آبان ماه سالجاری زن جوانی به شعبه دادسرای شهرری رفت و خبر از سرقت از خانهاش داد. وی به بازپرس شعبه دوم گفت: دزدان وقتی در خانهام در خواب بودم از طریق پنجره وارد آنجا شده و دست به سرقت گواهینامه، پول و کارت عابربانکم زدهاند. با اعلام این شکایت، تیمی از ماموران پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران رسیدگی به این پرونده را آغاز کردند اما با گذشت چند روز آنها متوجه شدند که دزدان شبرو با همین شگرد به چند خانه دیگر نیز در شهرری دستبرد زدهاند.
با توجه به شیوههای سرقت مشخص شد که همه آنها از سوی یک باند صورت گرفتهاند و به این ترتیب تحقیقات برای شناسایی اعضای باند وارد مرحلهای تازه شد.
درحالیکه جستوجو برای یافتن ردی از دزدان ناشناس ادامه داشت، مرد 30سالهای به اسم رحیم نزد ماموران پلیس رفت و راز سرقتهای سریالی 2 نوجوان را فاش کرد. او گفت: چند روز پیش وقتی از سر کار به خانه برگشتم متوجه شدم که موتورم که در حیاط پارک بود به سرقت رفته است. من به 2 نفر به نامهای مجید و حسن مشکوکم. آنها را بهخوبی میشناسم و میدانم که اهل کارهای خلاف هستند و هرروز از خانههای مردم سرقت میکنند. به همین خاطر مطمئنم که سرقت از خانه من نیز از سوی آنها صورت گرفته است.
با اظهارات این مرد ماموران متوجه شدند که مجید و حسن 2 نوجوان سابقهدار هستند که از سن 11سالگی چندین بار به اتهام سرقت و کیفقاپی دستگیر و راهی کانون اصلاح و تربیت شدهاند. ماموران همچنین متوجه شدند که آنها 3ماه پیش از کانون آزاد شده و فعالیتهای مجرمانهشان را ازسرگرفتهاند.
سارقان نوجوان
با این اطلاعات، هر دو متهم دستگیر و برای تحقیقات به اداره آگاهی انتقال یافتند. آنها که 14 و 15 ساله هستند در بازجوییها علاوه بر سرقت از خانهها به کیفقاپیهای سریالی هم اعتراف کردند و یکی از آنها به ماموران گفت: سرقت را برای سرگرمی انجام میدادیم. پدر و مادر من و همدستم از هم جدا شدهاند و ما هردو زندگی مشابهی داریم. هردوی ما پیش مادربزرگمان زندگی میکنیم و از 3 سال پیش که من از مدرسه اخراج شدم، سرقتهایمان را شروع کردیم. وی ادامه داد: یکی از نقشههایمان برای سرقت این بود که در آرایشگاهها را میزدیم و به بهانه اینکه مادرمان داخل آرایشگاه است، در یک لحظه وارد آنجا میشدیم و کیفهای زنانهای که روی چوبلباسی آویزان بود را برمیداشتیم و فرار میکردیم.
در روش دوم، اقدام به سرقت موتورسیکلتها میکردیم و بعضی از آنها را برای تفریح در بیابان به آتش میکشیدیم، چرا که هر دوی ما عاشق فیلمهای اکشن و حادثهای و بازیهای رایانهای هستیم و از این کار لذت میبردیم.
وی ادامه داد: به خانهها نیز دستبرد میزدیم و با موتورهای مسروقه نزدیکی مترو و حرم کیفقاپی میکردیم. بعضی وقتها در محلهای شلوغ جیببری میکردیم و یا اینکه وارد خانهها شده و دوچرخهها را به سرقت میبردیم. ما حتی در مراسم ختم و شادی مردم شرکت میکردیم و در فرصتی مناسب نقشهدزدی را اجرا میکردیم یا اینکه به مغازهها دستبرد میزدیم.
سارق نوجوان گفت: در یکی از سرقتها ماشین پرایدی را دزدیدیم و آن را در بیابان به آتش کشیدیم تا احساس حضور در فیلمهای اکشن یا بازیهای رایانهای را داشته باشیم. پس از سرقت نیز با پولهای دزدی به رستورانهای شیک و گرانقیمت میرفتیم و دست به ولخرجی میزدیم و گاهی وقتها به گداها چکپول 50 هزار تومانی میدادیم که آنها تصور میکردند تقلبی است.
مالخر شاکی
دزدان نوجوان در ادامه راز مهمی را فاش کردند و گفتند: کسی که ما را به پلیس لو داد و گفت که موتورش را سرقت کردهایم، یک مالخر است. این مرد که رحیم نام دارد، اموالی را که ما از طریق دستبرد به خانهها و کیفقاپی به دست میآوردیم، به مبلغ کمی میخرید اما چون سنش از ما بیشتر بود، سرمان کلاه میگذاشت. برای همین تصمیم گرفتیم با سرقت موتورش، از او انتقام بگیریم. ما بعد از سرقت موتور رحیم، آن را به بیابانهای اطراف بردیم و آتش زدیم و او هم ما را لو داد.
با اعترافات این دو نوجوان، رحیم نیز بهعنوان مالخر بازداشت شد و ماموران تحقیقات از وی را آغاز کردند. او نیز در بازجوییها به خرید اموال مسروقه از متهمان اعتراف کرد و برای هر سه متهم قرار قانونی صادر شد. سرهنگ عباسعلی محمدیان رئیس پلیس آگاهی تهران با اعلام این خبر گفت: با توجه به سرقتهای متعدد این دو سارق، بازپرس پرونده هر یک از متهمان را بهصورت مجزا با قرار 100 میلیون تومانی راهی زندان کرده است.