شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۶:۲۹
۰ نفر

محمد منتظری: این روزها پاکستان و افغانستان روزهای سختی را تجربه می‌کنند.

طرح‌های نیروهای بین‌المللی در افغانستان برای کنترل طالبان راه به جایی نبرده است و پاکستان نیز هر روز که می‌گذرد بیشتر و بیشتر از سوی نیروهای القاعده و طالبان تهدید می‌شود. در همین خصوص با دکتر کامران بخاری، گفت‌وگویی کرده‌ایم. دکتر بخاری در حال حاضر مدیر بخش مطالعات خاورمیانه و همچنین تحلیلگر ارشد مسائل جنوب آسیا در مؤسسه اطلاعاتی Strategic Forcasting، موسوم به stratfor است.

این مؤسسه یک مؤسسه اطلاعاتی است که روند تحولات جهانی را دنبال کرده و براساس اطلاعات موجود درباره آنها تحلیل‌ ارائه می‌کند. این موسسه در واقع یک سازمان اطلاعاتی است که به نوعی یکی از بازوهای سازمان اطلاعات ملی آمریکا (‌سیا) محسوب می‌شود و سیا از تحلیل‌های تحلیلگران آن استفاده می‌کند. دکتر بخاری که خود یک پاکستانی‌الاصل است تا پیش از حملات یازده سپتامبر سخنگوی گروه اسلام‌گرایی به نام المهاجرون بود. پس از حملات یازده‌سپتامبر و پس از تحقیقاتی که درخصوص القاعده به عمل آمد معلوم شد که المهاجرون نیز از گروه القاعده کمک مالی دریافت کرده است. مسئولان مؤسسه اطلاعاتی، بخاری را که دانش‌آموخته هاروارد بود به کار دعوت کردند تا بتوانند از اطلاعات ذی‌قیمت و شناختی که او از نیروهای اسلام‌گرای جهادی دارد بهره‌مند شوند.

  • سؤال نخست من سؤال ساده‌ای است؛ در حال حاضر طالبان در افغانستان به‌دنبال چیست؟ راهبرد آنها در افغانستان چیست؟

وقتی ما از کلمه «طالبان» استفاده می‌کنیم در واقع از سازمانی واحد حرف نمی‌زنیم. ما درباره جنبشی حرف می‌زنیم که درون خود شاخه‌های بسیاری دارد که همه این شاخه‌ها تحت رهبری ملامحمد عمر، رهبر فراری طالبان قرار دارند. البته طالبان این روزها با آن طالبانی که زمانی در افغانستان بر سر کار بود و قدرت را در دست داشت تفاوت دارد،چراکه در حال حاضر آنها خنثی شده‌اند و اهدافشان در سطوح داخلی بسیار تغییر کرده و متنوع شده است. اما در پاسخ به این سؤال که آنها در حال حاضر چه هدفی را دنبال می‌کنند به‌طور کلی می‌توان گفت که مهم‌ترین هدف آنها این است که نیروهای بین‌المللی و آمریکایی را مجبور به خروج از افغانستان کنند.

اگر توجه کرده ‌باشید غرب می‌گوید که تمایل دارد با آن دسته از طالبان که به طالبان عملگرا یا پراگماتیست معروفند مذاکره کند اما طالبان در جواب می‌گوید تا زمانی که نیروهای خارجی خاک افغانستان را ترک نکنند حاضر به مذاکره نیستند. براساس آنچه من می‌بینم هدف طالبان این است که ماندن در افغانستان را برای نیروهای ناتو و آمریکایی سخت کنند و البته آنها در این راه شرکایی هم دارند؛ اشاره‌ام به پاکستان و روند طالبانیزه شدن این کشور است که هم اکنون در حال وقوع است.

  •  به‌نظر شما آیا طالبان می‌تواند به هدفش برسد؟ آیا طالبان می‌تواند جنگ را ببرد؟

خیلی سخت است اگر بخواهیم بگوییم چه کسی برنده جنگ خواهد بود. فکر نمی‌کنم بشود با اطمینان از عبارات «باختن» یا «بردن» در این مورد خاص استفاده کرد. مطمئنا شرایط حال حاضر غرب در افغانستان شرایط بسیار دشواری است. همچنین کنترل طالبان در افغانستان برای جامعه جهانی بسیار دشوار شده است. جامعه جهانی حرفش این است که می‌گوید ما نمی‌خواهیم لزوما طالبان را شکست دهیم.

ما تمایل داریم با طالبان مذاکره کنیم البته اگر آنها از القاعده و گروه‌های جهادی فاصله بگیرند. بنابراین اگر طالبان بخواهد به قدرت بازگردد یا مکانیزم به اشتراک گذاشتن قدرت را به اجرا بگذارد جامعه جهانی با این خواست طالبان مشکلی ندارد. اما تا زمانی که طالبان و القاعده در کنار یکدیگر باشند از نقطه‌نظر غرب مذاکره‌ای در کار نخواهد بود. بنابراین اگر از این دیدگاه به مسئله بنگریم، جریان بسیار پیچیده است. شما نمی‌توانید بازیگران مختلف را تنها در یک گروه قرار دهید. ما نمی‌توانیم بگوییم این طالبان است، این القاعده است‌ و این طالبان پراگماتیست است؛ واقعیت چیزی بسیار پیچیده‌تر از این است.

  • آنچه من از حرف‌های شما دستگیرم می‌شود این است که غرب تمایل دارد طالبان را به رسمیت بشناسد و با آن مذاکره کند اما حاضر نیست القاعده را به رسمیت بشناسد.

بله. غرب القاعده را به رسمیت نخواهد شناخت. غرب تمایلی به مذاکره با القاعده نخواهد داشت. از سوی دیگر به 2دلیل برای کشوری مثل آمریکا بسیار دشوار است که با ملامحمد عمر مذاکره کند. اول اینکه ملا محمد عمر بود که اسامه بن‌لادن را حمایت کرد و انجام حملات یازده سپتامبر را تسهیل کرد و دلیل دوم اینکه که اصولا خود ملا محمد عمر تمایلی به مذاکره با غرب ندارد.

  •  همان‌طور که می‌دانید باراک اوباما اخیرا راهبرد جدید آمریکا در قبال افغانستان را اعلام کرد. اما اینطور به‌نظر می‌رسد که این راهبرد به جز اعلام آقای اوباما برای اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان چیز جدیدی در خود ندارد. در این راهبرد به وضوح بیان نشده است که دولت اوباما قصد انجام چه کاری در افغانستان را دارد؟ به‌نظر شما اعزام نیروی بیشتر به افغانستان گزینه خوبی است؟

تعیین راهبرد درخصوص افغانستان بسیار سخت است و من فکر نمی‌کنم که دولت اوباما تا‌کنون راهبردی برای افغانستان داشته باشد. تعیین راهبرد هنوز در دستور کار و در جریان است. برخی از بخش‌های آن اعلام شده است اما یک راهبرد کامل هنوز اعلام نشده است. اولین دلیلش شرایط بحرانی و دشواری است که بر افغانستان و پاکستان حکمفرماست. در وهله بعدی آمریکا از نیروهای کافی برای آغاز یک راهبرد جدید در افغانستان برخوردار نیست. آمریکا هنوز در عراق حضوری جدی دارد. اگرچه شرایط در عراق کمی آرام‌تر شده است اما وضعیت عراق همچنان شکننده است و هر لحظه ممکن است کنترل امور از دست برود. بنابراین خروج نیروهای آمریکایی از عراق زمان خواهد برد.

  • اما بیایید فرض کنیم که آمریکا نیروی کافی در اختیار دارد و می‌تواند نیروهایش را از عراق خارج کند. بنابراین نیروها به افغانستان اعزام خواهند شد که چه بکنند؟

جغرافیای افغانستان بسیار پیچیده است. این کشور، کشوری کوهستانی است. در افغانستان شما گروه‌های مختلفی می‌بینید که بر نواحی گوناگونی از کشور حکمرانی می‌کنند. جنگ سالاران گوناگون را در نقاط مختلف کشور می‌بینید. مردم در این کشور همواره از جایی به جای دیگر در حال نقل مکانند. به‌نظر من با این شرایط ارائه یک راهبرد جامع برای افغانستان بسیار دشوار است. بنابراین به‌نظر من آنچه اوباما در حال حاضر می‌تواند انجام دهد این است که از میان چند گزینه بد یکی را انتخاب کند. و در حال حاضر عاقلانه‌ترین انتخاب این است که گزینه‌ای که کمترین بدی را به همراه دارد انتخاب کند که البته دولت اوباما در همین انتخاب هم درمانده است.

  • به‌نظر می‌رسد که آصف‌علی زرداری، رئیس‌جمهوری پاکستان نیز در حال انجام همان کاری است که زمانی مشرف انجام داد.  زرداری هم سعی دارد تا با طالبان صلح کند؟ آیا این طرح نتیجه خواهد داد؟

خیر. همانطور که اوباما نمی‌تواند در مقایسه با بوش تفاوتی در امور ایجاد کند، زرداری هم نمی‌تواند در مقایسه با مشرف تفاوتی ایجاد کند. اگر با همان نگاهی که افغانستان را مورد بررسی قرار دادیم به پاکستان بنگریم می‌بینیم که پاکستان نیز از نقطه نظر جغرافیایی شرایطی دشوار را پیش رو قرار می‌دهد. علاوه بر این پاکستان مشکلی هم دارد؛ پس از یازده سپتامبر، دولت پاکستان در شرایط بسیار بدی قرار گرفت. از یک طرف پاکستان مجبور بود که متحد آمریکا در جنگ علیه ترور باشد و از سوی دیگر این کشور نمی‌توانست از آنچه در گذشته ساخته بود، دست بکشد.

منظورم طالبان و گروه‌های اسلام‌گرای نظامی است که در این کشور فعالیت می‌کردند. اگر یادتان باشد قبل از یازده سپتامبر پاکستان آزادانه از گروه‌های اسلام‌گرای نظامی و همچنین طالبان استفاده کرده بود و عملیات‌هایی را در مناطقی همچون کشمیر و افغانستان صورت داده بود که قدرتش را در این مناطق تثبیت کند. به دیگر سخن، پیش از یازده سپتامبر، این گروه‌ها ابزار سیاست خارجی پاکستان بودند. اما این سیاست خارجی تحت‌تأثیر یازده سپتامبر قرار گرفت و پاکستان میان آمریکا و پراکسی‌های سابق خود اسیر شد.

فشار بر مشرف زیاد شد و او نمی‌توانست میان مشکلات خود تعادل ایجاد کند. وقتی فشار آمریکا روی مشرف افزایش یافت، وی مجبور شد تا گروه‌های شبه‌نظامی را تحت تعقیب قرار دهد و بار دیگر آنها را تحت کنترل خود درآورد. اما اتفاقی که افتاد این بود که این گروه‌ها مقاومت کردند. آنها به تدریج خود را از کنترل دستگاه‌های اطلاعاتی پاکستان خارج کردند و آزادانه‌تر عمل کرده و با القاعده نیز هم‌پیمان شدند. بنابراین ما از 2سال پیش روند طالبانیزه شدن پاکستان را شاهدیم و این پدیده امروز از کنترل خارج شده است.

  • بنابراین شما دولت زرداری را آنقدر قوی نمی‌بینید که بتواند در مقابل این روند بایستد؟

بله همین‌طور است! در حقیقت ارتش پاکستان نیز ضعیف شده است. در پاکستان دولت، مردمی و غیرنظامی نیست. غیرنظامیان در دولت پاکستان همواره بخش ضعیفی از آن را تشکیل داده‌اند. در پاکستان دولت همان ارتش است و سرویس‌های اطلاعاتی. و امروز همه این نهاد‌ها ضعیف شده‌اند. و به همین خاطر است که همه آنها از ایده مذاکره با طالبان حمایت می‌کنند. 

  • همان‌طور که می‌دانید پاکستان کشوری هسته‌ای است. این کشور 60 کلاهک هسته‌ای در اختیار دارد. اگر اوضاع بدتر شود و دولت پاکستان سقوط کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

اول باید مشخص کنیم که تعریفمان از «سقوط دولت پاکستان» چیست. بگذارید نگاهی به فعالیت‌های طالبان بیندازیم و فعالیت‌های این گروه را در نواحی پشتون، استان سرحدات و بلوچستان بررسی کنیم. در این نواحی طالبان در حال به دست گرفتن قدرت است و دولت در حال از دست دادن کنترل خود بر این نواحی اما اگر نگاهی به دیگر نواحی کشور نظیر پنجاب بیندازید، می‌بینید که طالبان تنها قادر به انجام عملیات‌های انتحاری است. پنجاب، بزرگترین ایالت پاکستان و مرکز کشاورزی و صنعتی کشور است. همچنین از 9 مرکز نظامی کشور، 6 تایش در پنجاب است و من فکر نمی‌کنم که طالبان بتواند پنجاب را تصرف کند.

بنابراین کشور به‌صورتی غیرمتعارف و هراس‌آور سقوط نخواهد کرد. البته ممکن است که دولت کنترل خود را بر استان سرحدات از دست بدهد که البته این امر با واقعیت مطابقت دارد. ممکن است شما نواحی تحت کنترل طالبان را در نواحی قبیله‌نشین ببینید که در این صورت استان سرحدات پاکستان تبدیل به چیزی شبیه به افغانستان خواهد شد. بنابراین کنترل بر کشور میان دولت و طالبان تقسیم خواهد شد و در این شرایط نگرانی چندانی درخصوص سلاح‌های هسته‌ای پاکستان وجود دارد چراکه اگر بخواهیم نگران سلاح‌های هسته‌ای باشیم نخست باید به جایی برسیم که ارتش پاکستان از هم فرو بپاشد. ارتش اگرچه ضعیف شده است اما چند تکه نشده است؛ البته اوضاع قابل تغییر است.

کد خبر 80875

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار آسیا و اقیانوسیه

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز