سه‌شنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۸ - ۱۹:۰۶
۰ نفر

ترجمه‌ی سارا منصوری: بیش از دو دهه است که انیمیشنِ شیرشاه، از انیمیشن‌های محبوب دنیاست. این انیمیشن که داستان بچه‌شیری یتیم به‌نام «سیمبا» و چگونگی رسیدن او به پادشاهی جنگل را روایت می‌کند، در سال ۱۹۹۴ میلادی، با بودجه‌ی ۴۵ میلیون دلار ساخته شد و در نمایش جهانی، بیش از ۹۸۷ میلیون دلار فروش کرد.

شیرشاه از مردآهنی  برایم شیرین‌تر بود!

چندسالی است کمپانی دیزنی بازسازی انیمیشن‌های کلاسیک خود را در قالب فیلم زنده در دستور کار قرار داده و پیش از این، انیمیشن‌های کلاسیک «آلیس در سرزمین عجایب»، «سیندرلا»، «کتاب‌جنگل»، «دیو و دلبر»، «کریستوفر رابین»، «دامبو» و «علاءالدین» را در قالب فیلم زنده از نو تولید کرده و حالا نوبت شیرشاه است.

«جان فاوْرو»، کارگردان ۵۲ساله‌ی آمریکایی، پیش از این خالق آثاری چون «اِلف»، «سرآشپز»، «مرد آهنی ۱» و «مرد آهنی ۲» بوده و در همین پروژه‌ی بازسازی انیمیشن‌های کلاسیک والت‌دیزنی در سال ۲۰۱۶ میلادی، فیلم زنده‌ی انیمیشن کتاب‌جنگل را ساخت و بلافاصله پس از آن روی صندلی کارگردانی شیرشاه نشست.

فاورو در ساخت شیرشاه از تازه‌ترین فناوری‌های کامپیوتری استفاده کرده و این فیلم را با ‌ ۲۶۰ میلیون دلار بودجه ساخته است، حال آن‌که شیرشاه از زمان آغاز اکران جهانی در اواسط تابستان تا حالا، یک میلیارد و ۶۵۰ میلیون دلار در جهان فروخته و از آثار موفق در میان فیلم‌های کلاسیک دیزنی است که در قالب فیلم زنده بازسازی شده‌اند. به همین مناسبت در صفحه‌ی شهرفرنگ این هفته سعی کرده‌ایم با گفت‌وگویی خواندنی، با مراحل ساخت این فیلم جذاب بیش‌تر آشنا شویم.

***

  • من و تعدادی از خبرنگاران در سال ۲۰۱۷ میلادی، این شانس را داشتیم که از پشت‌صحنه‌ی شیرشاه، گزارشی تهیه کنیم. به استودیو و محل فیلم‌برداری آمدیم. اما آن‌جا فقط یک اتاق سیاه و خالی بود! بعد عینک‌هایی در اختیار ما گذاشتید و ناگهان دنیایی بی‌کران، مقابل چشمانمان جان گرفت. فوق‌العاده بود. می‌خواهم بدانم چه‌طور بین دنیای موتورهای بازی‌های کامپیوتری و سینما، یک پل ارتباطی ایجاد و این دو جهان را به هم متصل کردید؟

خب، در زمینه فناوری موتورهای بازی، پیشرفت‌های زیادی به‌دست آمده؛ سرعت کارت‌های گرافیک جدید، بسیار زیاد شده. شرکت‌های تولید سخت‌افزار در کارشان گام‌های بزرگی برداشته‌اند و من در شیرشاه، با بهترین شرکت‌ها کار و از محصولاتشان در ساخت فیلمم استفاده کردم. این فناوری به من امکان می‌داد تا مثل یک بازی خوب کامپیوتری، صحنه‌های فیلمم را بسازم؛ حالا و با امکانات جدید، بدون این‌که سر صحنه‌ی واقعی باشیم، حرکت دوربین، نورپردازی و تمام نکات ریز فیلم‌برداری یک صحنه امکان‌پذیر است.

  • ساخت شیرشاه چه‌قدر زمان برد؟

حدود سه سال. البته که من در این کار تنها نبودم. علاوه بر گروه بازیگران، تکنسین‌ها و متخصصان بسیاری هم وقت زیادی را بر سر موسیقی، ضبط صدا، بازنویسی صحنه‌ها و... صرف کردند.

  • قبلاً از شما شنیدم یکی از دلایلی که باعث شد تا شیرشاه را بسازید، این بود که از ساخت فیلم‌ «کتاب‌جنگل» رضایت کامل نداشتید. چه شد که فکر کردید می‌توانید این رضایت قلبی را با شیرشاه به‌دست آورید؟

بله، فیلم‌های کتاب‌جنگل و شیرشاه را پشت سر هم کار کردم. یعنی در مجموع شش‌سال ساخت این دو فیلم زمان گرفت. در پایان مراحل ساخت کتاب‌جنگل، بالأخره یاد گرفتم که چه‌طور باید از فناوری‌های جدید، هم‌راستا با خواسته‌هایم در فیلم استفاده کنم. ضمن این‌که مهم‌ترین نکته‌ای که از ساخت کتاب‌جنگل آموختم، این بود که فناوری نباید در کانون توجه کارگردان باشد.

هردوی این فیلم‌ها از نظر من، فیلم‌هایی دست‌سازند. در تک‌تک صحنه‌های این دو فیلم، انیماتورها درباره‌ی ظریف‌ترین و جزئی‌ترین نکته‌ها وقت می‌گذاشتند و دقت به خرج می‌دادند. ناگفته نماند که همه‌چیز در این دو فیلم، قبل از ورود به برنامه‌های کامپیوتری، روی کاغذ و با مداد طراحی شد. ما تیمی عالی داشتیم که ایده‌های کاغذ و مدادی ما را در کامپیوتر بازآفرینی کنند.

تجربه‌ای که از کتاب‌جنگل به‌دست آوردم، در کنار فناوری‌های جدید، به من جرئت داد تا بتوانم شیرشاه را با داستان فوق‌العاده‌اش، موسیقی بی‌نظیرش و شخصیت‌های جذابش بسازم.

  • به‌نظرم یکی از نکته‌هایی که در شیرشاه خیلی به چشم می‌آید، تکنیک فیلم‌برداری آن است.

خوشحالم که به این نکته اشاره کردید. دلم می‌خواست فیلم‌برداری شیرشاه، شبیه فیلم‌های مستند باشد. برای همین تمهیدی در نظر گرفتیم تا حرکت‌های دوربین، مثل حرکت‌های یک دوربین واقعی در فیلم دیده شود و تماشاگر همان احساسی را هنگام تماشای شیرشاه داشته باشد که زمان تماشای یک فیلم مستند رازبقا دارد.

  • همه می‌دانیم که انیمیشن شیرشاه یکی از آثار کلاسیک موفق دیزنی است. نسل‌های زیادی آن را دیده‌اند و هنوز هم جزء محبوب‌ترین‌هاست و شما در ساخت فیلم شیرشاه خیلی به آن وفادار بودید. فکر نمی‌کنید فیلم شما و انیمیشن قدیمی شیرشاه بیش از حد شبیه هم شده باشند؟

موافق نیستم. تفاوت‌های این دو اثر، خیلی بیش‌تر از چیزی است که به‌چشم می‌آید. در ابتدای کار، پیش از این‌که بخواهم انیمیشن دیزنی را از نو ببینم، فهرستی را از چیزهایی که از فیلم یادم مانده بود نوشتم؛ از شوخی‌ها، شخصیت‌ها و داستان بسیار احساسی آن. درباره‌ی کتاب‌جنگل هم همین کار را کرده بودم. فهرستم در کتاب‌جنگل به یک نیم‌صفحه خلاصه شد، اما درباره‌ی شیرشاه این‌طور نبود.

موارد زیادی بود که بعد از گذشت سال‌ها، هم‌چنان در ذهنم مانده بودند. نه فقط برای من، بلکه خیلی از علاقه‌مندان انیمیشن قدیمی شیرشاه هم جزئیات بسیاری از این انیمیشن در ذهنشان باقی مانده. فیلم من، نماهای مشابهی با نسخه‌ی قدیمی دارد، اما برای تماشاگر، تجربه‌ای کاملاً جدید است. من فیلم را در قالب یک مستند حیات‌وحش ساختم و در عین حال به انیمیشن قدیمی هم وفادار بودم.

به‌عنوان مثال به نمایی از فیلم اشاره می‌کنم؛ صحنه‌ی به‌دنیاآمدن «سیمبا». وقتی که «بابون» او را در دست می‌گیرد، به آسمان بلند می‌کند و به حیوانات ایستاده در دشت نشان می‌دهد. در انیمیشن قدیمی، بابون، رنگ قرمزی را که از میوه‌ای گرفته، بر پیشانی سیمبا می‌کشد. اما در طبیعت، رنگی به این غلظت وجود ندارد. برای همین در فیلم من، خط کم‌رنگی از اثر رنگ میوه، بر پیشانی توله‌شیر دیده می‌شود.

در همین صحنه، آن‌ها روی صخره‌ای نوک تیز و مثلثی‌شکل ایستاده‌اند. در طبیعت واقعی، به‌خاطر جاذبه‌ی زمین، این شکل از صخره وجود ندارد و به همین دلیل، آن را دوباره طراحی کردیم.

منظورم این است که در فیلم ما، به تمام این نکته‌های ریز توجه شده، چرا که می خواستم فضای مستند حیات‌وحش در آن حفظ شود و به چشم بیاید. تماشاگر شیرشاه، انیمیشنی واقعی از دنیای وحش می‌بیند و در لحظه‌هایی هم با دیدن نماهایی از انیمیشن قدیمی و دیالوگ‌ها و شوخی‌هایش، خاطره‌ی شیرین آن انیمیشن در ذهنش جان می‌گیرد؛ و این دقیقاً همان‌چیزی است که می‌خواستم.

  • شما تجربه‌ی ساخت فیلم‌های مردآهنی را هم داشته‌اید. مردآهنی، از صفر تا صد در دست شما بود. کدام سخت‌تر بود؟ خلق یک اثر جدید یا باز آفرینی اثری تحسین‌شده؟

شاید انتظار دارید بگویم، بازآفرینی شیرشاه؛ اما قضیه به این سادگی نیست. بله در مردآهنی، همه‌چیز در دست من بود؛ خلق شخصیت، داستان، همه‌چیز! من راوی داستانی جدید بودم و تماشاگر با آن ارتباط گرفت و این شخصیت به قهرمان محبوبش تبدیل شد. اما وقتی بحث بازآفرینی انیمیشنی قدیمی و تحسین‌شده در میان است، اوضاع این‌قدرها هم راحت نیست.

شیرشاه را همه دوست دارند و برای همین، من و گروهم زیر ذره‌بین بودیم. البته این حساسیت‌ها و کنجکاوی‌ها که فیلم جدید قرار است چه از آب دربیاید، مرا نگران نکرد. نگاهم به این موضوع مثبت بود. ما می‌خواستیم فیلمی بسازیم که موسیقی آن از قبل آماده بود، شخصیت‌هایش خلق شده بودند و داستانش را همه دوست داشتند. این محبوبیت، نقطه‌ی مثبت کار ما بود. علاقه‌ی تماشاگران به شیرشاه، انرژی مضاعفی در کار ما وارد کرد و برای همین می‌خواهم بگویم شیرشاه از مردآهنی برایم شیرین‌تر بود.

کد خبر 460961

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha