفرانس که همان صیغه و ساختار ملاقات بین گروه های شرکت کننده در آن است ساختاری مطلوب و خوب است و منظور ما از شرکت مبدئی و اصولی همین است.

رییس جمهور سوریه درباره شروط سوریه برای حضور در این کنفرانس افزود پاسخ بسیار ساده است تنها شرط سوریه این است که هر تصمیمی و توافقی در جریان کنفرانس ژنو 2 حاصل شود در سوریه به همه پرسی عمومی گذاشته شود. این تنها شرط واقعی ماست. هیچ چیز دیگری ارزش ندارد. به همین خاطر ما فارغ البال و با خیال راحت در کنفرانس ژنو 2 حضور می یابیم. ما هیچ مشکلی و محدودیتی نداریم. هر موضوعی را که می خواهند مطرح کنند و ما نیز هر آن چه را بخواهیم می توانیم مطرح کنیم ولی هیچ چیز به جزء با علاقه و تمایل مردم سوریه اجرا شدنی نیست. تا زمانی که ما نماینده شرعی و قانونی مردم سوریه هستیم چیزی که از آن بترسیم وجود ندارد.

من در طرح ابتکاری که در نخستین ماه از سال کنونی ارائه کردم برخی از مسایل از جمله دولت انتقالی و نقش من در آن و مسایل دیگر را توضیح دادم. گروه های مخالف و حامیان غربی آنان می گویند خواستار تشکیل دولت انتقالی هستند که رییس جمهور در آن نقشی نداشته باشد. طبعا رییس جمهور ریاست دولت را بر عهده ندارد. ما در سوریه نظام ریاست جمهوری داریم. رییس در مسند ریاست جمهوری است و ریاست دولت را بر عهده ندارد. بلکه نخست وزیر دولت ( کابینه ) را بر عهده دارد. آنان خواستار تشکیل دولتی با اختیارات گسترده هستند. قانون اساسی سوریه به دولت اختیارات کامل داده است و رییس جمهور فرمانده کل ارتش و نیروهای مسلح است. رییس جمهور همچنین رییس شورای عالی قضایی است. ولی سایر نهادها و دستگاه ها به طور مستقیم زیر نظر دولت قرار دارد. اما درباره تغییر اختیارات رییس جمهور باید بگویم این چیزی است که بر اساس قانون اساسی باید صورت بگیرد. رییس جمهور نمی تواند از اختیاراتش عدول و چشم پوشی کند. زیرا او صاحب قانون اساسی نیست. قانون اساسی و تغییر آن نیز به همه پرسی مردم نیاز دارد. اگر مخالفان می خواهند این موضوعات را طرح کنند باید در کنفرانس ژنو 2 مطرح شود. در این صورت اگر در نشست پاریس بر سر موضوعی به توافق رسیدیم آن را به همه پرسی می گذاریم و می بینیم که نظر مردم سوریه چیست و بر اساس آن حرکت می کنیم. ولی این که قبل از کنفرانس ژنو 2 خواستار تعدیل قانون اساسی هستند درخواستی است که نه رییس جمهور و نه دولت آن را انجام نمی دهند و در واقع قادر به اجرای آن نیستند و قانون اساسی این حق را برای آنان تعریف نکرده است.

بشار اسد تاکید کرد: شاهزاده سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان متخصص مسایل و موضوعات مربوط به آمریکاست و فکر نمی کنم چیزی درباره مسایل سوریه بداند. البته اشکالی ندارد اگر می خواهد چیزی بیاموزد اشکالی ندارد. اما درباره این که دیگران برای سوریه و بشار اسد چه چیزی می خواهند، باید بگویم که چیزی که برای ما مهم است فقط اراده و خواسته مردم کشورمان سوریه است. نامزدی من در انتخابات آینده سوریه از سوی برخی ها مطرح شده است که ترجیح می دهد برای انتخابات سال دو هزار و چهارده نامزد نشود. پاسخ من این است که این موضوع در زمان انتخابات مشخص خواهد شد. همچنان طرح این موضوع بسیار زود است. ولی اگر زمانی احساس کنم نامزدی من در انتخابات آینده یک نیاز است حتما این کار را خواهم کرد و در این خصوص به خود تردید راه نخواهم داد. اما اگر احساس کنم که مردم سوریه آن را نمی خواهند بدیهی است که نامزد نمی شوم.

رییس جمهور سوریه درباره تغییر مواضع کشورهای عربی در قبال سوریه و تلطیف گفتمان آنان اظهار داشت: « ما شاهد تغییرات موقت در گفتار و سخنان آنان هستیم ولی این تغییر در اقدامات آنان دیده نمی شود. کشورهایی که از تروریست های سوریه حمایت می کنند تغییر نکرده اند و همچنان به همان میزان از تروریست ها حمایت می کنند. ترکیه نیز تغییر جدی در مواضعش نداده است. موضع قطر نیز مانند ترکیه تغییر نکرده است بلکه این کشور به مثابه بانکی برای تروریست ها شده است که از آنان حمایت می کند و این کمک ها از طریق ترکیه صورت می گیرد. واقعیت این است که هیچ تغییر در مواضع این کشورها صورت نگرفته است. درباره اتحادیه عرب نیز باید بگویم که ما در دهه های گذشته هیچ امیدی به آن نداشته ایم و اکنون نیز نداریم. پیشتر که هیچ کاری نکرد آیا بعد از مواضع اخیر و نقشی که به تازگی علیه دمشق بازی کرده است می توانیم از آن توقع اقدام خاصی را داشته باشیم. ما با همه در ارتباط و رایزنی هستیم. ما با همه تعامل و همکاری داریم. درهای سوریه به سوی هیچ کسی بسته نیست. ولی حقیقت این است که ما باید واقع گرا باشیم. ما باید درک کنیم که اتحادیه عرب قادر به ارائه خدمت و راهکاری برای حل بحران سوریه نیست به خصوص این که شمار زیادی از کشورهای عربی مستقل نیستند و از خارج دستور می گیرند. قلب و دل برخی از آن ها با ماست ولی از نظر اجرا و تصمیم با ما نیستند. بنابراین ما هیچ امیدی به اتحادیه عرب نداریم و به آن دل نبسته ایم.

وی خاطرنشان کرد: احتمال زیادی وجود دارد که نشست ژنو دو بدون نتیجه پایان یابد و به شکست انجامد. یعنی اساساً کشورهایی وجود دارند که در مسیر موفقیت این کنفرانس سنگ اندازی می کنند. برخی با هرگونه مذاکره چه در داخل سوریه و چه خارج آن مخالفند و اگر حرجی نباشد در نشست پاریس هم شرکت نمی کنند.احتمال شکست مذاکرات وجود دارد. حتی مقامات روسیه نیز در مناسبت های مختلفی از احتمال شکست آن خبر داده اند. ما باید در تعریف گفتگو و مذاکره مقرر در پاریس دقیق باشیم و ببینیم که چه ارتباطی با تحولات عملی دارد. اکثر گروه هایی که از حوادث و تحولات سوریه دم می زنند هیچ ارتباطی با داخل این کشور ندارند حتی با گروه های تروریستی نیز هیچ ارتباط مستقیمی ندارند. من معتقدم در صورتی که کنفرانس ژنو 2 شکست بخورد تحول و تغییر زیادی در عرصه داخلی سوریه صورت نمی گیرد و کشورهای حامی تروریست های سوریه با کنفرانس و غیر کنفرانس دست از حمایت از مخالفان برنمی دارند و گروه های تروریستی نیز دست از خرابکاری برنمی دارند.

بشار اسد درباره کشیده شدن دامنه بحران سوریه به کشورهای همسایه نیز تصریح کرد: ما باید سوال هایی را درباره واقعیت امور در سوریه و در لبنان از سیاست دوری از دخالت در بحران سوریه بپرسیم تا گفته نشود که من این سیاست را درست یا نادرست ارزیابی می کنم. سال ساده ای می پرسم آیا لبنان توانسته است از دخالت لبنانی در سوریه جلوگیری کند؟ آیا لبنان توانسته است از قاچاق تروریست ها و سلاخ به سوریه جلوگیری کند؟یا این که به تروریست ها در لبنان پناه ندهد؟ آیا توانسته است. واقعیت امر این است که همه می دانند لبنان سهم منفی در بحران سوریه دارد. آیا لبنان توانست اخیرا از خود در قبال پیامدهای بحران سوریه بر لبنان و در طرابلس و موشک هایی که بر مناطق مختلفی از بیروت و حومه بیروت فرود آمد حمایت کند. عملا لبنان نتوانسته است هیچ یک از این کارها را انجام دهد. ما درباره سیاست لبنان مبنی بر دور ماندن از بحران داخلی سوریه و دخالت نکردن در آن سخن می گوییم. لبنان از چیزی پرهیز کرد و دولت لبنان از چیز دیگری پرهیز کرد. زمانی که دولت خود را از موضوع معینی دور نگه داشت این موضوع مهم می شد و ویژه می شد و بر شهروندان تاثیر گذار بود و دولت خود را از شهروندان دور نگه می داشت. من اکنون نمی خواهم دولت لبنان را نقد و از آن انتقاد کنم. من از یک سری مبانی و اصول کلی سخن می گویم. نمی خواهم گفته شود که من از دولت لبنان انتقاد کرده ام. اگر سوریه در شرایطی بود که می خواست خود را از بحران یک کشور دیگر دور نگه دارد بحرانی که برای مردم سوریه نیز مهم بود بدون تردید این طرح شکست می خورد. زمانی که خانه همسایه من در آتش می سوزد من نمی توانم بگویم که به من ربطی ندارد. زیرا دامنه این آتش خانه مرا نیز فرا خواهد گرفت.

رییس جمهور سوریه درباره مقاومت و دوستداران محور مقاومت نیز گفت: من معتقدم بزرگترین پیروزی که گروه های مقاومت عربی ظرف چند سال و چندین دهه گذشته محقق کرده اند در درجه نخست پیروزی فکر و اندیشه مقاومت است.اگر نمی توانستیم در قبال جنگ روانی و تبلیغاتی دشمن در این منطقه پیروز شویم قطعا موفقیت نظامی نیز حاصل نمی شد. پیروزی های متعدد مقاومت بارها و بارها رخ داده است. قدرت لبنان به مقاومت آن است قدرت لبنان به نیروهای مقاومت است. ما امروز به این فکر و اندیشه ( مقاومت ) و ما در مرحله کنونی بیشتر از هر مرحله دیگری به تجارب گروه های مقاومت نیازمندیم زیرا حوادثی که در طول دو سال گذشته در جهان عربی رخ داده است به مثابه ضربه ای به برخی از مفاهیم عالی بوده است زیرا برخی از طرف های عربی فراموش کرده اند که دشمن اصلی همان اسراییل است. ما امروز به گروه ها و نیروهای مقاومت تکیه کرده ایم تا پیروزیها و دستاوردهای خود را برای ملت های عربی یادآوری کنند و به آنان بگویند که دشمن همچنان در همان مکان قرار دارد. من مطمئنم که پیروز می شویم زیرا اگر مطمئن نبودم دو سال بعد از حمله همه جانبه جهانی علیه خود ،‌ همچنان پر قدرت و مقتدرانه به مقاومت ادامه نمی دادیم. تجاوز علیه سوریه تجاوز سه جانبه سال 1956 نیست بلکه به معنای واقعی یک جنگ جهانی علیه سوریه و محور مقاومت است. بنابراین من به پیروزی اطمینان دارم و من اعلام می کنم که سوریه قویتر و بیشتر از گذشته از مقاومت و نیروهای مقاومت در سرتاسر جهان عربی حمایت می کند.

کد خبر 216764
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز