عباس ثابتی راد: در همه کشورهای دنیا حاکمیت در دو سطح مدیریتی وجود دارد.

در ‌سطح اول مدیریت ملی است که تنظیم سیاست داخلی و خارجی را به‌عنوان محملی برای اجرای برنامه‌های سیاسی مورد توجه قرار می‌دهد. در این سطح اساسا دولت کارگزار چنین دیدگاهی است و نظام سیاسی موجود در آن نیز متشکل از دولت و پارلمان‌هاست. در کشور ما نیز براساس تفکیک قوا با هدایت رهبری، نظام سیاسی کلان شکل گرفته است.

قوای سه گانه مقننه، مجریه و قضائی ساختار مدیریت ملی را تشکیل می‌دهند. در سطح دوم اعمال حاکمیت به شیوه حکومت محلی است. مسلما این شیوه در تمامی کشورهای جهان یکسان نیست. در کشورهای مختلف الگوهای متفاوتی رایج است. اعم از اینکه نظام سیاسی فدرال باشد یا تک ساختی. تک ساخت‌ها عموما نماینده حکومت مرکزی هستند.

اما روش دیگری از حکومت محلی در کشورهای دمکراتیک نیز وجود دارد. در اکثر کشورهایی که فرآیند دمکراتیک دارند، حکومت‌های محلی تبلور فضایی در مدیریت شهری است که متشکل از شورا و شهرداری است. عموما سه شیوه کلی برای مدیریت شهری معرفی شده‌است. شیوه اول، مدیریت شهر توسط شورا و شهردار است. شیوه دوم، مدیریت شهر توسط شوراست و شیوه سوم نیز به‌صورت کمیسیونری است. شیوه‌ای که در کشور ما و از سال 1378 آغاز به کار کرده‌است، مدیریت شهر توسط شوراست. ‌تصور بر این است که شورا باید مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شهر را  حل کند و راهگشای بسیاری از مشکلات باشد. در این راه باید از بازوان اجرایی خود که همانا شهرداری و شهردار است، بهره‌گیرد. اولین وظیفه شورا، انتخاب شهردار است.

این نکته نشان می‌دهد که تمام دغدغه‌های شورا باید به موضوع و مشکلات شهری بپردازد.آنچه ما باید دقت کنیم، پرهیز از هرگونه سیاسی شدن مدیریت شهری است، موضوعی که برای رسیدن به آن به چند عامل باید توجه شود. اول اینکه ترکیب شورا باید از افراد غیرسیاسی تشکیل شود و بیشتر ماهیتی اجتماعی و مردمی داشته باشد. دوم اینکه تعامل میان دولت و مدیریت شهری باید مناسب باشد. سومین عامل نیز تعامل میان نخبگان و فعالان سیاسی با مدیریت شهری است و چهارمین نکته هم به نحوه تعامل مدیریت شهری با بدنه مردم و ذی‌نفعان برمی‌گردد.

به اعتقاد من، در کشور ما به جای شکل‌گیری مطالبه مردم از مدیریت شهری، احزاب به‌جای گروه‌های اجتماعی برای تثبیت شوراها اقدام کرده‌اند. این انگاره اگر درست باشد، ما به خطا رفته‌ایم. از آنجا که در طول سه دوره تشکیل شوراهای شهر و روستا بیشترین رویکرد در آنها سیاسی بود، انتظار آنها از مدیریت شهری سیاسی شده‌است. اما در واقع شورا یک نهاد غیرسیاسی است که باید خواسته‌های مردم را مطرح کند. باید رویکرد غیرسیاسی در شوراها شکل گیرد و تقویت شود و شوراها برآمده از نهادهای اجتماعی و مردمی باشند.

از طرفی دولت و حاکمیت سیاسی باید به هنگام مدیریت سیاسی کلان، رابطه خود را با مدیریت شهری تنظیم کند. باید صحنه‌های عملیاتی خرد خود را به مدیریت شهری واگذار کند و در آن دخالت نکند. دولت باید سکانداری کند و پاروزنی را به نهادهای محلی واگذار کند. اگر دولت، مدیریت کلان‌نگر نداشته باشد طبیعی است که فعالیت‌های مدیریت‌های خرد، شائبه سیاسی به‌خود می‌گیرد. اما واقعیت این است که حکومت‌های محلی باید در چارچوب سیاست‌های کلان دولت حرکت کنند و مجری خواسته‌های آن باشند. در چنین فضایی است که خواست‌های مردمی می‌تواند در مدیریت شهری جایی پیدا کند و شهرها به سمت آبادانی و توسعه پیش روند.

ما  در سه دوره انتخابات شورای شهر دیده‌ایم که همواره احزاب مختلف با شعارهای سیاسی و نه عمرانی و شهری وارد انتخابات شده‌اند. مردم نیز به‌ناگزیر برخی از آنها را انتخاب کرده‌اند. اما باید بپذیریم که این انتخاب بیانگر سیاسی‌کردن شوراها توسط مردم نبود. در واقع مردم علاقه‌ای به سیاسی کردن مدیریت شهری نداشته‌اند. بلکه رویکرد احزاب این انتخاب را پیش روی مردم قرار داده‌است. مردم برای حل مشکلات شهری، شوراها را انتخاب کرده‌اند. آنان می‌خواهند مشکلاتی مانند ترافیک، آلودگی هوا، کمبود سرانه فضاهای فرهنگی و آموزشی و سبز را در شهرهای مختلف رفع کنند. به همین دلیل است که به شوراها روی خوش نشان داده‌اند. این به معنای رویکرد سیاسی در انتخاب احزاب به‌عنوان مدیران شهری نیست.

شاید بخشی از این تصور برآمده از حوزه نخبگان ما باشد. تغییر نگاه مردم به مدیریت شهری و انتظار غیرسیاسی داشتن از آنها قبل از هرچیز باید در کانون‌های نخبگی اتفاق بیفتد. در واقع اگر نگاه نخبگان به فعالیت مدیریت شهری تغییر کند و آنان بپذیرند که مدیریت شهری
 به جای کار سیاسی باید در خدمت عمران و آبادانی شهر باشد، این تصور در میان جامعه نیز رسوخ می‌کند.

 پذیرش این موضوع از سوی نخبگان می‌تواند فضای شهر را به گونه‌ای درآورد که براساس انتظارات مردم باشد. یعنی آنچه در شهر تحقق می‌یابد خواست مردم باشد؛ هیچ‌گاه مباحثی چون راه‌های کنترل ترافیک و یا کاهش آلودگی هوا در شهرها مورد توجه کسانی که در انتخابات شورا شرکت می‌کنند نبود. هیچ برنامه‌ای در زمان انتخابات شورا ارائه نشد؛ اینکه چگونه مدیریت شهر بتواند تقاضای سفر را کاهش دهد و یا گسترش حمل‌ونقل عمومی را مورد توجه قرار دهد. این موضوعات تا چه اندازه مورد بحث بود. مسلما شورای شهرها پس از انتخاب ناگزیر خواهند بود که به تامین خواست‌های مردم روی آورند.

ما هر گاه دیده‌ایم که خواسته‌های مردم به برنامه‌های مدون تبدیل شده‌است، اقدامات مدیریت شهری توانسته مقبولیت عام یابد. اتفاقی که تا چند سال گذشته چندان مورد توجه نبود. اما با تمام این مباحث مدیریت شهری تهران در حال حاضر توانست تا حدود بسیاری بر این چالش‌ها فائق آید. امسال برنامه‌ 5 ساله شهرداری تهران براساس انتظارات و خواسته‌های مردم به‌صورت یک برنامه مدون درآمده و هم اکنون نیز برای تصویب ‌ در اختیار  شورا قرار گرفته‌است. در واقع با این برنامه مدیریت شهری توانسته فراسوی نگاه سیاسی گام بردارد. این برنامه که طرحی 5‌ساله است، از سال 1388 شروع و تا سال 92 ادامه خواهد یافت. در واقع این برنامه نشان می‌دهد که تهران چگونه راهبری خواهد شد.

تردیدی نیست که این برنامه براساس انتظارات مردم و توانمندی مدیریت شهری شکل گرفته‌است. در واقع خواست و انتظارات مردم از مدیریت‌شهری تبدیل به یک برنامه مدون شده‌است. براساس این برنامه، شهر هر ساله باید به سمتی پیش رود که مردم انتظار دارند.

اما نباید فراموش کنیم که همواره خواست و انتظارات شهروندان توسط احزاب سیاسی برای تحقق یافتن تقلیل می‌یابد. به عبارتی بهتر، خواست‌های مردم توسط احزاب مصادره می‌شود.

به همین دلیل است که در سال‌های آغازین فعالیت شورا، بیش از آنکه شهر دغدغه عمرانی و خدماتی داشته باشد، نگران دیدگاه سیاسی بود. تجربه شورای اول بارزترین رویکردی است که به شوراها شده‌است.

کد خبر 68956

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز