پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۰
۰ نفر

روشن است مثل هر‌غروب

دوچرخه‌ی شماره‌ی ۸۰۲

خانه از نگاه مادرم

ديدني‌ست موقع نماز

روي مثل ماه مادرم

 

رو به قبله ايستاده است

موقع اقامه و اذان

فكر مي‌كنم شبيه اوست

شاخه‌ي درخت بيدمان

 

شب رسيده‌ست و ديدني‌ست

نور دلپذير در حياط

ماه سر به مهر

بيد سر به زير در حياط

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ظهر تابستان

گاهي از دور، گاهي از نزديك

حركات تو مثل شاپرك است

وقت آتش‌گرفتن از گرما

خنده‌ات مثل بستني خنك است

 

توي ذهنم زلال مي‌چرخي

مثل يك چشمه، پاي كوهستان

من تو را جرعه‌جرعه مي‌نوشم

وسط ظهر داغ تابستان

 

خاطرات تو هم شبيه خودت

مثل يخ در بهشت دلچسبند

داستان‌هاي كودكانه‌ي ما

كوچه‌ي تكراري‌اند... مي‌چسبند

کد خبر 307057

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha