شنبه ۲۷ مهر ۱۳۸۷ - ۱۱:۴۲
۰ نفر

آذر مهاجر: حسن معجونی، انگار فقط اهل عمل کردن است و چندان علاقه‌ای به حرف زدن ندارد.

هر چند برای پذیرفتن یک مصاحبه، ‌اما و اگر در کار نمی‌آورد، ‌اما در حالی‌که در تئاتر شاخه‌های مختلفی را تجربه کرده و عملکرد خوبی به‌عنوان بازیگر، کارگردان، دراماتوژ و حتی طراح صحنه داشته است، کمتر تاویل، توضیح یا صحبتی درباره کارهایش ارائه می‌کند. او در آخرین فعالیت حرفه‌ای‌اش، رؤیای نیمه شب تابستان را در تالار مولوی به صحنه برده است.

معجونی علاوه بر کارگردانی، دراماتوژی این نمایش را هم برعهده داشت و در برخی شب‌ها به جای داریوش موفق که در جشنواره اصفهان حضور داشت، روی صحنه هم‌ آمد.  کمدی ‌رؤیای نیمه شب تابستان  به کارگردانی معجونی نه تنها کمدی‌تر شده و به عبارتی سرخوشی بیشتری برای مخاطبش ایجاد می‌کند، بلکه برای تماشاگر ایرانی نشانه‌های‌ آشنایی هم دارد که ارتباطش را با اثر محکم‌تر می‌کند. درباره ایجاد این ویژگی‌ها در  رؤیای نیمه شب تابستان با معجونی گفت‌وگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌آید:

  • آقای معجونی فکر می‌کنید اگر روح شکسپیر همراه با تماشاگران ایرانی در تالار مولوی تماشاچی کار شما بود چه برداشتی از اثر شما داشت؟

من از کجا باید بدانم؟

  •  قصد من از طرح این سؤال، شنیدن توضیحاتی درباره جنس تغییراتی بود که در بازخوانی  رؤیای نیمه شب تابستان ایجاد کرده‌اید!

من تغییر زیادی در متن ایجاد نکرده‌ام. شوخی‌ها و اتفاقاتی که به واسطه دراماتوژی ما در نمایش ایجاد شده، براساس کمدی شکسپیر است. کمدی شکسپیر جنس خاص خودش را دارد و من هم شوخی‌هایی از همان جنس را در نمایش گنجانده‌ام. شوخی‌های شکسپیر متعلق به زمان خودش است و با شرایط حاکم بر جامعه او نوشته شده است. ما هم از همین جنس شوخی‌ها استفاده کرده‌ایم. کمدی شکسپیر از همین جنسی است که در کار می‌بینید و به همین شدت و حتی به همین اندازه‌ای که می‌بینید رکیک است. به هر حال اگر به اعتقاد شما نمایش را کمدی‌تر کرده‌ایم برای این است که سعی کرده‌ایم شوخی‌هایی را از جنس شکسپیر‌اما متناسب با ایران‌امروز در کار بگنجانیم.

  • در زمان شکسپیر مردان جوان نقش زن‌ها را بازی می‌کرده‌اند و در بخشی از نمایشنامه یکی از شخصیت‌ها اعتراض می‌کند که محاسن‌اش درآمده و صدایش کلفت شده و نمی‌خواهد نقش زن را بازی کند. شما این شوخی را تبدیل کرده‌اید به اعتراض مردی که بازی در نقش یک زن برایش افت دارد! این همان معاصر‌سازی‌ یا ایرانیزه کردن شوخی‌هاست که معتقدید از جنس شوخی‌های شکسپیر است؟

من قرار نبود که یک متن انگلیسی را اجرا کنم. یک متن انگلیسی از نویسنده‌ای چون شکسپیر هم ممکن است حالا و حتی در همان انگلستان مخاطب را جلب نکند. به هر حال من این نمایش را در ایران و برای تماشاگران ایرانی کارگردانی کرده‌ام پس باید مقتضیات تئاتر این مخاطب را هم مد‌نظر قرار دهم.

  • با این حساب اگر یک کمدی دیگر از نویسنده‌ای دیگر را قرار بود اجرا کنید، سبک شوخی‌ها کاملا با آنچه به  رؤیای نیمه شب تابستان افزوده‌اید متفاوت می‌شد؟

مسلما همین طور است. 

  • یکی از ویژگی‌های نمایش شما فضاهای متفاوت نمایش در سه بخش مختلف آن است. مخصوصا بخش مربوط به پریان که وارونه اجرا می‌شود. حین تمرین به این ‌ایده رسیده‌اید یا یکی از برنامه‌های اولیه شما برای اجرای این متن بود؟

 از همان ابتدا که متن را خواندم می‌دانستم که حتما دو فضای مجزا خواهم داشت که یکی افقی است و دیگری عمودی. ابتدا‌ ایده‌ام این بود که بازیگر بتواند به کمک طناب از بالا وارد صحنه شود و بازی کند‌اما ایجاد این تمهید کار ساده‌ای نبود، مخصوصا اینکه تهیه ابزار اجرای این‌ایده بودجه زیادی نیاز داشت، بنابراین به شیوه‌ای رسیدیم که در نمایش دیدید.

  • این اتفاق به ضرر نمایش تمام نشد؟

نه فکر نمی‌کنم. بین این دو شیوه اجرا بهتر یا بدتری نمی‌دیدم. هر کدام یک شیوه‌اند که ویژگی‌های خودشان را دارند.

  • به جز این مورد که از قبل به آن اندیشیده بودید به‌نظر می‌رسد بخش‌هایی هم به‌صورت بداهه حین تمرین به اجرای اثر اضافه شده‌اند. درست است؟!

از همان روز اول، متن داشتیم‌اما حین تمرین تغییراتی هم در کار ایجاد می‌شد.

  • بخش‌های مربوط به پریان را خیلی خلاصه کرده‌اید. دلیلش رحم به حال بازیگرانی بود که باید وارونه و آویزان این بخش‌ها را اجرا می‌کردند؟

نه. این بخش‌ها در متن شکسپیر به‌صورت شعر نوشته شده است و حذف آنها چیزی از اثر کم نمی‌کرد. اصلا خصلت آثار شکسپیر و سنت بازیگری در زمان او این‌طور بوده که همه چیز در حرف و در کلام می‌آمده و اصل نمایش کلام بوده نه حرکت. بنابراین وقتی من در نمایشم حرکت دارم می‌توانم برخی جاها کلام را حذف کنم.

  • شما در نمایش در میان ابرها نوع خاصی از بازیگری تئاتر را ارائه کرده‌اید که متکی بر کلام بود و بی‌تحرکی بازیگر. این همان سبک بازیگری در زمان شکسپیر است؟

نه. بازیگری زمان شکسپیر دکلماسیون است‌اما در نمایشی که نام بردید سبک خاصی از بازیگری را ارائه کردیم که دکلماسیون نیست.

  • یکی دیگر از تمهیدات اجرایی شما در این نمایش آنجایی اتفاق می‌افتد که نمایشگران رو به درباریان نمایششان را اجرا می‌کنند درحالی که درباریان روبه‌روی تماشاگران صحنه نشسته‌اند. در نتیجه آنچه تماشاگر از نمایشگران می‌بیند پشت صحنه کارهایشان است. این اتفاق برای پرداختن به شوخی‌ها رخ داده یا اینکه هدف دیگری داشته‌اید؟

این اتفاق نوعی افشا گری است. شما همواره در نمایش‌های عروسکی صفحه‌ای دارید که پشت آن معلوم نیست و آنچه تماشاگر می‌بیند نتیجه تلاش‌ها و هنرنمایی بازیگران عروسکی است.‌اما اینجا تماشاگر رؤیای نیمه شب تابستان، این فرصت را پیدا می‌کند که ببیند پشت نمایش چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. اینجا چیزهایی برای تماشاگر آشکار می‌شود.

  • چه چیزهایی؟

ترس‌ها و نگرانی‌ها، اتفاقات و ماجراها.

  • این کار را کرده‌اید چون صرفا نمایش شما یک نمایش کمدی است؟

بی ارتباط با کمدی بودن نمایش نیست. ‌اما ماجرا از این قرار است که تماشاگر از زاویه‌ای نزدیک‌تر می‌تواند صحنه و کار نمایشگران را ببیند، در حالی که درباریان دورتر قرار گرفته‌اند و با فاصله‌ای بیشتر و از زاویه‌ای متفاوت در مقایسه با تماشاگران حاضر در سالن بازی نمایشگران را می‌بینند. تماشاگر نمایش در مقایسه با درباریان ‌امکان بیشتری برای دیدن پشت صحنه‌ها و در نتیجه تحلیل اتفاق‌ها دارد.

  • این نمایش سه بخش مختلف دارد: یکی بخش مربوط به پریان است، دیگری بخش‌های مربوط به درباریان و سوم هم بخش مربوط به نمایشگران. بسیار زیاد این‌امکان وجود دارد که نمایش سه پاره شود. برای ایجاد پیوستگی چه تمهیداتی داشتید؟

این سه بخش به موازات هم پیش می‌روند و ماجراهایشان هم به موازات هم رخ می‌دهند. البته در بخش‌هایی هم با هم ارتباط دارند. من سعی کرد‌ه‌ام خط ارتباطی آنها را حفظ کنم و همچنان هر سه بخش و داستان‌هایشان را به موازات هم پیش ببرم.

کد خبر 66046

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز