پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۲:۳۹
۰ نفر

دوچرخه: شعرهای شاعران نوجوان دوچرخه

لبخند بی‌معنا

انگار زمین تب کرده است
            هوا گرم و بی‌تاب
بی‌هیچ بهانه، کنار حوض نشسته‌ام
ماهی‌ها عکس سرد مرا
به جمع خود راه داده‌اند صمیمانه
تصویر لبخندم در آب
گرچه تلخ است و بی‌معنا،
اما ماهی کوچک می‌دزد آن را
نگاه می‌کنم
به تکه‌ابری در آسمان بی‌پهنا
و غم می‌خورم برای خودم
که ذره‌ذره آب می‌شوم
مثل جویباری در دامن کوهساران
که هیچ‌گاه به دریا نمی‌رسد!

                     سدرا محمدی، خبرنگار افتخاری از بوکان

تصویرگری: مارال طاهری

روی سیم‌ها

توی دفتر آسمان
روی سیم‌های برق
چه خوش‌خط و تمیز
گنجشک‌ها!

                        بهاره ایمانی راد، از اراک

نوجوانی

نوجوانی
یعنی دستان جوهری
در آغوش مشق‌های شب
نیمکت‌های خط خطی
توپ چاقو خورده
            به دست همسایۀ عصبانی
یعنی خودکارهای بدون در
و خنده‌های بی‌جهت سر کلاس
نوجوانی
یعنی روزهایی
که هیچ‌گاه تکرار نخواهند شد

                     مهتاب قبادی، خبرنگار افتخاری از کرج

تصویرگری: آرزو عبدی، تهران

تکیه‌گاه

کاش
یک‌نفر به موریانه‌ها خبر دهد
پشت تیر چوبی چراغ برق
تکیه کرده است
نونهالِ سرو

                     عارفه حسینی از تهران

از میان حنجره

نام تو در گلویم گیر کرده
هر بار که سرفه می کنم
تکه ای از نامت
از گلویم رها می شود
من تو را بارها خوانده‌ام
در گلویم نام تو می‌ماند
تا ابد
بگذر که ناتوانم
ترانه ای برای نامت بخوانم!

                     یاسمن رضائیان، خبرنگار افتخاری از تهران

کد خبر 81111

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز