شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۷ - ۰۸:۳۸
۰ نفر

مهرداد ابوالقاسمی : نمایش «1417» نوشته و کار سعید آلبو عبادی از هنرمندان تئاتر ماهشهر است که به طور غیر مستقیم به جنگ و تبعات ناشی از آن می‌پردازد و انسان‌های قبل و بعد از جنگ را در سه پرده به نمایش می‌گذارد.

این نمایش،‌ نخستین بار در جشنواره تئاتر فتح مقاومت در آبادان روی صحنه رفت و جوایز متعددی را به خود اختصاص داد و به عنوان کار برگزیده این جشنواره به جشنواره تئاتر فجر معرفی شد. نمایش «1417» هم اینک در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است.  به همین بهانه با سعید آلبوعبادی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که می‌خوانید. 

  • نمایش «1417» مخاطبانش را به 31سال بعد ارجاع می‌دهد و در واقع موزه‌ای از جنگ را بازسازی می‌کند. چرا برای نشان دادن جنگ به پس و پیش کردن زمان دست برده‌اید؟

در این نمایش ما به ‌آینده می‌پردازیم و خیلی مهم نیست که 31سال می‌گذرد یا بیشتر، در واقع نگاه من به آینده است. این دغدغه همواره برای من وجود داشته که  در آینده برای آثار جنگ و آدم‌هایش چه اتفاقی می‌افتد و مردم چه دیدگاهی نسبت به آنها خواهند داشت. اثرات جنگ و نوع نگاه آدم‌ها همیشه دغدغه من بوده است.

ما در حال گذر به آینده هستیم و هرچه جلوتر می‌رویم و به آینده نزدیک می‌شویم از زمان حال فاصله می‌گیریم. دفاع مقدس مسئله مهمی در تاریخ ماست و دوست دارم بدانم آدم‌هایی که در جنگ حضور داشتند نگاهشان در آینده نسبت به جنگ چه تغییری خواهد کرد. در نمایش سه زمان گذشته، حال و آینده وجود دارد در حالی که باز در این داستان‌ها، نگرش‌هایی از دید من به آینده و حال هم وجود دارد.

  • به نظر می‌رسد جنگ و دفاع مقدس دغدغه اصلی شما در اجرای این نمایش است. اما در این نمایش به طور غیرمستقیم به جنگ پرداخته‌اید حتی در موضوع نمایش به ایدئولوژی‌های منافقین هم اشاره می‌شود؛ چرا خط داستانی نمایش را بر این مبنا قرار دادید؟

خط داستانی نمایش «1417» برگرفته از این مسئله نیست. به عقیده من همیشه داستان به سراغ نویسنده می‌آید و نویسنده سراغ داستان نمی‌رود. زمانی که من به این موضوع فکر می‌کردم این قالب داستانی در ذهنم شکل گرفت. منافقین جزئی از کلیت نمایش هستند و من می‌خواستم بگویم اینها هم در مسئله جنگ دخالت داشتند و تلاش می‌کردند تا افکار مردم را تخریب کنند و این کار هم به طور غیر مستقیم صورت می‌گرفت و آنها هم با تهاجم عقیدتی، فرهنگی و سیاسی این کار را انجام می‌دادند. منافقین علاوه بر جنگ مسلحانه،‌تلاش می‌کردند روی افکار و عقاید مردم هم اثر بگذارند.

  • شما معتقدید این داستان جزئی از نمایش شماست اما به نظر من کلیت نمایش «1417» منبعث از همین نگاه داستان است. بحث طلاق ایدئولوژیک منافقین اتفاقا محور داستان است و تمام اتفاقات نمایش ناشی از این تصمیمات است. حتی جزئیات نمایش هم نشانگر خط و خطوط فکری منافقین است.

به نظر من حرف شما در موضوع درست است اما در روایت و شکل‌گیری قالب داستان تنها اپیزود دوم به این مسائل می‌پردازد. به نظر من این پرده مهم به نوعی یک پاگرد محسوب می‌شود؛ ما در حال گذر کردن از این مسائل و معضلات هستیم.

  • اما پرده سوم نمایش هم دقیقا از پرده دوم و رویدادهای آن ناشی می‌شود و به نوعی ادامه همان داستان و رویدادهاست.

می‌توان گفت پرده سوم نمایش به نوعی اصل دوم است. در واقع نمایش «1417» از پرده سوم شروع می‌شود و من داستان را به طور غیر خطی و حتی معکوس آغاز کرده‌ام. به نظر من قضایای منافقین کلی نیست و جزئی از کار است. حتی اگر این را از قصه جدا کنیم، لطمه‌ای به نمایش وارد نخواهد شد.

  • تصویر و قاب در نمایش از روایت جدا شده و به خصوص در پرده اول این دو کاملا منفک از هم هستند. در ابتدا تماشاگر با چند تصویر روبه‌رو می‌شود و در ادامه همه چیز بر مبنای دیالوگ در میان دو بازیگر شکل می‌گیرد. این مسئله را قبول دارید؟ فکر نمی‌کنید این مسئله باعث دور شدن از درام و پیشروی به سمت نمایش‌های رادیویی شده باشد؟

نمی‌دانم. هرکس در این زمینه نظری دارد و برای من هم قابل احترام است. ولی آنچه در تئاتر به آن فکر می‌کنم درام است. در واقع نمی‌خواهم درام را فدای تصویر یا روایت کنم. ذات مسئله که دو نفر در حال حرف زدن هستند برای من مهم بود و دلیلی نمی‌دیدم که بازیگران جایشان را تغییر دهند. در شکل و فرم، حرف شما کاملا مصداق دارد و حتی برای جذب مخاطب راهکار مناسبی است اما به نظر من امروزه اگر تماشاگر احساس کسالت کند، مسئله را باید در نوع روایت و نوع گفتمان روی صحنه جست‌وجو کرد. من معتقدم امروزه در تئاتر باید حرکات اضافی قیچی شود. 

  • حرکات اضافی درست است، اما نمی‌توان با ایستایی و سکون دست به خلق درام زد. مثالی می‌زنم؛ به خصوص در پرده اول نمایش  اگر با چشمان بسته به تماشای نمایش می‌نشستم، هیچ تفاوتی با اینکه چشمانم باز بود، در برداشت من نسبت به اثر صورت نمی‌گرفت و برداشت و دریافت من از نمایش یکسان بود. به نظر شما در نمایش رادیویی فضاسازی هم صورت می‌گیرد؟

100درصد همینطور است، اما بحث من اصلا بحث رادیو نیست. من درباره نمایش «1417» صحبت می‌کنم و قصد ندارم به مقایسه آنها بپردازم.
نظر شما در این مورد کاملا درست است اما عقیده من این است که وقتی به سالن تئاتر وارد می‌شوید تاریکی،‌سکوت و... آغازگر تئاتر است. بسیاری از نمایش‌ها در تاریکی شکل می‌گیرد. اتفاق سکوت برای من مهم است نه سکون! بسیاری از نمایش‌ها در سکوت شکل می‌گیرند. من به فضاسازی و صحیح بودن درام همواره فکر می‌کنم.

  • موسیقی در نمایش «1417» در بسیاری موارد بسیار تاثیرگذار است و در انتقال حس و حال صحنه به مخاطب کمک می‌کند و از این رو نقطه قوتی است اما در صحنه‌هایی هم موسیقی کاملا از نمایش منفک است و خود را جداگانه به مخاطب عرضه می‌کند، حتی گاهی اوقات خود را بر صحنه و نمایش حاکم می‌کند و تاثیرگذاری و کارکردش را از دست می‌دهد، برای انتخاب این نوع موسیقی تعمدی وجود داشت؟

در اجرای عمدی این نمایش، ‌نظرات درباره موسیقی متفاوت است. من در حال پیشروی به سوی این مصداق هستم که در تئاتر اصلا از موسیقی استفاده نکنم. هار مونی و ملودی موجود در بازیگر که در نمایش نهفته است به نظر من باید آنقدر قوی باشد که از موسیقی اصلا استفاده نشود. متاسفانه حتی در نمایش،خود من برای جبران کمبودها و کاستی‌ها از موسیقی استفاده می‌کنم. هرجا که احساس می‌کنیم فضا ساخته نمی‌شود از موسیقی استفاده می‌کنیم. البته موسیقی در موقع نوشتن به من ایده می‌دهد. در این نمایش هم حرف شما کاملا صحیح است و دقیقا به مسئله کاملا درستی اشاره کردید.

کد خبر 63196

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز