سه‌شنبه ۲۱ آبان ۱۳۸۷ - ۰۵:۳۳
۰ نفر

فرزانه فخریان: «خداحافظ» نمایشی اپیزودیک است که از آثار موفق یازدهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی به حساب می‌آید؛ اثری با 8 بازیگر جوان که نام محمد یعقوبی را به‌عنوان نویسنده به همراه دارد.

آیدا کیخایی فارغ‌التحصیل دوره کارشناسی نمایش و دانشجوی کارشناسی ارشد کارگردانی در دانشگاه تهران است و «خداحافظ» اولین تجربه کارگردانی تئاتر روی صحنه برای او است.

«خداحافظ»، «روز دروغ»، «تو با همه فرق داری خوشگل من» و «پیراهن روح» با بازی آیلین کیخایی و رضا اخلاقی، فهیمه امن‌زاده ومحمدزیگساری،  فرانک کلانتر و محمد عسگری، لیلا برخورداری و آرش عباسی،  4 اپیزود این کار هستند. نمایش این اثر 50 دقیقه‌ای در تالار کوچک مولوی،  بهانه‌ای شد برای گفت‌وگو با بازیگر و کارگردانی که به زودی به 34سالگی می‌رسد.

  • تا جایی که من می‌دانم اکثر تئاترهای صحنه‌ای و تلویزیونی که تا به حال در آنها ایفای نقش کرده‌اید  را محمد یعقوبی کارگردانی کرده است. این ارتباط مستمر در انتخاب «خداحافظ» برای اولین تجربه کارگردانی‌تان چقدر تأثیر داشته است؟

بدیهی است که کار یعقوبی را دوست دارم و با نوشته‌ها و کارگردانی‌اش ارتباط برقرار می‌کنم. زمانی که برای حضور در جشنواره،  به‌دنبال متن بودم،  «خداحافظ» را انتخاب کردم،  چون انتظارات مرا برآورده می‌کرد: سوژه و موقعیت‌های نمایش جذاب به‌نظر رسید و احساس کردم که برای کارگردانی و بازیگری جای کار دارد.2 اپیزود نمایش «خداحافظ» از نمایشنامه «رقص کاغذپاره‌ها» است ـ که پیش از این توسط یعقوبی نوشته و اجرا شده ـ و 2 اپیزود جدید هم نوشته و اضافه شد.

  • احتمال ‌ندادید کار از یکدستی در بیاید؟

همه اپیزودها توسط یک نفر نوشته شده و هر یک درباره خداحافظی کردن یک زوج جوان در یک مکان مشخص هستند که در عین حال با یکدیگر تفاوت دارند و دلیل خداحافظی‌شان هم فرق می‌کند. این اپیزودها در عین تفاوت با هم هماهنگ هستند و آنچه آنها را به هم پیوند می‌دهد وضعیت شخصیت‌های کار است؛ همه‌ آنان در آستانه‌ از دست دادن هم و در آستانه‌ خداحافظی،  حرف‌هایی می‌زنند که روشن می‌کند به‌شدت به بودن کنار هم نیازمند هستند.

  • اپیزودیک بودن «خداحافظ»،  باعث نشد که ریتم را نادیده بگیرید؟

تنها حلقه پیوند این 4اپیزود،  المان‌هایی بود که به‌آنها اشاره کردم؛ خداحافظی یک زوج در یک مکان مشخص. جز اینها،  نه تنها قصد نداشتم ارتباطی بین این 4 بخش باشد،  بلکه شخصیت‌ها،  دلایل خداحافظی و ساختار هر بخش نیز متفاوت است.

  • البته دلایل تفاوت خداحافظی به تفاوت کامل نقش شخصیت‌ها پیوند نمی‌خورد. در هر 4اپیزود ظاهراً سمت مذکر ماجرا  مقصر است و به جز اپیزود سوم،  با افرادی برمی‌خوریم که بیشتر از یک زوج،  مانند 2 دوست هستند.

شرایط این افراد و نحوه برخوردشان با رفتن طرف مقابل،  با یکدیگر متفاوت است. در اپیزود اول،  آهو برای رفتن مردد است و تماشاگر بدون اینکه دلیل را بداند،  پروسه خداحافظی را در رفتن و برگشتن‌های مکرر او می‌بیند؛ در اپیزود «روز دروغ»،  لیلی و مهیار با دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های طولانی‌تر،  یک شوخی را به خداحافظی می‌کشانند؛ در اپیزود سوم،  لجبازی به خداحافظی می‌رسد و در «پیراهن روح» به خاطر رفتار آرش،  شیوا همه رفتارهای گذشته را نیز به‌خاطر می‌آورد و راهی جز رفتن ندارد. قصد من نشان دادن اتفاق خداحافظی بوده است،  چه به نتیجه برسد و چه نرسد. حتی در اپیزود دوم که هیچ‌یک از طرفین از در خارج نمی‌شود و نمی‌رود،  باز هم آن اتفاق بین‌شان افتاده و حرف‌های نگفته، گفته شده است.

  • «خداحافظ» در جشنواره تئاتر دانشگاهی 3 جایزه به‌دست آورد. این فیلم چقدر انتظار شمارا برآورده کرد؟

جایزه دوم و سوم بازیگری زن را فرانک کلانتر (رویا) و لیلا برخورداری (شیوا) به‌دست آوردند و جایزه سوم کارگردانی هم به نمایش ما رسید. در مقایسه با آثار دیگر حاضر در جشنواره منتظر جوایز بیشتری بودیم،  مثلاً تردید نداشتم فهیمه امن‌زاده (لیلی) حتماً جایزه‌ بازیگری خواهد گرفت. وقتی نامش اعلام نشد و حتی کاندیدا هم نشد،  خیلی تعجب کردم. با همه امکانات محدودی که یک اثر دانشجویی دارد،  سعی کردم با شرایط حضور در جشنواره تئاتر دانشگاهی در مجموع،  بهترین را ارائه کنم.

  • این شرایط و محدودیت‌ها روی اجرا تأثیری داشت؟

مطمئناً اثر دارد و بی‌تأثیر کردن آن انرژی خاصی می‌طلبد که خوشبختانه در گروه ما بود. از مهر ماه سال گذشته تمرین را آغاز کردیم و برای حضور در جشنواره 2 مرحله بازبینی را ‌گذراندیم. برای وقفه‌هایی که تا زمان جشنواره و پس از آن،  تا زمان اجرا در کار می‌افتد،  نیاز به برنامه‌ریزی داشتیم و البته بازگرداندن گروه به شرایط هماهنگ با یکدیگر، وقتی فضای تمرین نیز به‌طور مستمر در اختیارمان قرار نمی‌گرفت،  دشوار بود.

  • باز هم جز در اپیزود سوم،  بازیگران مرد لباس اسپرت پوشیده‌اند و از لحاظ نوع پوشش شبیه هم هستند. چقدر از این حالت قصدتان طراحی لباس بود؟

به خاطر همان محدودیت‌هایی که راجع‌به آنها صحبت کردیم،  طبیعتاً‌ نمی‌توانستیم برای لباس هزینه کنیم. بنابراین اعضای گروه،  خودشان لباس آوردند و با نظر و تشخیص لادن سیدکنعانی،  طراح لباس،  بعضی لباس‌ها با توجه به فصل هر اپیزود و شغل شخصیت‌ها انتخاب شد. بنابراین،  مشابهت شخصیت‌ها از لحاظ پوشش قصد ما نبود،  بلکه برای هر کدام نسبت به خصوصیات و شخصیتی که از او انتظار داشتم،  لباس طراحی شد. دلیل تفاوت پوشاک شخصیت مرد اپیزود سوم با شخصیت‌های دیگر هم به شغل او ـ وکالت ـ مربوط می‌شد.

  • بنابراین رد پای همان محدودیت‌ها در طراحی صحنه کار نیز دیده می‌شود.

شاید،  اما نه تا حدی که دور از برنامه‌ریزی کارگردانی و نمایشنامه باشد. خداحافظی در هر 4 اپیزود در «سوئیت شماره‌ 27،  هتل دریا،  بندرانزلی» اتفاق می‌افتد و قرار نبود این حلقه پیوند، تغییر عمده‌ای داشته باشد، پس همین فضا کافی بود. طرح اول خانم سیدکنعانی خیلی هیجان‌انگیز بود؛ زمان را می‌خواستیم خیلی تغییر بدهیم و به تناسب گذشت زمان بعضی المان‌ها عوض می‌شد. می‌خواستیم سال‌های این اپیزودها، فاصله زیادی از هم داشته باشند و هر کدام را به یک دهه اختصاص دهیم. یکی از دهه‌ 50 تا الآن ببریم. علاوه بر این،  تصمیم داشتیم دکور در هر اپیزود با اپیزود دیگر تفاوت داشته باشد و نشان دهیم این هتل طی زمان تغییر کرده است.

  • تغییراتی هم در موسیقی داشته‌اید؟

بله، برای اپیزود سوم که با آواز خواندن‌رؤیا جلوی آینه آغاز می‌شود،  صدای یک زن را داشتیم که تغییر کرد و سیاوش ایمانی در مدت کوتاهی قطعه جدیدی را با صدای خودش آماده کرد؛ گرچه من می‌خواستم صدای یک زن،  ویژگی‌های حسی‌رؤیا را متفاوت از بقیه نشان دهد.

  • به‌عنوان یک دانشجوی نسبتاً فعال تئاتر،  چه نقشی برای فضای آکادمیک تئاتر متصور هستید؟

دانشگاه این فرصت را فراهم می‌آورد که بیشتر مطالعه داشته باشم و از این طریق،  اصول را نیز در کنار تجربه بیاموزم.

کد خبر 67147

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز