یکشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۸۷ - ۱۰:۴۸
۰ نفر

حسین قدیانی: سلام افشین جان؛ چطوری بابا؟! الآن که دارم این نامه را می‌نویسم حکماً تو داری شال و کلاه می‌کنی که از ایران بروی؛ یا شاید هم رفته‌ای

یا نه، شاید در هواپیما نشسته‌ای و داری به روزی فکر می‌کنی که شیث رضایی، پشت میکروفون طیاره، شوخی کردنش گل کرده بود و گفت: «مسافران محترم، کمربندهای خود را محکم ببندند، هواپیما تا لحظاتی دیگر سقوط می‌کند!»

البته یک احتمال دیگر هم این است که تو در فرودگاه باشی و منتظر سوار شدن طیاره؛ البته خدا کند اگر داری به فرودگاه می‌روی، آنقدر در ترافیک گیر کنی که هیچ وقت پایت به «مهرآباد» ‌نرسد. آخر تو با آن ادبیاتی که وارد فوتبال ما کردی، نشان دادی وقتی تیمی بد بازی می‌کند، ‌گذشته از خطای داور، فحاشی تماشاگران، چمن بد و نبود آب آشامیدنی سالم، یک حالت دیگر هم وجود دارد و آن این است که مربی و بازیکنان بد کار کرده باشند و تقصیر را بر گردن بگیرند.

خود به خدایی من فکر امروز را می‌کردم؛ تو زیادی «جنتلمن» بودی. یک مقدار اگر «قالتاق» بودی، ماندن در پرسپولیس، حالا نه بگو پیروزی، برایت سخت نمی‌شد. تو کمپلت، 4 تا فحش هم بلد نیستی. تو باید بدانی که وقتی تیم بد بازی می‌کند، باید تقصیر را بیندازی گردن این و آن؛ یعنی ما در سیاست هم همین طور هستیم. کارمان نتیجه که نمی‌دهد، 15درصدش را می‌اندازیم گردن مجلس هفتم، 20 درصدش را گردن شورای شهر، 12درصدش را گردن مطبوعات، 37درصدش را گردن مجمع تشخیص، 68درصدش را گردن دانش‌جعفری و مابقی را هم گردن سایران. بعد قول می‌دهیم مشکل مسکن تا آذرماه حل می‌شود، کمبود آب تا زمستان برطرف می‌شود، نبود برق تا آمدن برق و کمبود گاز تا فروردین! بعد هم اگر هیچ کدام به تحقق نپیوست، اصلاً وعده‌مان را منکر می‌شویم.

افشین جان! زودتر برو که زبان ما به حرف‌هایی باز نشود که آخر و عاقبتش را نمی‌دانیم!

کد خبر 53839

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز