زهرا عزیزمحمدى: فیلم «بی‌پولی» و سریال «وضعیت‌سفید»؛ هر کدام از این دو کار را که دیده باشید، حتماً کنجکاو شده‌اید که چه کسی دیالوگ‌های جذاب و ماجراهای تو در توی آن‌ها را نوشته است.

سال‌هاست وبلاگ می‌نویسم

«هادی مقدم‌دوست» علاوه بر نویسندگی در این دو پروژه، تله‌فیلم‌های متعددی را هم با همراهی «حمید نعمت‌الله» جلوی دوربین برده و حالا با «سربه مهر» به‌عنوان اولین فیلم بلند سینمایی‌اش میهمان بخش «نگاه نو»‌ جشنواره‌ی فیلم فجر است. 

  • بعد از نوشتن چندین فیلم‌نامه‌ی موفق و شناخته شده، حالا تجربه‌ی کارگردانی فیلم‌نامه‌ای را دارید که آن را خودتان نوشته‌اید، آن هم در اولین کار سینمایی، چگونه بود؟

دو تجربه‌ی متفاوت داشت. یکی این‌که در فیلم‌سازی، آدم درگیر مسائل گروه می‌شود و حل و رفع و اداره‌ی این مسائل خیلی جالب است. یکی دیگر این‌که آدم کاری را که نوشته، خودش می‌سازد تا سهم بیش‌تری در شکل‌گیری یک تولید سینمایی داشته باشد. ضمن این‌که به هر حال آدم با فیلم ساختن، جواب علاقه‌ای را می‌دهد که به فیلم ساختن دارد.

  • عوامل فیلمتان ناخودآگاه تجربه‌های مشترک شما با «حمید نعمت‌الله» را به یاد می‌آورند. باز هم با کارهای گرم و خوبی از همان جنس روبه‌رو هستیم؟

بله، سعی کرده‌ایم که همین‌طور باشد. چون وقتی آدم یک سبک کار را تجربه می‌کند، سعی دارد تجربه‌اش را ادامه دهد تا در آن زمینه مسلط‌تر بشود. البته این‌بار فضای متفاوت‌تر و کم‌جمعیت‌تری را به تصویر کشیده‌ایم.

  • خلاصه‌ی داستان «سر به مهر» کمی گنگ و مبهم است. این برگرفته از خود داستان است یا عمدی در کار بوده تا داستان لو نرود؟

در واقع هردوی این‌ها. شما وقتی این خلاصه‌ی داستان را متوجه می‌شوید، که فیلم را ببینید. می‌توانم بگویم این یک‌جور خلاصه‌ی داستان استعاری است و داستان را با تعابیر دیگری تعریف می‌کند که موقع دیدن فیلم، متوجه منظور آن خواهید شد.

  • ایده‌ی اولیه‌‌ی فیلم از کجا آمد؟

ایده‌ی اولیه در خلال گفت‌وگوهای خیلی قدیمی من و حمید نعمت‌الله در سال ۸۴ پیدا شد. چون ما همیشه دنبال موضوع برای نوشتن فیلم‌نامه هستیم، در بین گفت‌وگوهایمان به ایده‌هایی برمی‌خوریم که برای تبدیل شدن به فیلم‌نامه مناسب هستند. اما ایده‌ی اصلی از چیزهایی که خیلی به آن برخورده‌ایم و احساس کردیم نیاز است مطرح شوند، آمده و دوست داشتیم به آن بپردازیم.

  • یکی از موضوعاتی که فیلم شما را خبرساز کرد، حضور «لیلا حاتمی» به عنوان نقش اول آن بود که بعد از سفرها و موفقیت‌هایی که در یک سال اخیر داشتند، «سر به مهر» اولین انتخابشان بود. چه‌طور لیلا حاتمی را برای این نقش انتخاب کردید؟

معمولاً فیلم‌ساز‌ها بعد از نوشتن فیلم‌نامه به این‌که چه کسی برای چه نقشی مناسب است، فکر می‌کنند. اولین بازیگری هم که ما انتخاب کردیم، لیلا حاتمی بود. بازیگری که هم توانایی زیادی دارد، هم برای این نقش مناسب بود و هم خیلی همکار خوبی است.

بر اساس تجربه‌ی همکاری قبلی که با ایشان داشتیم، می‌دانستیم وقتی کاری را می پذیرند با علاقه و کاملاً دلسوزانه همکاری می‌کنند. این وضعیت ایده‌آلی است که بتوان روی همراهی و همکاری یک بازیگر حساب کرد. بنابراین اصرار داشتیم از مزایای حضورشان بهره‌مند باشیم.

  • تعداد کم شخصیت‌ها و کار کردن با سه بازیگر اصلی کار را سخت‌تر می‌کند یا راحت‌تر؟

از نظر تولیدی کار را راحت‌تر می‌کند، چون قرار نیست هر روز 10 نفر سر صحنه حاضر شوند، قرار نیست 10 نفر را گریم کنید و به 10 نفر توضیح بدهید که باید چه کار کنند. اما از نظر فیلم‌نامه‌نویسی سختی‌اش تفاوتی ندارد.

  • در یکی از یادداشت‌های شما خواندم که «وبلاگ‌نویسی» یکی از عناصر روایی فیلمتان است. درباره‌ی وبلاگ‌نویسی‌تان هم بگویید.

بله، من سال‌های سال است که وبلاگ می‌نویسم. الآن دو وبلاگ دارم که یکی از آن‌ها به اسم خودم نیست و درباره‌ی «بو»ها است؛ «همه‌ی آن‌چه با دماغ می‌شنویم». یک وبلاگ دیگر هم دارم که مطالب مربوط به فیلم‌نامه‌نویسی است و نوشته‌های مطبوعاتی‌ام را در آن می‌گذارم. قبل از این هم خیلی وبلاگ داشتم. آن‌قدر که حتی یادم نیست، کجا و به چه اسمی هستند!

  • و این «وبلاگ‌نویسی» چه‌قدر به نویسندگی کمک می‌کند؟

وبلاگ مثل یک رسانه‌ی کوچک است که تعداد کاربرهای محدودی دارد. به خودی خود نمی‌تواند از آدم، نویسنده بسازد. اما اگر حواسمان باشد که قرار است نوشته‌هایی که آن‌جا می‌گذاریم، خوانده شود، می‌تواند کمک کند. چون اگر خواننده نداشته باشد، مثل دفترچه یادداشت شخصی می‌شود.

  • روزنامه‌نگاری، نویسندگی یا کارگردانی کدامش شما را راضی‌تر می‌کند؟

این‌که در چرخه‌ی تولید یک فیلمی باشم، برایم راضی کننده است. مهم این است که آن فیلم به درد بخور باشد. اما فیلم‌سازی، خوبی‌اش این است که نقش بیش‌تری را ایفا می‌کنی. هم می‌نویسی، هم کارگردانی می‌کنی وهم فعالیت مطبوعاتی. این سهم بیش‌تری برای لذت بردن به آدم می‌دهد.

  • چه‌قدر احتمال می‌دهید فیلمتان در جشنواره سیمرغ بگیرد یا چه‌قدر به آن فکر می‌کنید؟

لازمه‌ی دانستنش این است که از فیلم‌ها و نظر هیئت داوران خبر داشته باشی وگرنه فکر کردن به آن مثل خیال‌‌بافتن می‌شود که هیچ کمکی به این نمی‌کند که امکان گرفتن سیمرغ بیش‌تر شود. به جای خیال‌بافتن بهتر است کار مفیدتری انجام دهم. مثلاً به ساختن یک فیلم دیگر فکر کنم. هرچه‌قدر آدم بیش‌تر خیال ببافد، توقعش بالاتر می‌رود و بعد هم که بر اساس رأی داوران، چیزی گیرش نمی‌آید، خب طبعاً بیش‌تر هم غصه می‌خورد.

  • فکر می‌کنید فیلمتان برای نوجوان‌ها هم جذاب باشد و آن‌ها را به سینما بکشاند؟

امیدوارم که این‌طور باشد.تلاشم این بوده که کاری کنم تا برایشان مفید، جذاب و دل‌نشین باشد.

همشهرى، دوچرخه‌ى شماره‌ى 685

«سر به مهر»/ عکس: امیرحسین شجاعى

کد خبر 199616
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز