جمعه ۶ اردیبهشت ۱۳۸۷ - ۱۲:۰۳
۰ نفر

نیکو فیروزبخت - تهران: روشناهای آفتابی گرم؛ در نگاه تو می‌درخشد باز

روشناهای آفتابی گرم

در نگاه تو می‌درخشد باز

بی‌گمان قصد یک سفر داری

خواندم از چشم‌های تو این راز 

عکس از محسن رضایی از تهران

 بازهم می‌روی ولی بی‌من

 کرده‌ای عزم ناکجاآباد

فکر من را نمی‌کنی انگار

قلب و روحم ز رفتنت ناشاد

 وعده دادی که بازمی‌گردی

وعده هایت همه دروغین بود

 گفته بودی صبور باش

 ولی سهم من از وجود تو این بود

کی دوباره ببینمت؟ افسوس

گرمی من از آفتاب تو بود

رفتی و خانه از تو خالی شد

چشم امید من، سراب تو بود

کد خبر 48937

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز