چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۱۲:۱۷
۰ نفر

مسیح علوی: برنامه زنده تلویزیونی «مردم ایران سلام» این روزها، جای خود را در بین برنامه‌های صبحگاهی باز کرده است.

این برنامه که هر روز صبح از ساعت 6:30 تا 9 بر روی آنتن شبکه دو است در مدت پخش کمتر از یک سال خود، توانسته مخاطبان زیادی را برای خود دست و پا کند.

نتایج نظرسنجی‌های مرکز تحقیقات صدا و سیما هم از استقبال عمومی مردم از این برنامه خبر می‌‌دهد. در کنار تمامی اینها حضور «محمدرضا شهیدی‌فر» مجری شناخته شده سیما به عنوان کارگردان و گرد هم آمدن گروهی از چهره‌های آشنای عرصه‌های مختلف ورزشی، فرهنگی و اجتماعی در  اقبال عمومی این برنامه بی‌تأثیر نبوده است.

انتخاب شهیدی‌فر از سوی کارشناسان رسانه و تلویزیون به عنوان بهترین مجری سال 85 بهانه‌ای شد تا روبه‌روی او بنشینیم و درباره روند کاری چند ماه اخیر با او صحبت کنیم.

  • مردم ایران سلام، جزو معدود برنامه‌های زنده تلویزیونی است که استانداردهای لازم یک مجله تصویری را دارد. این شیوه اجرا و پخش برنامه الگوبرداری شده یا کاملاً  ابداعی است؟

اینکه در تلویزیون یا هر رسانه دیگری، بگوییم اول تا آخر کار مال خودم بوده، به نظرم حرف درستی نیست. به هر حال در تلویزیون ما بر روی همدیگر تأثیر می‌گذاریم. اما این موضوع را هم که از روی یک کار کپی شود را هیچ‌گاه اصلاً دوست نداشته‌ام.

ولی ضرورت دارد که  ما در یک مجموعه مثل تلویزیون، کارهای همدیگر را ببینیم. حالا یا خوشمان می‌آید یا بدمان. وقتی کسی کاری را انجام می‌دهد و خوب درنمی‌آید، یاد می‌گیرم که من هم دیگر آن شیوه را دنبال نکنم.

ولی اگر کاری درست جواب داده، تحقیق می‌کنم که آن کار چه‌طوری و از چه اجزایی بهره گرفته تا کار خوبی شود و من هم اینها را در ذهنم ثبت می‌کنم. موقع  طراحی یک برنامه هیچ‌وقت به اینکه بخشی از برنامه را از روی یک بخش برنامه دیگری چه در داخل و چه در خارج کشور بردارم، فکر نمی‌کنم.

  • یعنی پس هیچ الگوی کاری برای مردم ایران سلام، ندارید؟

هیچ الگوی مشخصی طبق تعریف الگو و الگوبرداری ندارم. هیچ‌وقت، هیچ برنامه‌ای را به این صورت طراحی نکرده‌ام. حاصل دیده‌ها و فهمی که دارم  را کنار هم می‌گذارم که می‌تواند کاملاً ابداعی باشد یا می‌تواند مشابهاتی با سایر برنامه‌ها هم داشته باشد. به هر حال ما مشترکاتی با هم داریم.

این موضوع درست در سینما هم هست. هر فیلم سینمایی از یک دسته عوامل تولید برخوردار است، اما هیچ فیلم سینمایی شبیه دیگری نیست!

  • اما تماشای برنامه شما این حس را به بیننده می‌دهد که با توجه به آنچه ما به خصوص صبح‌ها در تلویزیون می‌بینیم، تا حدودی با نمونه‌های خارجی تشابه دارد!

این حسن است یا عیب؟

  •  به نظر من حسن است!

یکی از موضوعاتی که گروه سازنده این برنامه خود را موظف به رعایت آن می‌داند، این است که شبیه هیچ برنامه تلویزیونی در ایران نباشد. هر چقدر بتواند هویت مستقل خودش را حفظ کند و این برای کسانی که در این کار برنامه‌سازی می‌کنند، یک امتیاز است.

  • این نگاه که برنامه شما شبیه نمونه‌های خارجی است، نشأت گرفته از پایین بودن کیفیت سایر برنامه‌ها نیست؟ به هر حال باید اعتراف کرد که کمتر برنامه‌ای در حال حاضر در تلویزیون پیدا می‌شود که تمامی استانداردهای تلویزیونی را یکجا داشته باشد!

حقیقت این است که به اندازه نیاز تمام شبکه‌ها، برنامه‌ساز حرفه‌ای نداریم. برنامه مردم ایران سلام، این امکان را داشته که از یک گروه خوب، نه اینکه بهترین و حرفه‌ای‌ترین آدم‌ها در تخصص خود باشند، استفاده کند.

  • این آدم‌ها را چه‌طور دور هم جمع کردید؟ منظورم این‌است که آنها را از قبل می‌شناختید؟ البته با علم به این موضوع که آدم‌های دیگری در تمامی حوزه‌های اجرایی برنامه شما هستند که از عوامل فعلی حرفه‌ای‌تر و شناخته شده‌تر هستند.

اکثر این افراد را از قبل من از نزدیک می‌شناختم و با آنها در ارتباط بودم. ولی بعضی  را هم از نزدیک نمی‌شناختم و به من معرفی شدند. به طور اختصاصی اگر بخواهم راجع به حوزه اجرا در این برنامه صحبت کنم، این افراد بهترین آدم‌هایی هستند که برای این کار وجود داشتند.

این بهترین هم یعنی کسی که هم به حوزه تخصصی‌اش اشراف داشته باشد؛ به اندازه‌ای که  این برنامه تلویزیونی احتیاج دارد. قرار نیست کسی که در برنامه‌ ما راجع به فیزیک صحبت می‌کند، حتماً نوبل فیزیک داشته باشد. من به دنبال این‌گونه آدم‌ها بودم، نه به دنبال متخصص‌ترین آدم.

از همه مهم‌تر قابلیت‌های تلویزیونی این آدم‌هاست. همه آدم‌هایی را که در این برنامه می‌بینید، این دو ویژگی را به خوبی دارند. هم در مورد حوزه تخصصی‌شان اطلاعات کافی و خوبی دارند و هم با دوربین آشنا هستند.

تلویزیون باید آدم‌هایی داشته باشد که مردم به خاطر آنها تلویزیون را روشن کنند. شما به من بگویید که چند درصد گوینده‌های تلویزیون، چنان مقبولیتی دارند که مردم به خاطر آنها، نه موضوعات،  تلویزیون نگاه کنند؟

  • درصد زیادی نیست ولی چنین آدم‌هایی  هم کم نداریم. مثلاً  در حوزه ورزش، مجری‌های شناخته شده‌تر و دارای کاریزمای دیگری هم وجود دارند!

البته در اینجا کاریزمای تلویزیونی مهمتر از هر نوع جاذبه دیگری است!

  • ولی نمی‌توانیم منکر کاریزمای آدمی مثل «عادل فردوسی‌پور» در تلویزیون شویم!

این را قبول دارم.

  •  پس چرا از چنین آدم‌هایی استفاده نکردید؟

این قاعده، تقریباً در تلویزیون وجود دارد که آدمی که در شبکه دیگری کار می‌کند، در شبکه‌های دیگری کار نکند. ولی اگر این قاعده هم نبود، باز هم از کسانی که در تلویزیون کار می‌کنند، استفاده نمی‌کردم.

  • شما گفتید آدم‌هایی که دوربین را بشناسند و کاریزمای تلویزیونی داشته باشند. آدمی که در تلویزیون کار نمی‌کند، چه‌‌طور چنین خصوصیاتی دارد؟

ببینید! مهمترین چیزی که مد نظر ما بود، هماهنگی این آدم‌ها بود. هر کدام از این دوستان، باید هویت مستقلی می‌داشتند، ادبیات متفاوتی می‌‌داشتند و چهره آنها هم شبیه هیچ‌کس دیگری نبود. ولی در یک آرایش مرتب و مطلوب هم کنار یکدیگر چیده می‌شدند.

الان این اتفاق برای برنامه افتاده است. صدا و تصویر هیچ‌کدام از افراد این گروه شبیه هیچ گوینده دیگری در تلویزیون نیست. در ضمن همان‌طور که گفتم این قابلیت را دارند که بیننده را وادار به دیدن خودشان بکنند.

علاوه بر این شناخت کاملی از دوربین، تلویزیون و رسانه هم دارند. در ضمن ادبیات مورد قبول رسانه را هم می‌شناسند. این موضوع خیلی مهم است. بسیاری از ما  ادبیات رسانه را نمی‌شناسیم.

یا خیلی لوده می‌شویم یا به زبانی حرف می‌زنیم که بیننده نمی‌فهمد. اما در این برنامه از ساده‌ترین تا سخت‌ترین موضوعات حرف زده می‌شود، به گونه‌ای که برای همه قابل فهم باشد.

  • عدم استفاده ازمجری‌های زن در این برنامه، دلیل خاصی دارد؟

راستش این موضوع را خیلی از من می‌پرسند. کسانی را که من می‌شناسم و برای این قالب مناسب هستند، در بین خانم‌ها فقط یکی دو نفر هستند. آنها هم به دلایلی یا نشد یا مایل به همکاری با ما نبودند.

  • موضوع دیگری که در اینجا مطرح است، شیوه اجرای جدید در سال جدید است. تغییری که در نحوه حضور مجری‌ها داده‌اید، بیننده‌‌‌های همیشگی شما را دچار سردرگمی کرده است. قبل از این می‌شد برنامه‌ریزی کرد و روز خاصی را با مجری آن روز دید...

یعنی شما الان اذیت می‌شوید؟

  • من به عنوان یک بیننده این حس را دارم!

یعنی شما فقط در هفته یک روز برنامه را می‌دیدید؟

  • خیر، روزهای دیگر را هم می‌دیدم. ولی روزی که مجری مورد علاقه‌ام بود را به طور خاص و با برنامه قبلی می‌دیدم. این طوری استنباط می‌کنم که شما مخاطبتان را مجبور به دیدن برنامه‌هایتان کرده‌اید!

نه، اصلاً این طور نیست.

  • ولی این کار باعث نمی‌شود که مخاطب شما ریزش پیدا کند؟

امیدوارم که این‌گونه نشود. اتفاقاً  ما این کار را برای افزایش مخاطب انجام داده‌ایم.

  • ولی این گونه برنامه شما نظم ندارد!‌

ببینید! آن ساعت صبح وضعیت خاصی دارد و با ساعت 7 یا 8 شب خیلی فرق می‌کند. ما گروهی از مشاغل را داریم که به طور مستمر در طول هفته کار نمی‌کنند. مثلاً شنبه‌ها و دوشنبه‌ها تا ساعت 9 در منزل هستند  و بعد به دنبال کار می‌روند

خیلی از کارخانه‌ها، اداره‌ها و دانشگاه‌ها برنامه‌هایشان این گونه است. وقتی که ما روز یکشنبه آقای «اینانلو» را داریم و یک نفر فقط یکشنبه‌ها در خانه باشد، فقط فرصت دیدن برنامه ایشان را دارد.

این طوری ما فرصت دیدن برنامه‌های دیگر را از او گرفته‌ایم. اما در این گردش، مخاطب این چنینی، فرصت دارد تا همه مجری‌ها و برنامه‌هایشان را تجربه کند. ما مجبور بودیم که این کار را بکنیم یا درست‌تر بگویم، داریم امتحان می‌کنیم و تصورمان این است که این کار تنوعی را که می‌خواهیم، ایجاد کنیم، بهتر حاصل می‌کند. ولی می‌تواند این مشکل که شما هم بر روی آن تکیه دارید را هم به وجود آورد.

  • ولی من باز هم استنباط می‌کنم که شما بیننده‌تان را مجبور به دیدن همه برنامه‌ها می‌کنید!

من هم می‌توانم بگویم، یک جورایی دلم می‌خواهد که هر روز برنامه‌ام دیده شود! انکار نمی‌کنم که خوشحال می‌شوم اگر برنامه‌ام هر روز دیده شود.

  • ولی این کار در مخاطب دافعه ایجاد می‌کند!

شما چرا آن دسته را در نظر نمی‌گیرید که فرضاً روزهای سه‌شنبه در خانه بودند و باید آقای اینانلو را می‌دیدند، اما علاقه شدیدی به ورزش یا سینما داشتند. شما چرا آنها را نمی‌بینید؟ این چیزی که شما می‌گویید، در برنامه‌های شبانه بهتر جواب می‌دهد، چون احتمال این که آدم‌ها شب‌ها بیشتر در منزل باشند خیلی زیادتر از صبح است.

  • اما قبول کنید که این ظن در مخاطب شما ایجاد شده است!‌

من می‌توانستم از همان اول برنامه را  این گونه پخش کنم، من سند محضری به کسی نداده بودم که برنامه به همان شکل اول باشد.

  • ولی شما از اول این گونه اجرا نمی‌کردید. آن موقع که به این نتیجه نرسیده بودید!

آن زمان این طور صلاح دیدم. پس آن کار را انجام دادم. اما من سند محضری به کسی نداده‌ام که تا ابد برنامه‌ام را همان گونه ادامه دهم. البته بگویم که این کار هم دشواری‌های خاص خودش را ایجاد کرده است.

ببینید! آن قالب ممکن است، خیلی زود در ذهن بیننده تکراری شود، اما در این شیوه، ما این فرصت را داریم تا دست به ترکیب سازی‌های گوناگون بزنیم و از آفت تکرار دور شویم. ولی خوب چینش همین ترکیب هم مشکلات و سختی‌های خاصی دارد که در ترکیب قبلی وجود نداشت.

اما به هر حال به نظرم برای ایجاد تنوع بد نبود و اگر صبر کنید نتایج مثبت آن را به زودی خواهید دید.

  •  روی سوژه‌های هر روز برنامه نظارتی می‌شود؟

وقتی من کسی را انتخاب می‌کنم و از او دعوت می‌کنم، بخش عمده‌ای از کارم را درباره این موضوع هم انجام داده‌ام. چون علایق موضوعی آقای اینانلو، «آتش‌افروز»، «ضابطیان»، «کوثری» و بقیه همکاران را می‌شناسم.

بر سر یک موضوع کلی توافق می‌کنیم، آن وقت در جزییات دیگر اختیار دست خود آقایان است. این برنامه چند تا اولین بار دارد که من به صورت مختصر به بعضی از آنها اشاره می‌کنم.

این اولین بار است که در تلویزیون ایران، این تعداد آدم متخصص حرفه‌ای و تلویزیونی گرد هم جمع شده‌اند. من از کسانی که با تلویزیون قبل از انقلاب هم آشنایی داشته‌اند، این موضوع را جویا شده‌ام و آنها هم این گفته را تأیید کرده‌اند.

نکته دوم هم این که، اولین بار است که در تلویزیون هر بخش از برنامه به خود مجری سپرده می‌شود. ممکن است شما یک مجری را انتخاب کنید ولی موضوعات را شما به او دیکته کنید. اما در مردم ایران... این گونه نیست. اتفاقاً آنها هستند که پیشنهاد می‌دهند... .

  • یعنی روی نوشتن آیتم‌ها هم نظارتی ندارید؟ یا نویسنده‌ای این آیتم را نمی‌نویسد؟

این برنامه در هیچ بخشی نویسنده ندارد!

  • یعنی مثلاً آقای کوثری این اختیار را دارد که در مورد مسابقه فوتبال دو تیم هر چیزی که می‌خواهد بگوید؟

من این اختیار را به تمام دوستان داده‌ام. بارها هم گفته‌ام، آن چیزی که آقایان می‌گویند، الزاماً نظرات شبکه دوم سیما و برنامه مردم ایران نیست. بلکه نظر خود آقایان است. ما فقط بر سر یک دسته از کلیات با هم توافق می‌کنیم.

مثلاً می‌گوییم که بد نیست هفته آینده راجع به این موضوع صحبت کنیم. اگر دوست داشتند و پذیرفتند این کار را انجام می‌دهند. این رابطه یک رابطه متقابل بین من و آنهاست.

  • مدیریت شبکه چطور؟ از مدیریت شبکه یا حتی سیما هیچ پیشنهاد یا خطی نمی‌گیرید؟

به هیچ وجه. انتخاب موضوعات و گفته‌ها همه با خود ماست. خودمان خوب می‌دانیم که باید خط قرمزها را به خوبی رعایت کنیم. مراقب اعتقادات مردم باشیم، امنیت ملی را به خطر نیاندازیم و اخلاق را رعایت کنیم.

این را همه به خوبی می‌دانیم. حتی میهمان‌ها هم در این برنامه با سلیقه مجری‌ها انتخاب می‌شوند. فقط گاهی پیش می‌آید که ما پیشنهاد بدهیم.

  • پس این وسط مدیریت کار چه می‌شود؟

 اتفاقاً این بهترین شیوه مدیریتی است!

  • به روز بودن برنامه را چطور حفظ می‌کنید؟

سعی می‌کنیم به روز باشیم اما گرفتار روزمرگی نشویم. یعنی یک هفته یا یک ماه دایم راجع به یک موضوع حرف نمی‌زنیم و بحث نمی‌کنیم. اما این به معنی این هم نیست که به هر موضوعی بپردازیم.

  • یعنی موضوعات روز برای شما اهمیتی ندارد؟

اگر مناسب برنامه ما نباشد به آن نمی‌پردازیم. ولی اگر در تناسب با اهداف برنامه باشد، چرا. نه این که به موضوعات روز نپردازیم، اما آینده‌ای برای این برنامه ترسیم شده که آن آینده خیلی بیشتر برای ما مهم است. اتفاقاً برنامه ما با همین سوژه‌های روز دنبال می‌شود، ولی سعی می‌کنیم که با توجه به آن آینده پیش برویم.

  • آن آینده چیست؟

دقیقاً آینده‌ای است که در چشم‌انداز 20 ساله نظام ترسیم و طراحی شده است. اگر چیزی خلاف این باشد خیلی به آن نمی‌پردازیم. مدام هم راجع به آن صحبت نمی‌کنیم. ما جوری طراحی می‌کنیم که آن هدف محقق شود.

  • اما در مورد بحث «پرچم» شما این کار را کردید. هر روز در رابطه با این موضوع صحبت کرده‌اید!

الان هم داریم راجع به «پول» صحبت می‌کنیم.

  • ولی این حرف‌های قبلی‌تان را نقض می‌کند. شما گفتید که ما دایم راجع به یک موضوع حرف نمی‌زنیم تا دچار روزمرگی نشویم!

ببینید! پرچم موضوع همیشه است. اتفاقاً به دلیل همان تحقق چشم‌انداز 20 ساله این کار را می‌کنیم. یکی از ابزارهای تحقق این هدف، تحریک عرق ملی مردم است. تعلق نسبت به سرزمین مادری و مؤلفه‌های آن افزایش پیدا کند و یکی از شیوه‌های کار تلویزیونی، تکرار یک موضوع و نگاه به جنبه‌های مختلف آن است، اگر یک روز کامل راجع به پرچم حرف بزنیم، گم می‌شود و خوب دیده نمی‌شود.

اما وقتی روزهای مداوم  لابه‌لای برنامه‌ها راجع به آن حرف بزنیم، در ذهن بیننده جا باز می‌کند.

  • شما الان از عرق ملی صحبت کردید، اما در مورد بحث «سد سیوند»، خیلی به آن نپرداختید.

گفتم که همه موضوعات، موضوع ما نیست!

  • چرا؟

به نظرم خیلی موضوع خوبی نیست. این یکی از موضوعات فرعی و حاشیه‌ای است که باید توسط آدم‌های متخصص بررسی و پی‌گیری شود. به نظرم عمومی کردن آن اصلاً کار درستی نیست.

  • ولی اسم برنامه شما «مردم ایران» است! این توقع ایجاد می‌شود که به موضوعات ایرانی هم بپردازید یا نه؟

این کاری است که بعضی رسانه‌ها به اشتباه انجام داده‌اند. من که نباید تاوان کار بقیه رسانه‌ها را بدهم. موضوعی مثل سد سیوند کاملاً یک بحث تخصصی است. متخصصان باید بگویند که آیا سد سیوند، لطمه‌ای به پاسارگارد می‌زند یا نه؟

  • خوب شما چرا متخصصان را به برنامه‌تان دعوت نمی‌کنید تا راجع به یک موضوع ایرانی که مربوط به ملیت ایرانی هم می‌شود، صحبت کنند؟

شما توجه نکردید! گفتم که موضوع عمومی نیست. ولی به طور مثال «سعدی» موضوع همه مردم است. این را من انتخاب می‌کنم که به چه موضوعی بپردازم. البته ما در بحث سد سیوند و پاسارگارد، پراکنده به این موضوع پرداختیم؛ در حدی که اشاره شود.

باز هم می‌گویم که این موضوع ما نبود و نباید هم در چنین برنامه‌ عمومی به آن پرداخته شود. این موضوع یک برنامه تخصصی با حضور مجری متخصص و کارشناس متخصص احتیاج دارد.

  • ولی شما در مورد فیلم 300 چنین کاری کردید!

گاهی یک موضوع بهانه‌ای می‌شود که براساس همان اهداف که گفتم به آن بپردازیم. در واقع حساسیت و توجه ما را به موضوعات عمومی برانگیزاند. به ما می‌گوید که در خارج و در داخل کشور اگر هوشیار باشیم  این اتفاقات، رخ نخواهد داد. درباره این فیلم هم آدم متخصص آوردیم تا حرف بزند.

  • مردم ایران سلام تا کی روی آنتن است؟

تا هر زمان که احساس کنیم تکراری نشده‌ایم و هنوز برای حرف زدن موضوع داریم. هر موقع که احساس کنم تکراری شده‌ایم و چیزی برای گفتن نداریم، برنامه را قطع می‌کنیم!

کد خبر 20472

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز