سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۹۴ - ۱۹:۵۶
۰ نفر

بهاره انگار عمرش را به فکر‌کردن درباره‌ی این ‌می‌گذراند که چه چیزی را می‌تواند در زندگی‌اش تغییر بدهد. او شخصیتی است که بیش‌تر در درونش سیر می‌کند تا دنیای بیرون و فکر‌هایش دست از سرش برنمی‌دارند.

دوچرخه شماره ۸۱۶

او فكر مي‌كند چيزي گم كرده و خلأ گم‌كرده‌اي را كه نمي‌داند چيست، در زندگي‌اش احساس مي‌كند.

در داستان شخصيت‌هايي مثل فرزانه، شهرنوش، و دوست عزيز پيوسته حرف مي‌زنند و كار مي‌كنند و به بهاره توصيه مي‌كنند كه چه كارهايي انجام بدهد. گاهي هم نظر بهاره را درباره‌ي مسائل مختلف مي‌پرسند، اما او ساكت است.

داستان بهاره، داستان شخصيتي درون‌گرا و سردرگم است. او دنبال لذتي است كه آدم‌ها از آن حرف مي‌زنند؛ لذت از زندگي.

 

ماه كامل مي‌شود

نويسنده: فريبا  وفي

ناشر: نشر مركز

 

  • از كتاب:

«خودم هم انتظار داشتم لذت ببرم. از لذت، همان تصوري را داشتم كه آن‌ها داشتند. انگار جاي مشخصي بود و من بايد مي‌رفتم و برمي‌داشتم يا سكه مي‌انداختم و لذت مثل بليت از دستگاه مي‌آمد بيرون. فقط نشد. مأيوس شدم. لابد بلد نيستم. لذت از زندگي هنر بود و من توي اين يكي بدجوري خنگ بودم.»

غزل محمدي،17‌ساله

خبرنگار افتخاري از تهران

دوچرخه شماره ۸۱۶

کد خبر 320427

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha