سه‌شنبه ۸ تیر ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۹
۱ نفر

سیده‌ربابه میر‌غیاثی: وقتی برای اولین‌بار «مسافران سرزمین خورشید» را دیدم، حتی دلم نمی‌خواست کتاب را ورق بزنم. اصلاً تحویلش نگرفتم. شاید به‌خاطر تصویر روی جلدش بود با آن رنگ مبهم غریب که ذوقم را برنمی‌انگیخت.

دوچرخه شماره ۸۳۴

شاید هم به‌خاطر نام‌ و نام‌خانوادگی نویسنده بود که نمی‌شناختمش و پیش ‌از این هم کتابی از او نخوانده بودم، يا شاید به‌خاطر نام کتاب بود که بلد نبود مرا برای خواندن داستانش مشتاق کند؛ «مسافران سرزمین خورشید».

چند ماه بعد، يكي از دوستانم پیشنهاد کرد کتاب را بخوانم. پرسیدم چرا؟ برایم چند دلیل ساده آورد و ازآن‌جایی‌که سلیقه‌ی ادبیاتی‌مان به هم نزدیک است، قبول کردم.

حال‌وهوای داستان زمین تا آسمان با پیش‌فرض من فرق می‌کرد. وقتی خواندن آن را شروع کردم، تصور نمی‌کردم بخواهم تا پایان سفر با کوه‌پری و هم‌سفرهایش بمانم.

کوه‌پری نام شخصیت اصلی داستان است؛ دختر نوجوانی كه در يك تصادف مادر و زیبایی صورت و یکی از دست‌هایش را از دست داده و حالا زخمی و خسته و افسرده است و روزه‌ی سکوت گرفته و... همه‌چیز روال عادی دارد تا این‌‌که یک‌هو کوه‌پری از دنیای معمولی امروزی به دره‌ی سحرانگیز قدیمی پرتاب می‌شود و بعد، ما هم به جهان خیال قدم می‌گذاریم؛ دنیای افسونگران و مبارزان و... داستان پر از مرحله‌های ناگزیر است که «کوه‌پری» با «توکا»، «راج» و «کوآلا» می‌گذراند.

توکا، راج و کوآلا مسافران سرزمین خورشید هستند که می‌خواهند سرزمین آباواجدادی‌شان را از افسونگر پس بگیرند و افسونگر آن‌ها را به یک سفر پرماجرا دعوت می‌کند؛ یک دعوت غریب که پر از امید و انگیزه است برای رفتن و پر از هول و هراس است برای نرفتن. بین رفتن و نرفتن، پیروزی با امید است؛ امید رهایی از دست افسونگر و پس گرفتن سرزمین خورشید.

تا این‌جای حرف را گوشه‌ی ذهنتان داشته باشید و بیایید چند سطری برگردیم عقب، به جایی‌که برایتان گفته بودم مادر کوه‌پری مرده و او نمی‌خواهد با پدرش و حتی مادربزرگ دوست‌داشتنی‌اش حرف بزند. چرا؟ برای این‌که پدرش را بابت تصادف مقصر می‌داند.

می‌دانید، کوه‌پری زنده است، اما مانند مردگان زندگی می‌کند تا این‌که ناگهان قل می‌خورد و به دنیای مرموز دیگری وارد می‌شود که آدم‌هایش رخت و ریخت متفاوتي دارند و نام و رسم‌هايی ناآشنا.

ما هم با کوه‌پری وارد این دنیای ناشناخته می‌شویم که پر از ماجراهای کوچک و بزرگ، معماهای ریز و درشت، دوستی‌های قشنگ و دشمنی‌های عجیب است. در هرمرحله از سفر کوه‌پری ردپای امید و ناامیدی، آسانی و سختی، فقدان و وصل، زندگی و مرگ وجود دارد تا وقتی‌که...

نه، اشتباه نکنید! نمی‌خواهم برایتان از ختم ماجرا بگویم و لو بدهم درنهایت سرنوشت کوه‌پری و هم‌سفرهایش چه می‌شود. کوه‌پری را بهانه کرده‌ام تا برایتان از سفر بگویم که یکی از الگوهای همیشه جذاب داستان‌نویسی است و بیش‌تر حماسه‌ها و افسانه‌ها و اسطوره‌ها بر مبنای آن روایت می‌شوند؛ از افسانه‌های اسپانیایی تا حماسه‌های ایرانی، از داستان‌های یونانی تا فانتزی‌های آمریکایی.

می‌دانید، خوبی داستان «سهیلا هادی‌پور» در این است که قصه‌اش را بر مبنای «سفر قهرمان» نوشته؛ سفری چند مرحله‌ای که ابتدا قهرمان را از دنیای عادی جدا می‌کند و بعد خواننده را ترغیب می‌کند كه با او همراه شود.

الگویی ماندگار که نویسنده‌های بزرگ جهان هم برای نوشتن داستان‌های جاویدان خودشان از آن مایه گرفته‌اند؛ ماجرای قهرمانی که به دنیای ناآشنای پر از خطر و دلهره وارد می‌شود؛ یک هزارتو... یک جنگل مرموز... یک شهر عجیب... و این مکان جدید سرآغاز آزمون‌ها و امتحان‌ها، دشمنی‌ها و دوستی‌ها، شکست‌ها و پیروزی‌ها است.

کوه‌پری در رمان مسافران سرزمین خورشید به دو سفر می‌رود؛ یک سفر که پر از کشمکش با آدم‌های دیگر است و یک سفر که پر از کشمکش با خودش است. او در هر دو سفر نوعی دیگر از زندگی را تجربه می‌کند و دگرگون می‌شود؛ ناامید است و امیدوار می‌شود، ناتوان است و توانا می‌شود، متنفر است و عاشق می‌شود.

خلاصه، اگر دوست دارید یک داستان ایرانی بخوانید که پر از ماجرا و معما باشد، خودتان را با خواندن رمان مسافران سرزمین خورشید غافلگیر کنید. این کتاب را نشر افق (۰۲۱۶۶۴۱۳۳۶۷) با قیمت ۱۲۵۰۰ تومان برای نوجوانان منتشر کرده است.

کد خبر 337217

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha