آفتاب
دير كرده است
لاي شاخههاي بيد
گير كرده است

- آشـنـا
اشكان پوركيواني
پاركها چهقدر جالبند
مثل ذهن من
شلوغ و پرسر و صدا
يك طرف
حوض و تاب و سرسره
يك طرف
بچهها و خندهها
يكطرف
آفتاب
سايهها
پرندهها
درميان اينهمه شلوغي و سروصدا
يك نگاه
آشناست.
The online version of the Iranian daily Hamshahri
ISSN 1735-6393شعر > مریم زندی: دانهای زیر یک درخت بید منتظر نشسته است
آفتاب
دير كرده است
لاي شاخههاي بيد
گير كرده است

اشكان پوركيواني
پاركها چهقدر جالبند
مثل ذهن من
شلوغ و پرسر و صدا
يك طرف
حوض و تاب و سرسره
يك طرف
بچهها و خندهها
يكطرف
آفتاب
سايهها
پرندهها
درميان اينهمه شلوغي و سروصدا
يك نگاه
آشناست.
نظر شما