احسان صفاپور: درحالی‌که تنها چهار ‌ماه به برگزاری بیست و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران و کمتر از هشت ‌ماه به پایان کار دولت دهم باقی‌مانده است بار دیگر بدنه مدیریتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه معاونت فرهنگی تغییر کرد؛ تغییراتی دنباله‌‌دار که با برکناری یوسف افراش و حضور احمد علمشاهی به‌عنوان مدیرکل جدید دفتر امور چاپ وزارت ارشاد آغاز شد؛ درحالی‌که افراش اواخر آذرماه سال‌جاری از سوی علی اسماعیلی سرپرست معاونت فرهنگی عهده‌دار این سمت شده بود.

 به‌دنبال این تغییر داریوش رضوانی مشاور امور اجرایی معاونت امور فرهنگی نیز در هفته گذشته جای خود را به همایون امیرزاده داد و محمد عظیمی نیز به‌عنوان قائم‌مقام رئیس بیست و ششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران منصوب شد؛ تغییراتی که اگرچه به زعم بسیاری از مسئولان فرهنگی موجب رشد، تعالی و انسجام بیشتر امور فرهنگی کشور در معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواهد شد اما پرسشی را در ذهن اهالی فرهنگ به‌وجود آورده که در اندک زمان باقیمانده تا پایان این دوره تغییرات چه دستاوردها و راهکارهایی را پیش روی ناشران و مولفان و مشکلات پیش‌روی اهل فرهنگ خواهد گذاشت؟

رویکرد وزارت ارشاد تخصصی است

پرویز بیگی حبیب‌آبادی شاعر و ناشر تخصصی شعر با اشاره به این مطلب که فضای نشر در کشور ایراد خاصی ندارد درباره تغییر و تحول‌های جدید در فضای مدیریت فرهنگی می‌گوید: «من به‌عنوان یک ناشر معتقدم که هر اثر و کتابی قابلیت چاپ و خوانده شدن ندارد و از هر 100عنوان کتاب ممکن است تنها 10 اثر قابلیت چاپ و ارائه به مخاطبان را داشته باشد. بنابراین از نگاه من این امر یک رویه تخصصی است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم رویه‌اش همین است. به هر حال مسئولیت داشتن در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مسئولیت سنگینی است و تغییراتی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شاهد آن هستیم اگر در راستای مثبت باشد خوب است. البته من کارشناس نیستم که تشخیص دهم این تغییر خوب است یا نه. این را باید از کارشناس‌های اداری این حوزه پرسید تا مشخص شود روند این تغییرات چه سمت و سویی دارد».

وزارت ارشاد نیازمند تغییر تفکر است

حسن ذوالفقاری نویسنده و پژوهشگر با اشاره به این مطلب که تغییرات جدید در مدیریت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مدت زمان باقیمانده از این دوره، نمی‌تواند کار خاصی را پیش ببرد به همشهری می‌گوید: «چون در حال حاضر مدیریت کتاب و کتابخوانی در کشور نمی‌تواند حمایت چندانی از ناشران و مولفان بکند، بنابراین به‌طور طبیعی نمی‌تواند دستاورد چندانی پیش‌رو داشته باشد و تغییرات مدیریتی، تغییرات روبه‌پیشرفتی نخواهد بود. اگر دقت کنید در حال حاضر هیچ تغییری در حوزه کتاب و کتابخوانی به‌وجود نیامده است، چون انگیزه کافی در بدنه مدیریتی و صنفی وجود ندارد حال در این شرایط اگر یک مدیر هم عوض شود تغییر و تحول خاص و چندانی در این حوزه پیش نخواهد آمد».

وی اضافه کرد: «اگر قرار است تغییراتی در فضای کنونی نشر و کتاب به‌وجود آید در درجه اول باید تفکر حاکم بر وزارت فرهنگ و ارشاد عوض شود و این تغییر تفکر هم چاره‌ای پیش رو ندارد جز اینکه تفکر و رویکرد حاکم بر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عوض شود. بعد از این تغییر تفکر، باید فضای کارشناسی کتاب بهبود پیدا کند و به‌سامان برسد چون در شرایط کنونی بسیاری از نویسنده‌ها شاهد این هستند که آثارشان پذیرفته نمی‌شود؛ چرا که یک نویسنده باید مدت‌ها بلکه سال‌ها منتظر بماند تا کتابش اجازه نشر پیدا کند. بعد از اینکه این پروسه تمام شد، اثر منتشر شده بعد از مدت‌ها وارد بازار کتاب می‌شود آن هم بازاری که در آن کتاب به سختی به‌دست مصرف‌کننده می‌رسد. برای نمونه خیلی از کتاب‌های خود من مدت‌هاست که چاپشان تمام‌شده و ناشر برای دوباره چاپ کردن آنها با مشکل ممیزی مواجهه شده. حالا اگر این مشکل ممیزی حل شود تازه ناشر باید به این موضوع فکر کند که چطور یک کتاب 30-‌40‌ هزار تومانی را در کتابفروشی بفروشد و به‌دست مخاطب برساند».

ذوالفقاری با بیان این مطلب که سیاست، اقتصاد و فرهنگ مکمل هم هستند و نمی‌توان انتظار داشت با تغییر مدیر فرهنگی کل فضای فرهنگ تغییر کند، می‌گوید: «ممکن است در یک مدت زمان کم یک مدیر کار کوچکی را هم انجام بدهد که این کار کوچک اثرات مثبتی داشته باشد اما این اثر مثبت دوام و قوام نخواهد داشت و باز شاهد شرایط رکود در فضای فرهنگی خواهیم بود. البته باید بگویم که این شرایط تنها منحصر به بحث کتاب و کتابخوانی نیست. در حال حاضر در حوزه سینما هم با همین مشکل روبه‌رو هستیم، حتی حوزه مطبوعات هم با این موضوع دست‌وپنجه نرم می‌کند. بنابراین تصور من این است که مشکلات حوزه‌های مختلف به‌طور مشترک باید بررسی شود».

چرخ‌دنده‌های شکسته مدیریت فرهنگی

اسدالله شعبانی نویسنده و پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان نیز تغییرات مدیریتی در حوزه فرهنگ را چندان مؤثر نمی‌داند. او در این‌باره می‌گوید: «تغییرات اخیر را واجد هیچ تأثیری در رویکرد مدیریت فرهنگی نمی‌دانم. اتفاقی که امروز در فضای کتاب و کتابخوانی شاهدش هستیم محصول یک رویکرد مدیریتی طولانی‌مدت است که از سال‌ها پیش شروع شده و در آن زمینه‌هایی ایجاد شد که ارزش کتاب و کتابخوانی از دست برود. بهتر است بگویم در سال‌های گذشته ما هیچ وقت در حوزه مدیریت فرهنگی شاهد رویکرد فرهنگی نبوده‌ایم. یعنی همیشه حوزه‌های دیگری در مدیریت فرهنگی تأثیر‌گذار بوده‌اند و رویکرد فرهنگی همیشه ضعیف‌ترین بوده است. محصول این شرایط این است که امروزه به جایی رسیده‌ایم که عملا حوزه فرهنگ با توقف همراه شده و بسیاری با این سؤال روبه‌رو هستند که از اساس چرا باید کتاب خواند و چرا باید کار فرهنگی کرد؟ این سؤال بسیار درست است چون در مسیر فرهنگی چند دهه اخیر ما اتفاقاتی پیش آمده که کتاب در مسیر رشد اجتماعی قرار نگرفته است. یعنی هر کسی که می‌خواهد موفقیت و موقعیت خوب اجتماعی و اقتصادی داشته باشد کوچک‌ترین نیازی به کتاب و کتابخوانی احساس نمی‌کند و این بزرگ‌ترین نقصان در رویکرد کلان مدیریت فرهنگی ماست».

این نویسنده با بیان این مطلب که تغییرات اخیر در حوزه معاونت فرهنگی بیشتر شبیه یک شوخی می‌ماند و در یک زمان بسیار اندک حتی نمی‌شود در یک حوزه کوچک مثل حوزه کودک و نوجوان تأثیر گذاشت چه برسد به اینکه کل فضای نشر و کتاب تغییر کند، به همشهری می‌گوید: «بزرگ‌ترین مشکل مدیریت فرهنگی این است که دولت رقیب بخش خصوصی است. وقتی که دولت خودش مجوز کتاب می‌دهد و به‌عنوان ناشر کتاب چاپ می‌کند و حتی امکانات توزیع کتابش با بخش خصوصی قابل‌مقایسه نیست نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که شرایط بهبود پیدا کند. اگر قرار است شاهد تغییر اساسی در حوزه مدیریت فرهنگی باشیم در درجه اول دولت باید خودش را از میدان رقابت در حوزه نشر، چاپ و کتاب با بخش خصوصی کنار بکشد. اساسا چطور ممکن است با قیمت سرسام‌آور کاغذ و بعد از پیچ و خم‌های اداری وحشتناک یک کتاب تولید کرد و آن را به‌دست مصرف‌کننده رساند، و بعد دید که همان کتاب بدون هیچ پیچ و خم اداری از طریق خود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چاپ می‌شود؟ درحالی‌که قیمت کمتری دارد و تیراژ آن نیز بسیار زیاد است. در این شرایط چگونه می‌توان انتظار داشت که فضای نشر ما یک فضای پر رونق باشد. پس مهم‌ترین مسئله رقابت وزارت ارشاد با بخش خصوصی است. درست مثل این است که دست و پای یک نفر را ببندید و بگویید با یک فرد آماده و قوی کشتی بگیرد و پیروز میدان باشد».

شعبانی با اشاره به نیت خیر افرادی که در 30سال اخیر در حوزه کتاب و نشر مسئولیت داشته‌اند می‌گوید: «کمتر کسی پیدا می‌شود که بگوید فلان مدیر مخالف ترویج کتاب و کتابخوانی بوده، همه دوست دارند که این فضا رونق پیدا کند. منتها مسئله اصلی این است که ساختار مدیریتی ما در حوزه فرهنگ ایراد دارد. بهتر است بگوییم که چرخ‌دنده‌های مدیریت فرهنگی ما شکسته است. بیشترین اثرش هم آنجا مشخص است که کتاب از دایره مایحتاج رشد اجتماعی خارج شده است. یعنی یک جوان فکر می‌کند من چقدر باید کتاب بخوانم تا یک خانه یا یک ماشین بخرم درحالی‌که با یک خرید و فروش کوچک یا با جابه‌جایی چند چک می‌توانم به این هدفم برسم. البته باور دارم که این طرز تلقی، یک تفکر خطرناک است چون نتیجه‌اش به پرونده‌های بزرگ فساد مالی می‌رسد که امروز در حوزه اقتصادی شاهد چنین پرونده‌هایی هستیم».

کد خبر 197873

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز