کتاب که می‌خوانی، گاهی از حاشیه‌ی کاغذ بیرون می‌افتی. فکرت پف می‌کند. جواب سؤال‌ها را زیر دندانت مزه‌مزه می‌کنی. دوست‌داشتن‌هایت در دست‌ها و چشم‌های آدم‌های امیدوار رنگی گره می‌خورد.

کتاب نخواندن خفگی می‌آورد!

آدمها وقتی کتاب نخوانند، بیمنطق میشوند. نژادپرست میشوند. مشکلاتشان را با داد و فریاد حل میکنند. حرفزدن درست یادشان میرود و کلمات زیر حنجرههایشان تلنبار میشوند، بیرون نمیآیند، خفگی میآورند.

فکر میکرد خفگی فقط در دریا نیست! برای حرفهای نگفتهای هم هست که در درون آدمها توفان به پا میکنند و بیرونآمدن را بلد نیستند. توی وجود این آدمها دست آخر چیزی از لبهی پرتگاهی پایین میافتد، میشکند و میمیرد و این آدمها قاتل احساسات خود میشوند! کتاب بخوانید. بهروحتان سنگ نزنید. سؤالهای بیجواب مغزتان را علامت بزنید.

نیلوفر کریمی، ۱۶ساله

خبرنگار افتخاری هفته‌نامه‌ی دوچرخه از گیوی

کد خبر 423217

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha