دوشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۱۰:۲۶
۰ نفر

حسین قدیانی: چند وقت پیش از این، یعنی غلط نکنم سه‌شنبه اون هفته نه، دوشنبه هفته قبلش وزارت کشور اعلام کرد به تهران اتوبوس نمی‌دهیم هیچی، بلکه امکانات دیگر هم نمی‌دهیم!

ما البته خیال می‌کردیم چون زور وزارت کشور زیاد است همچین شد؛ اما وزارت کشور در مقام دلیل اشاره کرده بود که دادن امکانات به تهران باعث مهاجرت به پایتخت می‌شود. از آن تاریخ روزها گذشت تا اینکه همین دیروز ملتفت شدیم از نظر وزارت کشور، تهران به واگن مترو هم نیاز ندارد! یعنی چی؟ چشمتان را باز کنید ببینید چی دارم می‌گم؛ یعنی اینکه تهران نه که بعد از سهمیه‌بندی شدن بنزین، رفتن دانش‌جعفری و باز شدن بسته پیشنهادی بانک مرکزی دیگر با مشکل ترافیک روبه‌رو نیست، پس از این به بعد نیازی به واگن مترو هم ندارد؛ باز یعنی وزارت کشور شکسته‌نفسی کرده. به عقل من یکی که این جور می‌رسد.

در راستای سال نو‌آوری همین واگن‌های موجود را هم جمع کنند ببرند پارک ارم برای تونل وحشت تا هیجانات نسل جوان  شکوفا شود. حالا اینکه نظر کارشناسان شهری با نظر وزارت کشور فرق می‌کند، لابد یک ریگی در کفش شورای شهر هست.

بگذریم... دیشب نه پریشب که از قهرمانی تیم محبوبم پرسپولیس بدجوری خوشحال شده بودم و با 30 سال سن، حالا کی به کیه بگو 80 سال، داشتم تو خیابان‌ها لایی می‌کشیدم، یکهو وسط شادی در عالم مکاشفه چیزهایی به ذهنم رسید که آن چه از این به بعد می‌خوانید محصول آن مکاشفه است.

1 - تهران به اعتقاد من برج میلاد هم نمی‌خواهد. چرا؟ چرا ندارد! برج میلاد نه که ارتفاعش خیلی دراز است، نگاه کردن به آن مستلزم این است که آدم گردنش را به قاعده این هوا بالا بیاورد. همین مسئله باعث می‌شود شهروندان تهرانی از ناحیه گردن دچار آرتروز شوند. وانگهی آمدیم و در تهران زلزله آمد. این برج با این قدش اگر بیفتد پایین، همه اتوبان‌های شهر، نه حالا بگو همت و شیخ فضل‌الله و چمران و حکیم و ...  را می‌بندد. این حالا چه برجی است؟ نباشد
چه می‌شود؟ چه نفعی دارد؟ جمع کن برادر من این مسخره بازی را...

2 - تهران به‌نظر من فرودگاه هم نمی‌خواهد. خب هر کسی می‌خواهد بیاید تهران دو حالت دارد؛ یا کارش واجب است یا نیست. اگر خیلی کارش واجب نیست اصلا نیاید. حالا فرض بگیریم کار مهمی دارد؛ اگر راست می‌گوید و این قدر کارش مهم است، ‌فرودگاه هم که نباشد پای پیاده می‌آید.

3 - تهران به عقل من استادیوم آزادی هم نمی‌خواهد. اصلا یک جابه‌جایی باید در شهر صورت بگیرد. استادیوم آزادی را بکنیم نمایشگاه کتاب، دانشگاه تهران را ببریم تپه‌های عباس‌آباد، زمین چمن دانشگاه را که از چند سال پیش آسفالت شده، دوباره چمن کنیم برای مسابقات لیگ برتر، کلاس‌های دانشگاه را بکنیم جای تماشاگران، برج میدان آزادی را ببریم جای برج میلاد، فرهنگسراها را هم آن قدر مهم نیستند، نبود هم نبود. سینما هم... آخر کدام آدم عاقلی می‌آید پول خرج کند که در یک جای تاریک تخمه بخورد؟ خب تخمه را برو در پارک بخور. نور هم هست.

4 - تهران بانک هم نمی‌خواهد. حالا خیلی پول داری، برو گاوصندو ق بخر پول‌هایت را اون تو نگه دار. بیشتر از این حرف‌ها پول داری؟ خب یه بارکی بگو مفسد اقتصادی هستی دیگه. خوب گیرت آوردم‌ها... تا 3 می‌شمرم دست‌ها بالا...

کد خبر 52343

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ادبیات و کتاب

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز