نقاشی را خوب می‌شناسد و نقاش چیره‌دستی است. هم در حکاکی، هم در ریخته‌گری و قالب‌سازی برای خودش اهل فن است. حتی خیاطی و طراحی لباس، آرایشگری و حکاکی روی سنگ و فلز را به خوبی می‌داند و موهایش را در این راه سپید کرده است.

برای هر محله یک مجسمه بسازیم

همشهری آنلاین - پروانه بهرام‌نژاد: مردی که آثار هنری‌اش از پاریس تا تهران در گوشه و کنار جهان خودنمایی می‌کند، معتقد است: «یک مجسمه‌ساز باید از همه رشته‌های هنری اطلاعات کافی داشته باشد تا در خلق آثار خطا نکند.» از زمانی که به کشور بازگشته، مهارت دستانش را همچون سوغاتی برای همه اهالی شهر به ارمغان آورده و این میان سهم ما از ذوق هنری او سردیس‌ها و تندیس‌هایی در میان باغ زیبای فرهنگسرای اشراق است.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

«سیاوش سلیمی» هنرمند مجسمه‌ساز از اهالی محله مبارک‌آباد و حسین‌آباد است که روحیه خاص او برای خلق آثارش و سبک زندگی متفاوتش دست مایه گفت‌وگوی ما شده است. هنرمند ۷۲ ساله‌ای که ساخت مجسمه‌هایی از جمله جهان پهلوان تختی، شهید چمران، فردوسی، استاد بهزاد، سرباز گمنام و ابوعلی سینا و ساخت و نصب ۲ مجسمه مقابل سفارت ایران در فرانسه و ۱۲ نقش برجسته از حکما و عرفای ایران داخل سفارت را در کارنامه هنری خود دارد. گفت‌وگوی ما را با او بخوانید.

***

 استاد سلیمی، چطور شد که پس از سال‌ها زندگی در خارج از کشور، دوباره به کشور بازگشتید؟

من بیش از ۳۰ سال در کشور نبودم. وقتی رفتم ۱۹ سال داشتم و جزو نخستین جوان‌هایی بودم که از جنوب شهر به خارج رفته است. به خاطر همین خیلی‌ها برای بدرقه و خداحافظی آمده بودند که پدرم مقابل همه رو به من گفت: «تو ۲ دِین بر من داری. یکی اینکه نبایدکاری کنی که بعدها بر پدر و مادرت لعنت بفرستند و دیگر اینکه اگر دیدی در آینده سرت به تنت می‌ارزد و می‌توانی به کشورت خدمت کنی، باید برگردی و خدمت کنی وگرنه برنگرد.

ما افراد بی‌فایده و به دردنخور به اندازه کافی داریم.» این جمله پدر همیشه در گوشم بود. همواره وقتی تلاش می‌کردم و در خارج از کشور درس می‌خواندم و در دوره‌های آموزشی مختلف شرکت می‌کردم، به یاد توصیه پدرم بودم. وقتی احساس کردم که می‌توانم خدمت کنم، تصمیم گرفتم برگردم تا اگر کار مفیدی انجام می‌دهم، میراث فرهنگی کشور خودم باشد. این میان هر فردی نسبت به سرزمین خود دینی بر گردن دارد، من هم همیشه هدفم این بود، دینم را به میهنم ادا کنم.

پس از بازگشت به کشور، شروع فعالیت هنریتان چطور بود؟

من از ۴۶ سال قبل بیشتر از همه به سبک مدرن کار می‌کردم اما پس از بازگشت به ایران گرایش به سبک رئال پیدا کردم و نخستین مجسمه‌ام را که مجسمه جهان پهلوان تختی بود ساختم. با تختی بچه‌محل بودیم و روی یک تشک کشتی می‌گرفتیم و حالا آن اثر مقابل خانه کشتی نصب شده است. من برای مشاهیر و هنر کشور بسیار ارزش قائلم. دوست دارم مجسمه افرادی را بسازم که برای این مملکت خدمات ارزنده داشته‌اند. زمانی که ایران نبودم به هر کشوری که سفر می‌کردم، در حد توان مالی‌ام آثار ایرانی را می‌خریدم و به ایران می‌فرستادم.

این میان مجموعه مس شخصی‌ام را که شامل ۷۲ پارچه مس از دوره تیموری تا قاجاریه بود، در دوران مدیریت شهری قبلی برای ساخت و راه‌اندازی موزه مس در اختیار شهرداری قرار دادم ولی آن موزه هیچ‌وقت افتتاح نشد. این میان کار زیادم قبول سفارش برای فرهنگسرای اشراق بود و برای شهرداری‌های مناطق مختلف تهران و کاخ نیاوران و... نیز اثر هنری ساخته‌ام و در هیچ کار صرفه مالی برایم موضوعیت نداشته است.

 چرا جنبه مالی کار مورد توجه شما نبوده؟

در کارهایی که انجام می‌دهم مادیات برایم ارزشی ندارد. به‌طوری که هنوز مستأجر هستم و پول رهن خانه‌ام را هم برای تأمین ساخت مجسمه عصر عاشورایی هزینه کردم. برای مجسمه‌های فرهنگسرای اشراق هم ۲۵ میلیون تومان از خودم خرج کردم. اما خداوند خودش حواسش به همه چیز هست. به کمک و لطف خودش توانستم در ۱۹ماه کار عظیم آن مجموعه را با کمترین استراحت، تکمیل کنم. دستی که از بالا زندگی مرا می‌چرخاند، قدرتمندترین و تواناترین دست‌هاست.  

 اصلاً چرا سراغ هنر حجمی رفته‌اید؟

مادرم فرهنگی بود و دوست داشت ما درس بخوانیم و موفق باشیم. هیچ‌وقت اجازه نداد بیرون خانه بازی کنیم. همیشه در خانه مشغول درس و کارهایی مثل نقاشی بودیم. به همین دلیل، هنر از کودکی با من عجین شده و این زمینه را ادامه دادم. سال ۱۳۳۸ در دبیرستان نظام تهران درس می‌خواندم و یک روز در مسابقات کشتی دنده‌هایم شکست و دیگر نتوانستم به دانشکده افسری بروم. آن موقع به‌ویژه وقتی در بیمارستان بستری بودم، خیلی غصه خوردم اما پدرم به من گفت: «قهرمانی فقط روی تشک کشتی نیست.» همین جمله برایم مثل آب روی آتش بود و مسیر زندگی‌ام تغییر کرد.

 در میان آثاری که خلق کرده‌اید، کدام را بیشتر دوست دارید؟

مسلماً مجموعه «عصر عاشورا». از سال ۷۳ که به ایران آمدم آثار بسیاری ساخته‌ام که هر کدام جایگاه خود را دارند اما هیچ‌کدام قابل مقایسه با عصر عاشورا نیستند، البته من سال‌ها پیش تحت تأثیر اثر استاد فرشچیان قرار گرفته بودم و پیش از اینکه اثر را برای شهرداری بسازم، برای دل خودم ماکتش را ساختم. من با عشق کار کردم و قراردادی بین من و خدا بوده است. سعی کردم وظیفه‌ام را به خوبی انجام بدهم و تمام توانم را برای خلق اثر به کار گرفتم.

 بازآفرینی اثر استاد فرشچیان چقدر شما را تحت تأثیر قرار داد؟

خیلی زیاد. اصلاً قابل وصف نیست. من با این سن و سالم باید استراحت کنم اما به لطف خداوند بدون خستگی کار کردم. اثرات این را در زندگی‌ام زیاد دیده‌ام. حتی روزی که برای نصب اثر در میدان امام حسین(ع) رفته بودیم، باران شدیدی می‌بارید و اطراف فضایی که قرار بود اثر نصب شود، داربست بسته بودند و برای حمل اثر از جرثقیل استفاده کردیم که مسیر مسدود شده بود.

به خاطر همین چند میله از داربست را کارگران باز و جابه‌جا کردند تا جرثقیل بتواند خیمه را از بالابر پایین بیاورد. من هم کنار ماشین ایستاده بودم که یکدفعه یکی از کارگران چیزی گفت که من سر برگرداندم ببنیم آن فرد چه می‌گوید، بعد میله داربست که در محل خود خوب قرار نگرفته بود، خارج و از کنار سرم رد شد و به زمین افتاد. اگر تنها ۲ثانیه دیرتر سرم را بر می‌گرداندم داربست به سرم اصابت می‌کرد و... مهم‌ترین پاداشم را من از خدا گرفته‌ام و هرچه دارم از لطف اوست.

 خانواده چقدر در این راه همراهتان هستند؟

مسلماً پشت هر مرد موفقی یک زن خوب و همراه وجود دارد. همسر من هم همین‌طوراست و کمبودهای من را جبران می‌کند و حتی پس از اینکه فرزندم را به مدرسه می‌برد، وقتی من نیاز به کمک داشته باشم، به کارگاه می‌آید و همپایم کار می‌کند. پسرم هم که ۱۱سال دارد، در کنار ما مجسمه‌سازی می‌کند.

 به‌طور کلی برای خلق آثار چه شرایطی باید داشت و چه کسانی می‌توانند مجسمه‌ساز شوند؟

یک فرد برای مجسمه‌سازی بیش از هرچیز باید عشق و علاقه به این رشته داشته باشد. بعد باید طراحی و نقاشی بداند و متوجه پرسپکتیو یا ژرفانمایی باشد. آناتومی انسان و موجودات دیگر را بشناسد و مدام تمرین کند. آهسته و پیوسته پیش رود تا به مرور زمان و به ممارست بتواند آثار بدون ایراد حرفه‌ای خلق کند. من برای اینکه بتوانم در این زمینه درست کارکنم دوره‌های آموزشی زیادی‌گذرانده‌ام حتی خیاطی، جواهرسازی و آرایشگری هم بلدم چون برای ساخت لباس یا اندازه مو و فرم مو باید اصول این حرفه را بدانم.

 چقدر در کشف استعداد جوانان محله‌تان وارد عمل شده‌اید؟

در کارگاه قبلی که در میدان ملت داشتم، تعدادی از همکارانم از جوانان و اهالی همین محله خودمان بودند. دانشجویان دانشگاه‌ها نیز به کارگاه می‌آمدند و من هم در حد توانم همراهیشان می‌کردم. هنوز هم در کارگاه جدیدم این شرایط وجود دارد.

پس ارتباطتان با همسایه‌ها خوب است؟

بله، ارتباطمان خیلی خوب است. حتی زمانی‌که می‌خواستم کارگاهم را در میدان ملت جابه‌جا کنم، خیلی‌ها ناراحت بودند. من از بچگی با این نگاه تربیت شدم که‌گویی «همسایه از همسایه ارث می‌برد.» با این نگاه ما در محله به همدیگر احترام می‌گذاریم. در ساختمانی که اکنون مستأجر هستم نیز همه ساکنان خوب، با اخلاق و دوست داشتنی هستند. ما همدیگر را دوست داریم.

با توجه به اینکه شما سال‌هاست که در منطقه ۴ سکونت دارید، به وضعیت مجسمه و آثار حجمی منطقه چه نمره‌ای می‌دهید؟

با توجه به وسعت منطقه، آثار حجمی موجود، وضع بهتری نسبت به مناطق دیگر دارد و نمره بالایی می‌گیرد اما هنوز این تعداد هم کافی نیست و باید افزایش یابد و از هنرمندان محله‌ها کمک گرفته شود.

حاضرید برای پر کردن جای خالی و رفع کمبودها دست به کار شوید؟ خودتان در این راه چه نقشی می‌توانید ایفا کنید؟

بله، حتماً. من پیشنهاد می‌کنم از چهره‌های فاخر هر محله که می‌توانند الگویی برای ساکنان آن محل و محله‌های دیگر باشند، تا در قید حیاط هستند، مجسمه بسازیم تا ضمن کمک به ارتقای هویت محله‌ای، با ایجاد الگوسازی خدمات ارزنده یک فرد موفق را ارج بگذاریم و سبک زندگی جوانان را تغییر دهیم تا آنها با افراد موفق محله خود تا زمانی‌که زنده هستند، آشنا شوند. من حاضرم مجسمه دکتر هروی را برای میدان محله خودمان بسازم.

در زمینه آموزش رایگان مجسمه‌سازی حاضرید خدمتی برای مردم ارائه دهید؟

بله چرا که نه؟ من هرکاری که بتوانم برای مردم محله‌ام انجام می‌دهم. اگر فضا بدهند که می‌تواند حتی یک اتاق کوچک باشد، حاضرم وسایل مورد نیاز کلاس آموزشی را هم خودم تأمین کنم.

 اکنون مشغول چه فعالیتی هستید؟

درحال حاضر مشغول طراحی و اجرای مجموعه‌ای متناسب با شعر خیام «در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش دیدم ۲ هزار کوزه گویا و خموش/ ناگه یکی کوزه برآورد خروش /کو کوزه‌گر کوزه خر و کوزه فروش و...» هستم که مردی پای سفال نشسته و یک پسربچه گل‌ها را برهم می‌زند و یک نفر در حال تماشای سفال و مردی هم ایستاده و انگشت به لب حیرت زده به این مجموعه نگاه می‌کند.

فکر می‌کنیدکاری بوده که دوست داشتید آن را انجام بدهید و تاکنون موفق به انجام آن نشده‌اید؟

بله. من هیچ‌وقت نمایشگاهی از آثارم نداشتم به خاطر همین دوست دارم در آینده یک نمایشگاه از آثاری برپا کنم که کار تمام آثار از طراحی تا ریخته‌گری و... حاصل دست خودم باشد، یعنی حتی برای بلند کردن اثر هم از فرد دیگری کمک نگرفته باشم.

***

برای هر محله یک مجسمه بسازیم

سردیس‌ها و تندیس‌های فرهنگسرای اشراق

اگر به فرهنگسرای اشراق رفته باشید، حتماً از همان ابتدای ورودی جایی که مجسمه شیخ اشراق قرار دارد، آثار حجمی دیگر این مرکز فرهنگی را هم دیده‌اید. در آنجا ۱۲سردیس و ۴ تندیس از مفاخر و مشاهیر فلسفه و عرفان نصب شده که حاصل فعالیت شبانه‌روزی استاد «سیاوش سلیمی» است. این میان تندیس «شیخ اشراق» به ارتفاع ۳‌متر و ۵ سانتی‌متر و تندیس‌های «ابونصر فارابی»، «ابن‌سینا» و «ملاصدرا» هم به ارتفاع ۲‌متر به محوطه فرهنگسرای اشراق زینت بخشیده‌اند. همچنین۱۲ سردیس نیز با ارتفاع بین ۶۵ تا ۷۵ سانتی‌متر هم نصب شده که شامل «امام فخر رازی»، «امام محمد غزالی»، «خواجه نصیرالدین طوسی»، «خیام»، «شیخ بهایی»، «علامه طباطبایی»، «میر فندرسکی»، «فیض کاشانی»، «قطب‌الدین شیرازی»، «مدرس زنوزی»، «ملا هادی سبزواری» و «میرداماد» است.

جنس این آثار حجمی همگی از برنز است و از آلیاژ قلع و مس ساخته شده‌اند. استاد سلیمی درباره تندیس شیخ اشراق می‌گوید: «این مجسمه ۳‌متر ارتفاع دارد و با ۴ میلی‌متر ضخامت و ۳۸۰‌کیلوگرم وزن کاملاً توخالی است، درحالی‌که مجسمه‌های ۳ متری مشابه این اثر بیش از یک تن وزن دارند. این کار با ریخته‌گری دقیقی انجام شده و ان‌شاءالله تا هزاران سال هیچ آسیبی نمی‌بیند.»

مجسمه عصر عاشورا در میدان امام حسین(ع)

محرم امسال آخرین اثر هنری استاد سلیمی که جزو آثار فاخر او محسوب می‌شود، به میدان امام حسین(ع) حال و هوای دیگری بخشید. این اثر که حاصل ۱۸ماه تلاش شبانه‌روزی استاد است، با الهام از تابلوی عصر عاشورای استاد فرشچیان ساخته شده است. سلیمی که بخشی از کار را با هزینه‌های شخصی تأمین کرده، در این باره می‌گوید: «۵ سال قبل ماکت این طرح را برای خودم ساختم. بعد در ابعاد مینیاتوری از جنس برنز تهیه کردم که مدیران شهرداری پس از آشناشدن با من خواستند این طرح را در ابعاد بزرگ‌تر بسازم. ارتفاع این اثر ۴۰‌متر بالاتر از سطح زمین است و مجسمه ۴بانو، ۵کودک، اسب، خیمه، ۲ درخت و کبوترها از بخش‌های این مجموعه است که تنها این درختان ۳هزار برگ دارند.

این کار را از سال ۹۱ آغاز کرده‌ام که حاصل تلاش شبانه‌روز و مداوم است و هیچ‌وقت خسته نشدم.» او می‌افزاید: «در ساخت این اثر به هیچ عنوان به دنبال منافع مادی نبودم و حتی پس از عقد قرارداد، با افزایش قیمت کالاها، هزینه ساخت اثر نیز افزایش یافت و حدود ۱۸۰ میلیون تومان شخصاً هزینه کردم. امیدوارم برای نگهداری بهتر از اثر زودترکاری بکنند. اگرچه این اثر مقاومت بالایی دارد اما برای ماندگاری بهتر است در محوطه سرپوشیده نگهداری شود.»

منتشر شده در همشهری محله چهار به تاریخ ۱۳۹۳/۱۱/۸

کد خبر 737986

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha