جشنواره‌ى جهانى فیلم فجر> ترجمه‌ى سحر منصورى: شازده‌کوچولو پرسید: «تو که هستی؟ چه خوشگلی!» روباه گفت: «من روباه هستم.» شازده‌کوچولو به او تکلیف کرد که «بیا با من بازی کن.

همه عاشق شازده‌کوچولو هستند

من آن‌قدر غصه به دل دارم كه نگو...» روباه گفت: «من نمي‌توانم با تو بازي كنم. مرا اهلي نكرده‌اند.» شازده‌كوچولو آهي كشيد و گفت‌: «ببخش!» اما پس از كمي تأمل باز گفت: «اهلي‌كردن يعني چه؟»...

...روباه گفت: «اهلي‌كردن چيز فراموش‌شده‌اي است... يعني علاقه‌ايجاد‌كردن» ...

حتي اگر تا حالا كتاب شازده‌كوچولو را نخوانده باشيد، تقريباً غيرممكن است اسمش را نشنيده باشيد. كتابي كه با فروش بيش از 140ميليون نسخه در جهان، از پرفروش‌ترين كتاب‌هاي تاريخ ادبيات جهان محسوب مي‌شود. شايد هميشه فكر مي‌كرديم چه‌طور مي‌شود اين كتاب متفاوت را روي پرده‌ي سينما به تصوير كشيد. «مارك آزبورن»، كارگردان انيميشن‌هاي «پانداي كونگ‌فوكار» و «باب‌اسفنجي شلوارمكعبي» بهترين راه حل را براي اين كار پيدا كرد. انيميشن شگفت‌انگيز او كه پيش از اين در جشنواره‌ي كن و جايزه‌ي سزار حاضر بوده، در بخش «مروري بر سينماي فرانسه»، ميهمان سي و چهارمين جشنواره‌ي جهاني فيلم فجر است.  به همين بهانه با هم ترجمه‌ي گفت‌و‌گوي نشريه‌ي روزانه‌ي جشنواره‌ي كن 2015 را با اين كارگردان 46ساله‌ي آمريكايي مي‌خوانيم.

* * *

  • «شازده کوچولو» چه معنایی برای شما دارد؟

باید کمی در زمان به عقب برگردم. اولین کتاب شازده‌کوچولویم را سال‌ها پیش همسرم به من هدیه داد. آن کتاب، کپی نسخه‌ای بود که او از دوران کودکی‌اش داشت. آن‌زمان من برای تحصیل در شهر دیگری بودم و سپری‌کردن روزها، ‌تنهایی و تحمل این فاصله برای هردوی ما سخت بود. شازده‌کوچولو در بهترین زمان ممکن به‌دستم رسید. من دانشجوی انیمیشن بودم و سعی می‌کردم تا راهم را به‌عنوان یک هنرمند پیدا کنم. این داستان فوق‌العاده بود و باعث شد تا به دنیای کودکی خودم و جهان خلاق کودکان برگردم. در انیمیشن شازده‌کوچولو می‌خواستم روی همین نکته‌ها دست بگذارم. یکی این‌که چه‌طور یک داستان می‌تواند عاملی در ارتباط قلب‌های انسان‎ها باشد و دیگر این‌که تأثیر شگفت‌انگیزی که یک داستان می‌تواند بر تغییر روش زندگی یک فرد داشته باشد.

  • در انیمیشن نسبت به داستان اصلی تغییرات بزرگی اتفاق افتاده؛ نگاه شما به این داستان عامل اين تغییرها بود؟

رویکردهای مختلفی در اقتباس از یک داستان و تبدیل آن به اثر سینمایی وجود دارد. اما خیلی روشن می‌گویم که من به‌هیچ‌وجه نمی‌خواستم کتاب را بردارم و از صفحه‌ی یک تا صفحه 100 را کلمه به کلمه به تصویر بکشم. در اقتباس از شازده‌کوچولو، برایم اهمیت داشت که تجربه‌ی حسی و عاطفی‌ای را نشان دهم که هرخواننده در طول داستان با آن روبه‌رو می‌شود. می‌دانم که هرخواننده برداشت شخصی خود را از داستان دارد، اما چیزی که شما در انیمیشن شازده‌کوچولو می‌بینید، عصاره‌ی اصلی حسی است که اغلب خوانندگان این داستان آن را به‌طوری مشترک تجربه کرده‌اند. تبدیل این حس به تصویر و گذر از ادبیات به سینما، واقعاً کار بزرگ و سختی بود.

  • شازده‌کوچولو از شناخته‌شده‌ترین داستان‌های دنیاست و مخاطبانش به یک سن و یک فرهنگ محدود نمی‌شوند؛ با این‌حال شما بدون آن‌که تحت‌تأثیر این محبوبیت گسترده قرار بگیرید، خیلی آزادانه با این داستان برخورد کرده‌اید. موافقید؟

دلیل این سؤال و حساسیت شما را کاملاً درک می‌کنم. من نگاهی فراتر از صفحه‌های کتاب به این داستان داشتم و در عین حال احترام قلبی عمیقی برای تک‌تک کلمه‌های «آنتوان دوسنت اگزوپری» قائل هستم. اقتباسی پاک از این کتاب می‌خواستم که بازتابی صادقانه و حقیقی از داستان باشد. در این انیمیشن، دختربچه‌ای را می‌بینید که شازده‌کوچولو برایش الهام‌بخش بوده به او در رها‌شدن از ترس‌های سیاهش کمک می‌کند. نشان‌دادن ارتباط بین دختربچه و پیرمرد خلبان که ماجرای شازده‌کوچولو را برای دخترک تعریف کرده، خیلی سخت‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد. به‌نظرم این داستان از مشکل‌ترین داستان‌هایی است که می‌شود آن را اقتباس کرد و راستش زمانی این کار را عملاً غیرممکن می‌دانستم. کاری که من ِکارگردان کردم، پیدا کردن راه و زبانی بود تا آن را با صداقت و وفاداری به روح اثر بر پرده‌ی سینما بیاوریم.

  • می‌خواهم از تکنیک این انیمیشن بپرسم. چرا از ترکیب دو تکنیک انیمیشن دیجیتال و استاپ‌موشن (تكنيك زنده‌نگاري اشيا)استفاده کردید؟

همیشه نگاهم به تکنیک‌های انیمیشن برمبنای نیاز داستان است. چون معتقدم هرتکنیک می‌تواند یک وجه از خیال را به تصویر بکشد و البته این جادوی هنر انیمیشن است. داستان شازده‌کوچولو پر از کنتراست (تضاد) است. شما هم جهان کودکان را در آن می‌بینید و هم عالم بزرگ‌سالان را. هم در دنیای واقعی آن قدم می‌زنید و هم پا به جهان خیالی آن می‌گذارید. به نظرم هوشمندانه‌ترین راه برای آن‌که فضای داستان در انیمیشن حفظ شود، استفاده از همین تکنیک‌های متفاوت بود. تکنیک‌های انیمیشن سنتی به عالم کودکانه نزدیک است و انیمیشن سی‌جی (دیجیتال) هم تکنیک خوبی برای عالم بزرگ‌سالان است.

  • به‌عنوان آخرین سؤال، سراغ گویندگان انیمیشن برویم. حتماً حضور در اثری که بر مبنای یکی از محبوب‌ترین داستان‌های جهان ساخته شده، دست شما را برای انتخاب گویندگان خیلی باز گذاشت. نه؟

به هدف زدید! همه عاشق این کتابند و من می‌توانستم سراغ تمام بازیگران بزرگ سینما در هرکجای جهان بروم. این فکر خیلی هیجان‌زده‌ام می‌کرد. وقتی شخصیت خلبان در فیلم شکل گرفت، هیچ تصوری از صدای او نداشتم. در حقیقت نویسنده‌ی فیلم‌نامه «ایرنا بریگنول» بود که پیشنهاد حضور «جِف بریجِز» را برای گویندگی این نقش داد. وقتی این اسم مطرح شد، دیگر نمی‌توانستم صدایی جز صدای او برروی نقش خلبان بشنوم. بریجز برای این نقش، بهترین انتخاب بود و خودش هم با توجه به علاقه‌ی فراوانش به داستان از همکاری با این پروژه خیلی لذت برد. «مکنزی فوی»، گوینده‌ی نقش دختربچه هم انتخاب بسیار مناسب دیگری بود. او یک هنرپیشه‌ی فوق‌العاده است که می‌تواند کودکانه حرف بزند و مثل یک هنرپیشه‌ی حرفه‌ای، فکر کند. او بار بزرگی از کار را بر دوشش داشت. باید بگویم که همیشه سعی کرده‌ام کارگردان خودرأیی نباشم و برای همین به تک‌تک گویندگان این انیمیشن فرصت داده شد تا آزادانه به شخصیت و نقششان حس و جان ببخشند و برای همین فکر می‌کنم صداها بسیار خوب بر نقش‌ها نشسته است.

همشهرى، دوچرخه‌ى‌ شماره‌ى ۸۲۷

کد خبر 330097

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha