شنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۷ - ۰۸:۰۱
۰ نفر

حمیدرضا حسینی: همه چیزاز باران سیل آسای بهار سال 1380 آغاز شد.

یکی از اهالی روستای مطوط‌آباد از توابع جیرفت، هنگام گذر از کنار رودخانه، به ظرفی سنگی با شکل و شمایلی تاریخی برخورد که بر اثر سیلاب و شسته شدن خاک، روی زمین قرار گرفته بود.

روستایی به روستا رفت و اهالی را از آن چه دیده بود و آن چه می‌پنداشت، آگاه کرد. دو سال خشکسالی پیاپی، مردمان تنگ دست روستا را به فغان آورده بود و حالا گمان می‌بردند که از پس آن همه سختی، روزگاز گشایش فرارسیده و خداوند کلید گنج‌های زیر زمین را به دستشان سپرده است. کند و کاو زمین آغاز شد.

 به هر خانواده روستایی 60 مترمربع زمین رسید تا خاکش را زیر و رو کند و هرچه به‌دست آورد از آن خودش باشد،  بی‌هیچ رقیب و مدعی. بزرگان ده حکم کردند که به هر 6بیوه زن نیز یکی از همان قطعه‌های 60 متری واگذار شود.

از بخت بد تاریخ و اقبال خوش روستائیان، نخستین کلنگ‌ها درست در همان جایی فرود آمد که باید فرو می‌آمد: گورستان‌هایی مملو از آثار باستانی. 

حفاری به روستاهای دیگر سرایت کرد و اشیایی که بعدها هر کدام در بازارهای جهانی عتیقه ده‌ها هزار دلار خرید و فروش شدند، در برابر چند کیسه آرد به چنگ قاچاقچیان مواریث فرهنگی افتادند. گفته‌اند یکی از همان سنگ صابون‌های منقشی که نماد تمدن جیرفت شناخته می‌شود، سهم پیرزنی بود که آن را 600 تومان فروخت!

پس از آن باران سیل آسا در سال 1380 و زلزله غم‌انگیز بم در سال 1382، نام جیرفت تداعی‌کننده غارت آثار باستانی بود و خروج آنها به مقصد حراجی‌های بین‌المللی؛ آثاری که حالا باید برای بازگرداندنشان سال‌ها وقت گذاشت و میلیون‌ها دلار حق الوکاله به جیب وکلای انگلیسی و فرانسوی و... ریخت.

 الغرض، در این سال‌ها و در افواه عوام، هیچ کس نپرسید که آن اشیاء بی‌بدیل و کم نظیر متعلق به کدام تمدن بودند و به کدام گوشه تاریک تاریخ پرتو می‌افکندند و از کدام رازهای سربه مهر سخن می‌گفتند؟ به فرض اینکه  همه آن چند هزار اثر به غارت رفته از جیرفت را بازگرداندیم، دست آخر، جملگی را به موزه ملی ایران می‌بریم و داخل انبار، کنار آن 350 هزار شیء باستانی دیگر می‌گذاریم که هفتاد سال است حتی دست آفتاب به جسمشان نرسیده.

گهواره تمدن ؛ سومر یا جیرفت؟

شاید بهتر باشد از آن خاطره‌های ناخوشایند دل بکنیم و به سخن باستان‌شناسانی که پس از فروکش کردن موج غارت، غبار از چهره تاریخ برگرفتند، گوش سپاریم. دکتر یوسف مجید‌زاده، سرپرست کاوش‌های باستان‌شناسی جیرفت می‌گوید: من تا چند سال پیش بر این باور بودم که بین‌النهرین (در عراق امروزی) مهد تمدن است. اما اکنون نظرم تغییر کرده و می‌اندیشم که جیرفت در روزهای اوج خود همپای تمدن سومر بوده است. اما این نظر، بی‌درنگ مخالفان سرسختی در برابر خود می‌یابد، مخالفانی همچون کارلوفسکی، استاد دانشگاه هاروارد که می‌گوید: این اغراق و تحریف در تاریخ باستان است که بخواهیم جیرفت را هم ردیف سومر، مصر و تمدن دره سند قرار دهیم.

چرا نمی‌توانیم جیرفت را هم ردیف مصر بدانیم؟ هالی پیتمن، استاد دانشگاه پنسیلوانیا که خود در کاوش‌های باستان‌شناسی جیرفت حضور داشته است، با یک یادآوری مختصر پاسخ خود را ارائه می‌دهد: به یاد داشته باشید که 50 تیم باستان‌شناسی به‌مدت صد سال در بین‌النهرین حفاری کرده‌اند، در حالی که در جیرفت یک تیم برای 6 فصل حفاری کرده‌اند. با این وصف اگر زمان برای نتیجه‌گیری‌های بزرگ مجیدزاده زود است، برای رد قاطع نظرات او هم زود خواهد بود.

وقتی مجید‌زاده در سال 1382 کتاب جیرفت ؛ کهن‌ترین تمدن شرق را منتشر ساخت، کارشناسی به نام اسکار وایت موسکارلا نقد تند و تیزی بر کتاب او نوشت و بسیاری از آثار معرفی شده در اثر مجیدزاده را جعلی و تقلبی خواند. او که مدعی بود مجید‌زاده دلیلی بر اصالت آثار ارائه نداده است، آثار را با دلایلی چون به من اطلاع داده‌اند ؛ به‌نظر من و با دقت می‌توان فهمید جعلی خواند. حتی وقتی مجید‌زاده در سال 1383 طی فصل دوم کاوش و در حضور هالی پیتمن، آثاری از خط، روی تکه‌ای از آجر  بدست آورد، عده‌ای او را آشکارا جاعل خواندند و خطوط باستانی را دست نوشته خودش پنداشتند. مجید‌زاده در سال 1385 سه قطعه دیگر از این آجرها را ( 2 تا از طریق کاوش و یکی از طریق حفاران غیرمجاز ) بدست آورد و حتی به کوره پخت الواح نیز دست یافت. اما مجبور شد هنگام خارج ساختن لوح چهارم، فیلمی کامل از جریان کار تهیه کند تا متهم به جعل سند نشود.

البته بسیاری از باستان‌شناسان، خط‌شناسان و زبان شناسان، اصالت این الواح و خطوطشان را پذیرفته‌اند ؛ از جمله پیتمن و استاین کلر زبان شناس دانشگاه هاروارد که روی الواح مکشوف در حال پژوهش هستند.

اما چرا عده‌ای بر جعلی بودن این آثار پای می‌فشارند ؟ پاسخ چندان پیچیده نیست. سالیابی مطابق آزمایش کربن 14، قدمت لایه‌ای را که خط در آن کشف شده است، 2500 پیش از میلاد می‌داند و این همزمان است با پیدایی خط در بین‌النهرین. بدین ترتیب، اگر جیرفت در اختراع خط پیشگام بین‌النهرین نباشد، دست کم همزمان به خط مستقلی دست پیدا کرده است که پیتمن و کلر نامش را خط شرقی گذاشته‌اند. پذیرش اصالت و استقلال خط شرقی، یعنی بازنگری در بسیاری از فرضیات موجود درباره تمدن بین‌النهرین و این برای کسانی که ده‌ها سال است به فرضیات گذشته خو گرفته‌اند و آنها را اساس نظرات خود قرار داده اند، کار ساده‌ای نیست.

ساختمان 4300 ساله برگ برنده مجید‌زاده

از خطوط کشف شده که بگذریم، به بقایای معماری می‌رسیم که طی شش فصل کاوش از زیر خاک بیرون آمده‌اند و در تپه‌هایی معروف به تپه کنار صندل شمالی و جنوبی متمرکز بوده‌اند. (کنار بر وزن اجاق خوانده می‌شود.) مجید‌زاده می‌تواند با تکیه بر کاوش در این مناطق، تمدن جیرفت را تمدنی همپای تمدن بین‌النهرین در سپیده دم تاریخ بداند.

 غیراز فضاهای مسکونی که بسیار متراکم هستند، مهم‌ترین کشف تا زمان حاضر، ساختمانی پلکانی است که از قدیمی‌ترین زیگورات جهان به نام زیگورات اورنمو با 4100 سال قدمت و متعلق به تمدن بین‌النهرین، قدیمی‌تر است، اما مجید‌زاده دیگران را از کاربرد واژه زیگورات برای آن پرهیز می‌دهد. شاید اینجا یک ساختمان حکومتی یا اداری یا یک قصر باشکوه بوده است. مجید‌زاده ابعاد حیرت‌آورش را دلیلی بر عظمت تمدن جیرفت می‌داند. ساختمان حدود 4300 سال قدمت دارد و در بزرگی اش همین بس که حدود 4 میلیون آجر در ساختش به کار رفته است ؛ طبقه نخستینش 90 هزار متر مربع و طبقه دومش 22 هزار متر مربع مساحت دارد. طبقات فوقانی به تدریج کوچک می‌شوند و از بالاترین طبقه فقط بخش کوچکی باقی مانده است.

پس باستان‌شناسان ایرانی می‌توانند مدعی باشند که در ساختن سازه‌های عظیم نیز، جیرفت اگر نه جلوتر از بین‌النهرین، لااقل همپای آن بوده است. این بار کسی نتوانسته است این سازه شگفت‌آور را ساخته مجید‌زاده و همکارانش بداند.

در همین ساختمان و در فصل پنجم کاوش، مجسمه‌ای مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد کشف شد. متأسفانه مجسمه شکسته و تنها 1 متر و 10 سانتی متر از آن باقی است، اما گمان می‌رود که در اصل 2 متر و 10 تا 2 متر و 20 سانتی متر ارتفاع داشته است. آن چه اکنون می‌بینیم پای مجسمه و دست‌هایی است که روی هم قرار گرفته‌اند. آثاری از نقش و نگار رنگین نیز روی مجسمه دیده می‌شود.

جیرفت؛ تمدن یا کارگاه تولیدی ؟

و سرانجام باید از ظروف جیرفت یاد کنیم که بسیاری از آنها  از سنگ مرمر و سنگ صابون ساخته شده‌اند و این دسته اخیر نقش و نگارهای زیبا و پراهمیتی به لحاظ نشانه‌شناختی دارند. این ظروف برای باستان‌شناسان غریبه نیستند. قبلا نمونه‌هایی از آنها در بین‌النهرین، سوریه، ازبکستان و عربستان سعودی یافت شده است. با این حال همواره مشخص بوده که این ظروف از جای دیگری به این نواحی آورده شده‌اند. این جای دیگر کجا بوده است ؟ مجید‌زاده می‌گوید: جیرفت. دلیلی که او ارائه می‌دهد، خیلی ساده است: حجم زیاد این نوع آثار در جیرفت، دلیل بر این است که کارگاه‌های ساخت اشیای  سنگ صابونی در آن جا بوده است.

به بیان دیگر، این نوع اشیاء با دقت و ظرافت زیادی در جیرفت ساخته و به سایر مناطق جهان آن روزگار صادر می‌شدند. مجید‌زاده در جریان کاوش‌های خود به تعداد زیادی مهر، مانند مهرهای تجاری بین‌النهرین دست یافت و به این نتیجه‌گیری بزرگ رسید که جیرفت از مراکز تجارت بین‌الملل در هزاره سوم پیش از میلاد بوده است. اما همه اینها مقدمه‌ای است برای نتیجه‌گیری بسیار بزرگ تر.

در سال 2500 پیش از میلاد، پادشاه سومر در بین‌النهرین نامه‌ای برای فرمانروای ارت ( به تشدید راء و بر وزن جنت ) فرستاد و از او خواست که معماران و هنرمندان و صنعتگرانی را از سرزمین خود به قلمرو او اعزام کند تا در ساخت معبدی برای الهه باروری و جنگ به کار گرفته شوند. باستان‌شناسانی که نامه پادشاه سومر را کشف کردند، همواره تا به امروز از خود پرسیده اند: ارت کجاست؟ و مجید‌زاده باز هم می‌گوید: جیرفت.

اما او در این باور هم مخالفان سرسختی دارد. یکی  از آنها سید منصور سجادی است که سال‌ها در شهر سوخته زابل مشغول کاوش و پژوهش بوده است و آن جا را شهر ارت می‌داند. دیگری عباس علیزاده باستان‌شناس ایرانی دانشگاه شیکاگو است که نه جیرفت را ارت می‌داند و نه شهر سوخته را. او حتی کاربرد کلمه تمدن برای جیرفت را نادرست می‌شمارد و آن را در حد یک کارگاه تولیدی بزرگ ارزیابی می‌کند. البته مجید‌زاده موافقانی هم دارد که یکی از آنها  فرانسوا والا،  کتیبه‌شناس فرانسوی است.

 او هم جیرفت را همان ارت باستانی می‌پندارد. در این میان دکتر جلال‌الدین رفیع‌فر،  باستان‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران جانب احتیاط را می‌گیرد و می‌گوید: اینکه بخواهیم با پیشداوری بگوییم سرچشمه فرهنگ و تمدن جیرفت کجا بوده یا شکل ارتباطات چگونه بوده است، به عقیده من هنوز زود است ؛ زیرا تمدن جیرفت تمدنی نویافته است.

بدین ترتیب، جیرفت نتوانسته پیشگامی خود نسبت به بین‌النهرین را به همه باستان‌شناسان بقبولاند، اما شکی نیست که اتحاد نظر ده‌ها ساله آنها را از میان برده است. با این حال هیچ کس – حتی آنها که جانب بین‌النهرین را می‌گیرند – شگفتی خود از کشفیات جیرفت را پنهان نمی‌دارند.

اکنون تحسین تمدن جیرفت که نام دقیق‌تر آن تمدن حوزه هلیل رود است، از سراسر جهان به‌گوش می‌رسد؛ چندان که ژان پرو باستان‌شناس فرانسوی می‌گوید: جیرفت این تصور را در من ایجاد کرده که ایران تأثیری بسیار بیشتر از آن چه قبلا فکر می‌کردم، بر بین‌النهرین داشته است.

کد خبر 53663

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز