کرامت به معنای بخشنگی است؛ به‌معنای احسان است، جوانمردی، سخاوت، دهش، بزرگواری... و بی دلیل نیست که ۱۰ روز اول ماه ذی‌القعده، یعنی فاصله‌ی میان ولادت حضرت معصومه (س) و ولادت امام رضا (ع) را دهه‌ی کرامت نامیده‌اند؛ چون این دو بزرگوار، نمونه‌ای عالی از کرامت و بخشندگی‌اند!

بخشنده

حالا ما که ادعای شیعه و پیرو بودن از این بزرگواران را داریم، در این ایام فرخنده و در فاصله‌ی میان این دو میلاد با شکوه، بد نیست برای رسیدن به جواب این سؤال، کمی فکر کنیم:  «چه کنیم که ما هم بخشنده شویم؟»

هر وقت سخن از بخشش به میان می‌آید، معمولاً فکر ما به طرف کمک‌های مالی می‌رود. این‌که بخشی از درآمد یا پول توجیبی‌مان را به فقرا ببخشیم که البته این رفتار انسانی هم بسیار ارزش‌مند است. اما سؤال من این است که مگر دارایی ما، فقط پول است که وقتی سخن از بخشش به میان می‌آید، یاد کمک‌های مالی می‌افتیم؟

بیایید کمی به دارایی‌های معنوی‌مان فکر کنیم و آن‌ها را روی کاغذ بیاوریم، دارایی‌هایی که در عالم ماده، قابل اندازه‌گیری نیست؛ دارایی‌هایی مثل دانش (هر چند اندک)، لبخند و خوش‌رویی، علایق شخصی، مهر، امید و...

و مگر نمی‌شود، این دارایی‌های معنوی ارزش‌مند را بی‌دریغ و بدون توقع به دیگران بخشید؟ مثلاً وقتی به دوستی می‌رسیم، با لبخند، از او استقبال کنیم! یا اگر یکی از هم‌کلاسی‌ها، پرسشی داشت، با صبر و  حوصله، پاسخش را  بدهیم. یا اگر علاقه‌ی شخصی من، کتاب و مطالعه است، هراز گاهی در جمع‌های دوستانه، کتاب‌های مورد علاقه‌ام را به آن‌ها معرفی کنم تا آن‌ها هم از مطالعه‌ی آن کتاب‌ها لذت ببرند.

به نظرم همه‌ی پیامبران الهی بخشنده بودند؛ چون عمر و زندگی‌شان را بدون توقع، برای هدایت انسان‌ها به سوی انسانیت خرج کردند. به نظرم همه‌ی شاعران، نویسندگان، و همه‌ی معلمان بخشنده هستند، چون جانشان را در کلامشان گذاشتند و به جهان تقدیم کردند. همه‌ی باغبان‌ها که گل می‌کارند، همه‌ی رفتگران که شهر را پاکیزه می‌کنند، همه‌ی فروشندگان محل  که مشتری‌هایشان را با لبخند بدرقه می‌کنند، بخشنده‌ترین انسان‌های جهان هستند.

به بهانه‌ی نوشتن همین یادداشت، سه نوجوان بخشنده‌ی اطرافم را به شما معرفی می‌کنم، به این امید که الگوهای بخشندگی ذهنمان را کمی گسترش دهیم و بدانیم که بخشنده‌بودن، کاری عجیب و غریب نیست.

  • بخشنده‌ی اول:

یکی از دوستان نوجوان‌ من، صفحه‌ای شخصی در یکی از شبکه‌های اجتماعی دارد با تعدادی دنبال‌کننده؛ از آن صفحه‌هایی که خیلی‌ها در آن، فقط به تعداد تخم‌مرغ‌های صبحانه‌ی دیروزشان و یا تعداد خمیازه‌های سر شبشان اشاره می‌کنند! اما صفحه‌ی نوجوان بخشنده‌ی من، پر است از معرفی کتاب، معرفی بازی و فیلم‌های لذت‌بخش. یعنی هر چه کتاب باحال خوانده، بی‌دریغ و بدون توقع، لذت خواندنش را برای دوستانش به اشتراک می‌گذارد.

  • بخشنده‌ی دوم:

هر کدام از ما، کتاب، اسباب‌بازی و یا وسایلی نو و جذاب داریم که یا از آن‌ها خسته شده‌ایم و یا دو یا چند عدد از آن‌ها را هدیه گرفته‌ایم. یکی دیگر از دوستان نوجوان من، مدتی است بخشندگی را این‌گونه بروز می‌دهد. مدتی است تعدادی از همین وسایل ارزشمند و البته اضافی را روی صندلی عقب اتومبیل پدرش گذاشته. هر وقت همراه پدر، پشت چراغ قرمز گیر می‌کند، پنجره را پایین می‌کشد و یکی از آن‌ها را با لبخند، به کودکان کاری که توی چهارراه، سرگردانند، می‌بخشد.

  • بخشنده‌ی سوم:

کار و بار بخشنده‌ی سوم، بیش‌تر در روزهای امتحان رونق دارد. او شاگرد اول پایه‌ است و در روزهای امتحان‌های پایانی سال، لااقل یک ساعت زودتر به مدرسه می‌رود و روی یکی از سکوهای حیاط مدرسه می‌نشیند. او با خودش عهد بسته به‌جای این‌که در لحظه‌های پایانی، برای خودش و مرور درس‌هایش وقت بگذارد، با صبر و حوصله، اشکالات بچه‌ها را رفع کند و به همین راحتی، نام او هم در تیم بخشنده‌ها نوشته شده است.

کد خبر 681459

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha