هفته‌نامه‌ی دوچرخه > سیدسروش طباطبایی‌پور: نخل‌های آبادان و خرمشهر و شوش و شوشتر، در دل خود، هزار هزار قصه‌ی ناگفته دارندکه اگر پای صحبتشان بنشینی، آن‌قدر از مردانگی‌ها و گرمی عشق و لهجه‌ی شیرین خوزستانی‌ها برایت می‌گویند که دلت می‌خواهد روزی...

سفرنامه‌ای تصویری به استان خوزستان

به بهانه‌هایی مثل قبولی دانشگاه، در این استان آب‌خیز، ساکن شوی و دل به کارون و اروند و بهمنشیر بسپاری و غرق معرفت مردمان خون گرم خوزستان شوی!

در این‌ مطلب، تنها تصاویری از سفر عیدانه‌ی خود را برای شما ورق خواهم زد تا شاید بتوانم شما را هم در لذت خود سهیم کنم. سفرم از زیارت حضرت دانیال نبی (ع) از شوش آغاز شد و در مسجد جامع خرمشهر خاتمه یافت.

نخل‌نامه!

نخل‌نامه!

قصه‌ی نخل‌های بی‌سر در خوزستان هم حکایت از سربازانی دارد که حاضر شدند سر خویش را ببازند، اما حتی یک وجب از خاکشان را نه! درست روز دوم فروردین، هم‌زمان با عملیات  «فتح‌المبین» در سال ۱۳۶۱، در محل عملیات حاضر بودیم. این بخش در غرب شوش واقع بود و اگر گوش هوشت را تیز می‌کردی، هنوز صدای شهید همت‌ و ده‌ها شهید گمنام دیگر را در این منطقه‌ی عملیاتی می‌شنیدی.

نخل‌نامه!

دانیال نبی (ع)، یکی از پیامبران قوم بنی‌اسرائیل، در مرکز شهر شوش آرمیده است. او هم‌زمان با کورش کبیر و داریوش اول زندگی می‌کرده و به‌خاطر درستکاری و پایداری‌اش به خداوند، مورد احترام است. شاید گنبد چند ضلعی و پلکانی او، چشم هر بیننده‌ای را به سوی خود می‌کشد، اما روح پر از معنویت و شادی در بارگاه او، دل مرا به سوی خود برد.

نخل‌نامه!

زندگی در شوش هم‌چنان جریان دارد و مردمان این دیار کهن، به‌خصوص در روستاهای اطراف، مثل روستای علی‌آباد به دامپروری و کشاورزی مشغول‌اند.

نخل‌نامه!

چغازنبیل باشکوه، در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی شوش و یادگاری از تمدن عیلام! اما تصویر بالا، «ذیقورات» یا همان معبد مطبق است که انگار به دو تن از خدایان آن روزگار، تقدیم شده. اما مثل همیشه، پادشاهان در آن سکونت داشتند. بنایی خشتی و آجری مربع در پنج طبقه که ضلع طبقه‌ی همکف آن، ۱۰۵ متر است.

نخل‌نامه!

سد کرخه، یکی از بزرگ‌ترین سدهای خاکی دنیاست که روی رودخانه‌ی کرخه در فاصله‌ی ۲۲ کیلومتری شمال غرب اندیمشک بنا شده. تشنگی سد کرخه، قصه‌ای است که در این سال‌ها،‌ کل استان خوزستان را درگیر خود کرده.

نخل‌نامه!

روی تابلویی در قلعه‌ی باستان‌شناسی شوش نوشته شده بود جناب ناصرالدین‌شاه، مرحمت فرمودند و در ازای ۵۰ هزار فرانک طلا، انحصار حفاری کل مملکتمان را به فرانسوی‌ها سپردند. شاه‌جان! دم شما گرم!

فرانسوی‌ها هم نامردی نکردند و به‌خصوص هر آن‌چه در منطقه‌ی باستانی شوش و اطرافش بود، جارو کردند و بردند! البته دم رفتن، چیزهایی هم جا گذاشتند که در موزه‌ی شوش و هفت‌تپه نگه‌داری می‌شود.

راستی! تصویر اول،‌مجسمه‌ای ساده از اردکی خسبیده نیست! پیشینیان ما چون زیباپسند بودند، حتی وزنه‌ی سنگی خود را هم زیبا می‌ساختند. تصویر دوم هم مرا یاد کاریکاتورهای امروزی می‌اندازد. و سومین مجسمه‌ی سفالی هم، جناب «شیردال» است؛ بدنی چون شیر و سر و بال و دمش چون عقاب که در موزه‌ی هفت‌تپه ایستاده.

نخل‌نامه!

 از کاخ آپادانای شوش، تنها دو سر ستون و چند زیرستون باقی‌ مانده. به این کاخ، شاهان هخامنشی، زمستان‌ها سر می‌زدند و از آن‌جا به امور کشور رسیدگی می‌کردند.

نخل‌نامه!

همه‌جای این استان زرخیر را در هفت شب و هفت روز هم نمی‌توان دید. ما یک شب، مهمان آبادان بودیم و از روی لنج‌های کنار رود اروند، توانستیم غروب خورشید را تماشا کنیم. از بازار ته‌لنجی‌ها و فلافل‌های داغ و تند و تیز آبادان هم که نگو.

اما شاید متفاوت‌ترین بنا در آبادان، مسجد رنگونی‌ها باشد. بنایی که در دوره‌ی پهلوی اول و به سبک بناهای شبه‌قاره‌ی هند ساخته شد. در این مسجد،‌ عموماً کارگران هندی و بنگلادشی پالایشگاه نفت آبادان، عبادت می‌کردند.

نخل‌نامه!
عکس‌ها: فاطمه‌سادات اخوت

شهید آوینی درباره‌ی این مسجد می‌گوید: «مسجد جامع خرمشهر، رازدار حقیقت است و لب از لب نمی‌گشاید...» نماز ظهر را در مسجد جامع، به یاد محمد جهان‌آرا و دیگر یاران شهیدش خواندیم و به سوی تهران رهسپار شدیم.

کد خبر 669668

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha