یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۵ - ۱۷:۴۰
۰ نفر

گروه حوادث: راننده شخصی نماینده یک شرکت خودروسازی وقتی صاحبکارش متوجه سرقت او شده و قصد اخراجش را داشت، توطئه مرگباری را طراحی کرد تا وی را به قتل برساند.

شامگاه یکشنبه22 بهمن ماه، وقتی یک کارگر شهرداری اصفهان در تماسی با کلانتری 28 المپیک از کشف جسد مرد میانسالی در داخل نهر خشک‌شده‌ خیابان برازنده خبر داد، با حضور کارآگاهان جنایی و محمد رضا قنبری بازپرس شعبه اول دادسرای اصفهان  شناسایی هویت مقتول و یافتن علت مرگ او آغاز شد.

در بررسی های اولیه مشخص شد مقتول شیک پوش در اثر وارد آ‌مدن ضربات سنگین با یک جسم سخت به سرش به قتل رسیده و جنایتکاران برای آنکه راز این قتل فاش نشود، جسدش را به نهر خشک شده منتقل کرده‌اند.

در حالیکه با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات برای شناسایی هویت قربانی آغاز شده بود، یک روز بعد مردی با مراجعه به پزشکی قانونی، جسد را شناسایی کرده و به ماموران گفت جسد متعلق به برادرش به نام پرویز است که مدیر یکی از نمایندگی‌های  خودروسازی در اصفهان است.

با مشخص شدن این موضوع، کارآگاهان جنایی پلیس به بازجویی از دوستان و اقوام مقتول دست زده و در جریان این تحقیقات بود که آنها دریافتند مقتول از مدتی قبل با راننده شخصی خود به نام مرتضی اختلافاتی داشته است، به این ترتیب فرضیه دخالت این مرد در جنایت مطرح شد.

 این فرضیه پلیسی هنگامی که ماموران در بازرسی خانه قربانی جنایت با برگه دست نویسی که در آن مرد راننده به صورت کتبی به صاحبکارش تعهد داده بود، روبرو شدند قوت گرفت، این در حالی بود که مرد ثروتمند هیچ شکایتی از راننده خود در دادگاه مطرح نکرده بود.

به این ترتیب مرد راننده به همراه چند مظنون دیگر بازداشت شده و تحت بازجویی قرار گرفت، اما به دلیل آنکه مدارک کافی درباره دخالت او در جنایت وجود نداشت آزاد شد.

نمک خوردم، نمکدان شکستم

 درحالی که تحقیقات برای یافتن عامل جنایت ادامه داشت، به کارآگاهان پلیس خبر رسید مرد راننده پس از پایان بازجویی ها، دست به خودکشی زده اما نجات یافته است.

به این ترتیب، بازپرس پرونده بار دیگر به بازجویی از مرد راننده پرداخت و این بار وی با اعتراف به جنایت مرگبار، پرده از راز قتل صاحبکارش برداشت.

وی به بازپرس قنبری گفت: از 14 سال قبل برای مقتول کار می‌کردم، او مدتی بعد از شروع به کار به من اعتماد کرده و مرا بعنوان راننده شخصی اش استخدام کرد. ارتباط کاری ما ادامه داشت تا اینکه 2سال قبل از اطمینان وی سوءاستفاده کرده و از خانه‌اش مقداری سکه‌های قدیمی سرقت کردم. وقتی که او  متوجه موضوع شد، آبرویم را نبرد اما از من تعهد گرفت تا دیگر دست به سرقت نزنم و دوباره به من اجازه داد به کارم ادامه دهم.

چند وقت قبل او دوباره متوجه شد دست به سرقت زده‌ام و در حالیکه از این موضوع دلگیر شده بود به من گفت: قصد اخراجم را دارد، ولی چون آخر سال است تا وقتی که کاری پیدا کنم به من مهلت می‌دهد.

وقتی که این موضوع را شنیدم تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم، موضوع را به یکی از دوستانم به نام محسن گفتم و او نیز قبول کرد تا مرا در اجرای نقشه شوم همراهی کند.

شب حادثه مثل همیشه به دنبالش رفتم. بعد از طی مسافتی محسن که عقب نشسته بود با میله آهنی چند ضربه به سرش کوبید و او را به قتل رساندیم، بعد جسدش را در نهر آب رها  کرده و فرار کردیم.

بر پایه این گزارش، با اظهارات راننده جنایتکار، محسن نیز دستگیر و به شرکت در این جنایت اعتراف کرد.

کد خبر 16070

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز