چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۸۷ - ۱۱:۳۸
۰ نفر

حسین قدیانی: این درست که من دارم در روزنامه وابسته به شهرداری مطلب می‌نویسم اما خود به خدایی در ماجرای اختلاف میان مدیران شهری و دولت به عقل ناقص من که این‌طور می‌رسد؛ حق با دولت است.

حالا دولت نه، بگو وزارت کشور. وزیر کشور نه، بگو سرپرست وزارت کشور. مصطفی پورمحمدی نه بگو مهدی هاشمی. چه فرقی می‌کند؟! یعنی در هر صورت این شهرداری است که دارد دولت را اذیت می‌کند والا دولت چه اذیتی کرده؟ چه آزاری رسانده؟

جز همکاری کار دیگری کرده؟ حالا آن همه مهربانی و همدلی و صمیمیت را ول کرده‌اند گیر داده‌اند به یکسری مسائل کوچک و همان را پیراهن عثمان کرده‌اند که دولت به شهرداری امکانات نمی‌دهد، خدمات نمی‌رساند... حالا تو این ترافیک و معطل شدن مردم در صف‌های طولانی، دولت به شهرداری اتوبوس نمی‌دهد، درست! بدهی‌اش را به شهرداری پرداخت نمی‌کند، درست؛ آن پول هنگفت را شتر دیدی ندیدی کرده، درست؛ گیر سه پیچ داده به مونوریل و این وسیله نقلیه فانتزی را که دیگر فقط به درد شهر بازی‌ها می‌خورد؛ هر جور شده می‌خواهد راه بیندازد، این هم درست؛ ادعا می‌کند مترو هم برای تهران زیاد است، باز هم درست؛ وزارت کشور به شهرداری امکانات لازم را به بهانه جلوگیری از مهاجرت به پایتخت نمی‌دهد، خب بابا این هم درست؛ مصوبات شورای شهر را معلق نگه می‌دارد؛ این هم حالا فرض می‌کنیم درست! خدمات شهری را در دست‌انداز خیابان فاطمی نگه می‌دارد، جهنم، این هم درست!

هیچ تلاشی برای رفع کمبود سیمان که باعث خوابیدن طرح‌ها شده نمی‌کند، این هم درست؛ مقصر برخی ناکارآمدی‌هایی که بی‌ارتباط با حوزه شهری است را شهرداری معرفی می‌کند، چی کار کنیم؟ این هم درست؛ در جریان برف سنگین پارسال به جای تقدیر از شهرداری، با طعنه و تمسخر تلاش شهرداری را هپلی هپو کردند، فکر کنیم این هم درست؛ اصلاح پیاده‌روها و معابر شهرداری را یک کار قضا قورتکی اعلام کردند، این هم درست؛ اتوبوس‌‌های BRT را مسخره کردند، این یکی هم روی بقیه، فرض می‌کنیم درست؛ خیلی چیزهای دیگر هم درست.

اما خدایش عرض می‌کنم‌ها. گذشته از این چند مورد که از تعداد انگشتان دو دست، نه حالا بگو دو دست و دو پا، تجاوز نمی‌کند، من احساس می‌کنم که کلاً در ماجرای اختلاف میان مدیران دولت و کارشناسان حوزه شهری حق با دولت است. حالا دلیل خاصی هم ندارم‌ها؛ احساسم این را می‌گوید. دل آدم هم یک وقت‌هایی به آدم دروغ نمی‌گوید که؛ یعنی یک چیزی در وجودم هست که می‌گوید حق با دولت است. خب این دیگر دلیل نمی‌خواهد که متأسفانه برای هر چیز دنبال دلیل می‌گردند. حالا چی کار کنم؟ این هم دلیل؛ انصافاً اگر شهرداری پاییز و زمستان سال گذشته، آن همه برف و باران را پارو نمی‌کرد و اجازه می‌داد یخبندان باقی بماند، آیا ما الان با مشکل کم‌آبی و بحران خشکسالی روبه‌رو بودیم؟!

خدا را چه دیدی؟ چه بسا می‌شد پشت بند آن همه یخی که خیابان‌های تهران را پر کرده بود، یک سد می‌زدند، بی‌آبی به وجود نمی‌آمد هیچ، می‌شد کلی هم از آن آب، برق گرفت! این دلیل را البته برای آن دسته از آدم‌ها آوردم که برای هر چیز دنبال استدلال و منطق می‌گردند؛ والا مثل روز روشن است که دولت در ماجرای اختلاف با شهرداری ذی‌حق است. نیست؟

کد خبر 53416

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز