یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۳۹۱ - ۰۷:۵۷
۰ نفر

ترجمه - حمیدرضا خطیبی: زمانی مافیای فقر شاه‌بیت بحث‌های مربوط به توسعه آفریقا بود اما اینک دیگر چنین نیست.

مردم - آفریقا

در گذشته دیدگاه غالب معطوف به این موضوع بود که چگونه می‌توان آفریقا را از سقوط هرچه بیشتر به ورطه فقر بازداشت ضمن اینکه ماهیت تمامی اهداف توسعه در این قاره منفی بود و کارشناسان بیمناک از تبعات برنامه‌های توسعه، سناریوهای فاجعه باری برای آفریقایی که جمعیتش به سرعت افزایش می‌یافت، ارائه می‌کردند. تفکر جدید اما درباره توسعه آفریقا این است که ثروت آفریقا هرچه بیشتر به‌شکلی عادلانه و قابل‌قبول در سطح قاره توزیع شود. بله، درست شنیدید؛ ثروت آفریقا! اکنون یکی از کشورهای همین قاره عضو سازمانی به نام بریکس است که از کشورهای در حال توسعه و قدرتمند جهان تشکیل شده‌است. این گزارش نگاهی دارد به وضعیت گذشته و حال آفریقا.

پل کولیه، اقتصاددان سرشناس و بانفوذ براین باور بود که کشورهای آفریقایی بهتر است همچنان فقیر بمانند، چه ثروت و منابع در این قاره به معنای وقوع جنگ‌های بی‌پایان داخلی خواهد بود.در همان زمان و درحالی‌که طراحان سرشناس، برنامه‌های توسعه آینده قاره سیاه را بسیار نومیدکننده می‌دیدند، جمعی متفاوت از تکنوکرات‌های مصمم آفریقایی، از غنا تا اوگاندا، از زامبیا تا کنیا و از آفریقای جنوبی تا روآندا، دست در دست سرمایه‌داران جهانی فعال در عرصه تکنولوژی، انقلاب آرامی را در حیطه تفکر توسعه ایجاد کردند. با گذر زمان، تغییرات آنها منجر به بهبود چشمگیر عملکرد اقتصادی قاره و افزایش اعتماد به نفس آنان شد.

درستی تفکرات و راه آنها اینک پس از یک دهه کاملا آشکار شده است. در حدفاصل سال‌های 2000 تا 2010، میان 10 اقتصاد به سرعت رو به رشد جهان، 6کشور آفریقایی - آنگولا، نیجریه، اتیوپی، چاد، موزامبیک و روآندا - به چشم می‌خوردند. به گزارش اکونومیست، طی 8سال از دهه گذشته، رشد اقتصادی کشورهای جنوب صحرای آفریقا حتی از آسیا هم بالاتر بوده است. در سال‌جاری، صندوق بین‌المللی پول انتظار دارد آفریقا نیز شانه به شانه آسیا، با نرخ 6 درصد به رشد خود ادامه دهد.

یک دهه پیش برای ناظران آفریقا واژه توسعه مترادف با یأس و سرخوردگی محسوب می‌شد. براساس کتاب مرجع «آفریقا از 1940 به این سو»؛ نوشته فردریک کوپر، طی دهه‌های پس از استعمارزدایی اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 شاخص‌های اقتصادی، بهداشتی و رفاه در قاره سیاه کاهش یافت. فردریک کوپر در کتاب خود که آن را در سال 2002 نوشت، چنین تصریح می‌کند: هیچ واژه‌ای مانند توسعه امیدها و خواسته‌های رهبران آفریقا، جمعیت تحصیل‌کرده آن و کشاورزان و کارگران قاره را منعکس نمی‌کند. با این حال، توسعه و سرخوردگی در قاره سیاه دست در دست یکدیگر راه می‌روند، استراتژی توسعه دولت‌ها و استراتژی کمک‌های خارجی جامعه جهانی به آفریقا بی‌تاثیر بوده و حتی به باور برخی منتقدین، توسعه قاره را به تاخیر انداخته است.

حال در یک دهه گذشته چه تغییری رخ داده است؟ رشد جدید را تا حدی می‌توان مدیون رونق و شکوفایی تولید در سطح قاره دانست. افزایش شدید بهای مس، زامبیا را در مسیر رشد قرار داده است. افزایش قیمت کاکائو سالانه 2میلیارد دلار وارد غنا می‌کند و کشاورزان عمدتا خرده‌پای کنیایی سالانه یک میلیارد دلار انواع میوه، سبزی و گل به خارج صادر می‌کنند؛ رقمی که صادرات معمول قهوه و چای این کشور را تحت الشعاع قرار داده است و البته تقاضای بالا برای نفت و گاز وضعیت بسیاری از کشورهای آفریقایی را دگرگون کرده است. با این حال برخی کشورهای فاقد منابع طبیعی مانند روآندا نیز درپی‌اصلاح نظام اقتصادی خود و بازگشت پول و مهارت‌های کسب‌شده توسط مهاجران آفریقایی در غرب به موفقیت رسیده‌اند. به‌عنوان نمونه، روآندا که خود زمانی واردکننده مواد‌غذایی از غرب بود، اینک نه‌تنها نیاز غذایی مردم خود را تامین می‌کند بلکه برای نخستین بار مبدل به صادرکننده اقلامی مانند قهوه نیز شده است.

تکنولوژی نیز تاثیر بسزایی در رونق اقتصادی آفریقا داشته است. شاید مهم‌ترین دستاورد توسعه در قاره سیاه طی یک دهه گذشته انقلاب ارتباطات بوده باشد. سال‌ها پیش امکان برقراری تماس تلفنی حتی در مراکز تجاری آفریقا بسیار دشوار بود و موجب می‌شد تجار و صاحبان کسب و کار حتی چند نفر را برای برقراری تماس تلفنی به‌صورت تمام‌وقت به خدمت بگیرند. تا یک دهه پیش در نیجریه، کشوری با صدمیلیون نفر جمعیت، تنها 100هزار خط تلفن فعال وجود داشت و از هر 50تماس تلفنی تنها یک مورد به نتیجه می‌رسید. تاثیر چنین وضعیتی بر فضای تولید و کسب و کار فاجعه بار بود. هر نوع صحبت و مذاکره‌ای تنها می‌بایست رودررو صورت گیرد و در نتیجه افراد مجبور می‌شدند برای مبادلات تجاری خود از شهری به شهر دوردست دیگری بروند. انتظار نامحدود، بخشی از فرهنگ زندگی در آفریقا شده بود.

اینک اما به لطف تکنولوژی موبایل صدها میلیون نفر در قاره سیاه، از ثروتمند تا فقیر و از شهرنشین تا روستایی، در حال مکالمه با یکدیگر هستند. امکان فرستادن پیام متن و تبادل پول به شکل الکترونیک زندگی مردم عادی را دگرگون کرده است. در مجموع اینک آفریقایی‌ها با خود و با مردم سراسر جهان، بدون کمک حلقه اهداکنندگان کمک‌های مالی، اقتصاددان‌ها، مددکاران بین‌المللی و سازمان‌های توسعه‌ای مرتبط شده‌اند. کارشناسان این حلقه تا یک‌دهه پیش می‌گفتند آفریقایی‌ها فقیرتر از آن هستند که بتوانند از تلفن همراه بهره‌مند شوند و از این‌رو کمک چندانی به توسعه ارتباطات در این قاره نمی‌کردند؛ وضعیتی که موجب شد رهبران قاره با توجه به شرایط برای توسعه جوامع‌شان، خود دست به کار شوند. برخی آفریقایی‌ها در یک دهه گذشته به ثروت بسیار رسیده‌اند. مو ابراهیم، یک مهندس سودانی، با سرهم کردن شبکه‌ای منطقه‌ای از شرکت‌های تلفن همراه به ثروتی میلیاردی رسیده است. تقریبا در تمام کشورهای جنوب صحرای آفریقا، شرکت مجری تلفن همراه به بزرگ‌ترین مالیات‌دهنده کشور، بزرگ‌ترین اهدا‌کننده کمک‌های خیر و از جمله مهم‌ترین کارفرماهای کشور تبدیل شده است.

در عین حال تغییر چشمگیر در سطح زندگی آفریقایی‌ها، به‌خصوص کشاورزان خرده‌پا، خوش‌بینی تازه‌ای نسبت به چشم‌انداز آینده این قاره پدید آورده است. اگرچه کارشناسان بدبین و نومید نسبت به قاره سیاه همچنان دست بالا را در مباحث جهانی مربوط به آفریقا دارند اما دیدگاه‌های خوش‌بینانه‌تر و عمل‌گرایانه‌تر هم درحال مطرح شدن است. گزارش سال2010 موسسه تحقیقات آفریقا واقع در لندن تصریح می‌کند سیاست‌های به‌کار گرفته شده از سوی دولت‌ها [ی آفریقایی] و کمک‌کنندگان جهانی فاقد اهداف عالی درباره قاره است. با این حال همین گزارش در جای دیگری این پرسش را مطرح می‌کند که چرا آفریقا می‌تواند در حیطه کشاورزی گام‌های بزرگی بردارد و اشاره می‌کند که کارشناسان بین‌المللی توسعه چشم‌اندازهای قاره سیاه را به شکل توجیه‌ناپذیری کمرنگ جلوه می‌دهند.

حتی ملی‌گرایان در آفریقا از اهداف گسترده توسعه غافل مانده‌اند. دامیسو مویو، اقتصاددان زامبیایی ساکن لندن در گزارش بحث‌انگیز خود در سال 2010 تحت‌عنوان «کمک بلااستفاده» مشتاقانه نادرست بودن نظرات مشاوران اقتصادی غرب را درباره آفریقا به باد انتقاد می‌گیرد. در گزارش مورد اشاره، خانم مویو از موضوع ظهور یک طبقه جدید سرمایه‌دار در سراسر آفریقا با بی‌دقتی می‌گذرد. مویو همچنین تاکید می‌کند که چین - که نفوذ اقتصادی‌اش در جنوب صحرای آفریقا طی یک دهه گذشته به‌شدت افزایش یافته است - باید یک الگوی توسعه را برای کل قاره طراحی و ارائه کند؛ چه آفریقا می‌تواند تامین‌کننده منابع حیاتی اقتصاد رو به گسترش ابرقدرت درحال ظهور جهان (چین) باشد. اینک توقعات اساسی و مهمی درباره آفریقا مطرح است. یک دهه پیش، مجله اکونومیست آفریقا را قاره رهاشده توصیف کرد. در ماه دسامبر گذشته اما همین نشریه پیش‌بینی کرد که رشد تاثیر‌گذار قاره همچنان ادامه یابد. دبیران اکونومیست با عذرخواهی از بدبینی 10سال پیش خود نسبت به آفریقا، اینک می‌گویند کل منطقه [جنوب صحرای آفریقا] شاهد تغییرات بنیادینی بوده است.

با این حال، صحبت درباره توسعه آفریقا (که همچنان درگیر بحث‌ها و استدلال‌های قدیمی و منسوخ درباره رکود و فقر در قاره است) باید با درنظر گرفتن واقعیات پیش‌رو ادامه یابد. یک دهه پیش متخصصان توسعه برای دولت‌های آفریقایی درباره اهمیت طراحی و ارائه سیاست‌هایی که به نفع فقرا باشد، داد سخن می‌دادند. اینک پرسش مهمی که مطرح است، این است که آفریقایی‌ها چگونه باید ثروت خود را به شکلی عادلانه بین خود تقسیم کنند. نابرابری [اجتماعی] در کشورهای جنوب صحرا در حال افزایش است، هرچند سطح زندگی نیز در این مناطق هرچه بیشتر بهبود می‌یابد.

نیشن

کد خبر 166306

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز