پنجشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۹:۰۷
۰ نفر

خسرو موسوی: ترقه جان، سلام! همه چیز مرتب است؟ دندان درد گرانتیلیلیا (تمساح خانوادگی) خوب شد؟

اگر هنوز درد دارد برایم بنویس تا بیایم بیاورمش به شهر! آخر این‌جا یک دوست دندان‌پزشک دارم که فکر کنم بتواند کمکش کند! فکر نمی‌کنم دندان تمساح‌ها با انسان‌ها چندان تفاوتی داشته باشد!
بگذریم. یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. کدامش را اول بگویم؟ خبر بد؟ نه نمی‌شود! آخر تا خبر خوب را نشنوی، نمی‌فهمی ماجرای خبر بد چیست! اصلاً نمی‌شود همه‌ چیز به دلخواه تو باشد که! اصلاً به تو چه ربطی دارد که من کدام خبر را اول می‌گویم؟ پس اول خبر خوب.

خبر خوب این است که درخت‌های شوشونْتومینار (نام درختی بسیار بزرگ با شاخه‌های تنومند و مارپیچ در جزیره) و ساندِویمونْس (نام درختی بزرگ در جزیره که شاخه‌هایی ریز، ولی برگ‌هایی به بزرگی یک پنجره دارد!) را به سلامت به این‌جا رساندم. هنوز برگ‌های ساندویمونس تازه تازه است و انگار وسط جزیره خودمان است. البته خب، آب و هوای این‌جا دیگر چندان فرقی هم با آب و هوای جزیره‌مان ندارد؛ به همان گرمی است! خلاصه هر جوری بود توانستم درخت‌ها را به حیاط آپارتمان منتقل کنم و بکارم. بخش کاشتنش از همه بخش‌های دیگر سخت‌تر بود، چون باید زمین را به عمق 30 متر می‌کندم که ریشه‌های درخت در آن جا شوند! البته خب یک خوبی هم داشت. در عمق 25 متری حیاط خانه یک صندوقچه قدیمی پیدا کردم که درش بسته است و هنوز هم نتوانستم بازش کنم!

اما خبر بد. خبر بد این است که بعد از این همه زحمت و مصیبتی که متحمل شدم و این دو درخت را کول کردم و تا اینجا آوردم و زمین را کندم و کاشتم؛ حالا همسایه‌هایم استشهاد محلی جمع کرده‌اند که باید درخت‌ها را از حیاط ببرم! فکر کن! من این همه راه،‌ اینها را به خاطر آنها که در شهرشان از این درخت‌های ما نداشتند و به خاطر رسمی که به آن درخت‌کاری می‌گویند، آورده‌ام و بعد آنها می‌گویند این درخت‌ها برای آپارتمان مناسب نیست! بیا و خوبی کن. اصلاً به این شهری‌ها خوبی نیامده. همان بهتر که بافت گیاهی شهرشان کم بشود و هوایشان آلوده‌تر. بروند هر کاری می‌خواهد بکنند. اصلاً به من چه!

قربانت، جرقه

کد خبر 105272

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز