و چگونه میشود که یک حادثه طبیعی با یک اقدام سیاسی به هم افزایی همدیگر میپردازند تا چنین فاجعهای که تازه در ابتدای آن هستیم رقم بخورد، به موارد زیر برمیگردد:
- همانطور که بینظیربوتو، رهبر فقید حزب مردم میگوید: «پاکستان را نمیتوان با سایر کشورها مقایسه کرد»
یا اینکه میگوید: «من این زندگی را انتخاب نکردم بلکه این زندگی است که مرا انتخاب کردهاست. در کشور پاکستان به دنیا آمدم و زندگیام در برگیرنده حالات مختلفی از ناآرامیها، ناملایمات و لحظات غمانگیز و در عین حال پیروزیها و اوقات خوش است.»
این سخنان بیان میکند که پاکستان کشوری است که دائما تغییر نه از جنس مثبت بلکه از نوع منفی آن را تجربه میکند.
اگر چه سیل پاکستان یک پدیده طبیعی است اما متأثر از سیاست شدهاست و اگر اقدام مناسبی برای آن انجام نگیرد و نتوان امدادرسانی شایستهای از جانب جهانیان عرضه کرد تبعات سیاسی ویرانگری در آینده خواهد داشت تا حدی که افراطیگری را در منطقه گسترش خواهد داد؛ چرا که پاکستان فاقد یک مکانیسم شفاف در مردمسالاری است و از روابط پیچیدهای با قدرتهای نامرئی اما واقعی که تاثیرگذار در عرصة سیاست و اقتصاد هستند در آن حاکم است.
بهصورت روشن همکاری گسترده ارتش پاکستان و سازمان اطلاعاتی ارتش آن کشور با آمریکا که در ایجاد پدیدة شوم طالبانیسم برای مبارزه با شوروی در افغانستان پدیدار شد ساختار تو در تو و مبهمی ایجاد کرده که به ایجاد یک شبکه چندگانه فساد کمک نمودهاست.
به همین خاطر به جز مردم ایران که به خاطر عواطف اسلامی و انسانی به پاکستان کمکهای انسانی گستردهای مینمایند بسیاری از کشورها از جمله آمریکا و متحدان غربی آن به بهانه ساختار ناسالم در پاکستان که شاید کمکها بهدست مردم سیلزده نرسد با یک حرکت آرام و بطئی به اقدامهای امدادی دست زدهاند یا برخی از آنها با یک سکوت از کنار آن به آرامی گذر کردهاند. طرفه اینکه این کشورها در دیگر مناطق دنیا و حتی مجاور پاکستان که با خسارات حادثهبار طبیعی ویرانگر روبهرو شده بودند به گونهای متفاوت و مجزا عمل کردهاند.
موارد فوق را بگذارید در کنار این خبری که بهصورت گسترده از جانب رسانههای وابسته غربی انعکاس مییابد که طالبان امدادرسانان خارجی را تهدید به مرگ کردهاند؛ یعنی دستگاههای تبلیغی غربی بلندگوی طالبان در این بخش شدهاند.
در واقع طالبان و آمریکا و ناتو که حضور همه جانبهای در منطقه دارند علیه مردم سیلزده پاکستان یک جور اقدام میکنند و آن اینکه کسی برای کمک نیاید! نتیجه عملی این اقدامات این است که با عدم حضور امدادرسانان بینالمللی طالبان و القاعده ابتکار عمل کمک و امدادرسانی را برعهده میگیرند؛
همانطور که در برخی مناطق طالبان اقداماتی برای دادن غذا و پول به سیلزدگان داشتهاست و نتیجه آن این است که به جذب نیروی بیشتر از فقرای سیل زده اقدام خواهند کرد و افراطیگری را در منطقه بیشتر خواهند نمود. حال سؤال این است که آمریکا و متحدان آن که با ادعای مبارزه با القاعده به منطقه لشکرکشی کردهاند چرا بهگونهای عمل میکنند که طالبان گسترش یابد؟
آیا آن حقیقتی که طالبان را زاییده آمریکا میداند در شرایط امروز جهان باید دوباره به کار آید و طالبان و القاعده بهعنوان ابزار دست آمریکا برای توجیه حضور در مناطق مختلف دنیا بهصورت گسترده این بار در پاکستان بهکار آیند؟ سیل پاکستان مصداق روشنی از پیوند حادثه طبیعی و سیاست است که یکدیگر را تقویت میکنند و عواقب شومی را در بر دارد.