یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۵ - ۱۲:۴۱
۰ نفر

دکتر غلامحسین عدالتی: خانه و مدرسه به عنوان دو نهاد اصلی تعلیم وتربیت هر جامعه‌ای محسوب می‌شود.

وضعیت موجود هر جامعه‌ای نتیجه یادگیری دیروز افراد در خانه و مدرسه است و وضعیت فردای هر جامعه در نتیجه سرمایه‌گذاری‌هایی است که امروز روی دانایی افراد در خانه، مدرسه و جامعه انجام می‌گیرد.

یک اصل مهم دانایی می‌گوید: آینده یافتنی نیست، بلکه ساختنی است اگر به دنبال ساختن آینده جامعه هستی بین خانه و مدرسه پل ارتباطی و دانش‌افزایی بزن و اجازه بده این پل از جامعه بگذرد.

سه ضلع خانه، مدرسه و جامعه وقتی اهداف مشترک تربیتی را دنبال می‌کنند و دارای آرمان‌های مشترک، تعریف شده و شفافی بوده و بتوانند توافق عمومی را برای رسیدن به این اهداف جلب کنند، آینده‌ای درخشان خواهند داشت.

اگر بین اولیا، مربیان و جامعه ارتباط منطقی، مشارکت‌جویانه و دوطرفه ایجاد نشود کارکرد این سه ضلع سه پاره‌خط جدا افتاده از همدیگر خواهد بود.

خانواده به عنوان یک گروه نسبتاً بادوام که به وسیله اجداد، ازدواج، یا توافق، به هم بستگی پیدا کرده و با هم زندگی می‌کنند واحدی اقتصادی تشکیل می‌دهند، از فرزندان خردسال خود مراقبت و نگهداری می‌کنند.

در تعریف دیگری از راجرز خانواده چنین توصیف شده است: «خانواده، نظامی نیمه بسته است که نقش ارتباطات داخلی را ایفا می‌کند و دارای اعضایی است که وضعیت‌ها و مقام‌های مختلفی را در خانواده و اجتماع احراز کرده و با توجه به محتوای وضعیت‌ها، افکار و ارتباطات خویشاوندی که مورد تایید جامعه‌ای است که خانواده جزء لاینفک آن است، ایفای نقش می‌کند».

کارکردهای خانواده

سه کارکرد اساسی خانواده عبارت است از:

1 - ارضای نیازهای عاطفی و روانی مرد و زن؛
2 - تداوم نسل انسانی؛
3 - پرورش و اجتماعی کردن فرزندان

یکی از کارکردهای خانواده علاوه بر تولید نسل کارکرد تعلیم و تربیت است.

والدین به عنوان نخستین آموزشگران، اساسی‌ترین فعالیت‌ها نظیر راه رفتن، سخن گفتن، یادگیری لغات، ابزارهای اندیشیدن، روابط با اشیا و اشخاص، قضاوت درباره خوبی‌ها و بدی‌ها و... را در خانه به کودکان می‌آموزند.

امروز به جرات می‌توان گفت آینده هر کودکی به میزان دانایی و توانایی اولیا و مربیان یک جامعه‌ بستگی دارد. هر جامعه‌ای که والدین توانمند و مربیان کارآمد دارد انسان‌های فرهیخته‌ای را به جامعه عرضه می‌کند که باعث تعالی جامعه می‌گردد.

شرکای آموزشی

خانواده در جریان تعلیم و تربیت با مدرسه شریک می‌شود تا به عنوان یک «بال» با هم‌افزایی و مشارکت مدرسه کمک کند تا فرزندان داناتر و تواناتر شوند و بتوانند در جامعه زندگی کرده و یک قدم بیشتر به خدا نزدیکتر شوند.

اولیا و مربیان شریک آموزشی محسوب می‌شوند. والدین به عنوان اولین مربیان فرزندان بیشترین تاثیر را از نظر عاطفی، روانی، فکری و... روی فرزندان دارند.

خانواده سالم فرزند سالمی روانه مدرسه می‌کند و مدرسه سالم با داناسازی و معرفت بخشی به دانش‌آموزان آنها را تواناتر کرده و انسان‌های کارآمدی را به جامعه تحویل می‌دهد.

جامعه‌ای که طالب انسان‌های کارآمد است بیشترین نگاه خود را ابتدا به خانه و سپس به خانه و مدرسه دوخته است. به نظر اکثر محققان شخصیت کودک در خانه ساخته می‌شود.

جامعه به عنوان یکی از مشتریان اصلی نظام آموزشی تلاش می‌کند حتی قبل از تولد فرزندان، در خانواده‌ها، در نحوه ازدواج و گزینش همسر با آموزش دختران و پسران جوان دخالت کرده و برای فرزندان آتی جامعه از هم اکنون پدران و مادران کارآمدی تربیت کند.

جامعه اسلامی به دنبال خانواده موفق است که انسان‌های به تعالی رسیده را به جامعه تحویل دهد.

ویژگی‌های خانواده موفق

برخی از ویژگی‌های خانواده موفق عبارتند از:

1 - در خانواده موفق، نه تنها مشکلات مورد بررسی قرار می‌گیرند و تلاش برای حل آنها صورت می‌گیرد، بلکه ظرفیت‌ها و استعدادهای افراد تا مرز خود شکوفایی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

2 - در خانواده موفق، توجه افراد، غالباً معطوف به آینده است و در آینده زندگی می‌کنند. آنان به هدفی نیاز دارند که توجهشان را به آینده معطوف سازد.

3 - در خانواده موفق، افراد از هویتی پرمعنا، روشن و منسجم برخوردار هستند.

4 - در خانواده موفق، افراد نه تنها به رشد و پیشرفت خویش، بلکه به اعتلای جمعی اعضای خانواده می‌اندیشند و برای تحقق آن، طرح و اندیشه جدیدی را ارائه می‌دهند.

5 - در خانواده موفق، کار و مسئولیت، به زندگی معنا و دوام می‌بخشد.

6 - در خانواده موفق، تلاش افراد معطوف به دستیابی به «تجربه والا» است. همکاری و اشتراک مساعی دیگران، تحقق این هدف را تسهیل می‌کند.

7 - در خانواده موفق، تفسیر و تعبیر وقایع و رویدادهای زندگی خوش‌بینانه است و   تجربه و فرصتی برای ارزیابی موقعیت در نیل به پیروزی تلقی می‌شود.

خانواده به تعالی رسیده را این گونه می‌توان توصیف کرد: خانواده موفق خانواده‌ای است که خدا را ناظر بر اعمال خود می‌داند و هر لحظه به یاد اوست.

خانواده موفق روی دانایی سرمایه‌گذاری می‌کند تا هزینه نادانی و جهل فرزندان را که بسیار گران تمام می‌شود نپردازد.

در خانواده موفق سه اصل موج می‌زند، احترام، اعتبار و مشارکت.

در خانواده موفق شیوه‌های تربیتی همان شیوه‌های انبیا و ائمه اطهار(ع) است.

مدرسه کجاست؟

مدرسه نهاد رسمی تعلیم و تربیت است، در مدرسه انسان کشف می‌شود، شکوفا می‌شود، توانمند می‌شود و در جامعه به کار گرفته می‌شود.

مدرسه به عنوان مشتری خانواده عمل می‌کند، مدرسه کودکان را از خانواده‌ها می‌گیرد، برروی آنها ارزش افزوده ایجاد می‌کند و سپس آنها را به جامعه تحویل می‌دهد.

مدرسه برای تربیت کردن خیلی دیر است چون بسیاری از عادت‌های رفتار کودکان در خانه شکل گرفته است.

در یک نگاه دورنگرانه مدرسه مکانی است که والدین آینده هم‌اکنون، در آن‌جا تربیت می‌شوند.

نقش سنتی مدرسه به عنوان انتقال دهنده‌ معلومات امروز به نقش‌های چالش برانگیزی تبدیل شده است که با توجه به تحولات شتابنده و سریع جامعه به‌ویژه عصر ارتباطات ضرورت یک بازنگری در فلسفه وجودی مدارس ایجاد می‌کند.

دنیای جدید دنیایی پر از تناقضات، پیچیدگی‌ها، تفاوت‌ها و در نهایت کوچک شده است. جامعه از مدرسه انتظار دارد دانش‌آموزی را به آنجا بفرستد که بتواند با این دنیا سازگار شده و آن را اداره کند.

مدارسی که هنوز برای دنیای مرده دانش‌آموز تربیت می‌کنند دانش‌آموزانی به جامعه تحول خواهند داد که وقتی آنها به جامعه وارد می‌شوند ناتوان از سازگاری با جامعه از خود می‌پرسند: این‌جا کجاست؟

کد خبر 5922

پر بیننده‌ترین اخبار آموزش

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز