چهارشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۸:۱۴
۰ نفر

نویسنده: دکتر وبستر گریفین تارپلی - برگردان: احسان فتاحی: صرف‌نظر از این که نام رئیس جمهور بعدی امریکا اوباما یا رامنی باشد، سرمایه‌داران وال استریت که بر امریکا سلطه دارند، به شکلی جنون‌آمیزی در حال طرح‌ریزی مجموعه‌ای از افزایش‌های مالیات برای طبقه متوسط و کارگر، کاهش در ارائه مزایا و خدمات اجتماعی و انتقال قدرت به نفع یک درصد قشر ثروتمند هستند؛ اقداماتی که منجر به کاهش ۲۵ درصدی استاندارد ضعیف زندگی در امریکا می‌شود.

poverty

صخره مالی افسانه‌ای

این نتیجه اکنون از طریق یک هجمه تبلیغاتی عوام‌فریبانه در لوای این شعار که امریکا تا پایان سال جاری میلادی با یک «صخره مالی» روبه‌رو می‌شود، در حال فراهم شدن است. این صخره مالی ادعا شده نتیجه دو عامل است. اول این که کاهش مالیات‌های اعمال شده از سوی جرج بوش پسر در ماه‌های قبل از حادثه ۱۱ سپتامبر در حال انقضا است. اگر دوران کاهش مالیات به پایان برسد، هر خانواده امریکایی به طور میانگین باید چند دلار بیشتر مالیات بپردازد. اما نرخ مالیات برای ثروتمندانی که در آمد بالایی دارند از ۳۵ درصد به ۳۹.۶ درصد افزایش پیدا می‌کند که این امر برای افراد پردرآمد به معنای پرداخت صدها هزار دلار یا بیشتر مالیات است.

در عین حال، افراد بورس باز و کفتاران چسبیده به صندوق‌های سرمایه‌داری مانند میت رامنی، دیگر نه ۱۵ درصد بلکه ۲۰ درصد از سودهای خود را باید به عنوان مالیات پرداخت کنند. به عبارت دیگر، کاهش مالیات‌های اعمال شده از سوی جرج بوش اساسا و عمدتا هدیه‌ای به افراد ابر ثروتمند بود. جمهوری‌خواهان خواستار این هستند که قانون مالیاتی بوش را برای ثروتمندان حفظ کرده و اگر امکان داشته باشد افراد طبقه متوسط را که سالانه بین ۴۸ تا ۸۰ هزار دلار درآمد دارند، وادار به پرداخت مالیات بسیار بیشتری کنند.

بعد دیگر صخره مالی کاهش خودکار هزینه‌های نظامی و همچنین هزینه‌های خدمات اجتماعی است که بخشی از توافق‌نامه بودجه‌ای آگوست ۲۰۱۱ است (که عموما تحت عنوان «ساندویچ شیطان» شناخته می‌شود)؛ توافق نامه‌ای که به دولت امریکا اجازه داد از قصور در پرداخت‌های ضروری خود اجتناب کند. بر اساس این کاهش‌های خودکار، بودجه پنتاگون در طول ۱۰ سال حدود ۸ درصد یا ۵۰۰ میلیارد دلار کاهش پیدا می‌کند. در عین حال، پزشکان و بیمارستان‌هایی که بر اساس بیمه درمانی کار می‌کنند و همچنین برنامه بیمه سلامت و خدمات درمانی دولت به طور کلی با کاهش پرداخت ۲ درصدی روبه‌رو خواهند شد. هدف از همه این‌ها کاهش هزینه‌های دولت فدرال به میزان ۱.۲ تریلیون دلار ظرف۱۰ سال آینده است. اوباما و کنگره هر دو از این واقعیت چشم‌پوشی می‌کنند که کاهش‌های ریاضتی از این نوع، عملا کسری بودجه را در یونان و دیگر کشورهای اروپایی که این روش را امتحان کرده‌اند، افزایش داده است.

جلسه اردک لنگ* و توافق بزرگ

هدف جمهوری خواهان واپس‌گرا و دموکرات‌های وابسته به وال استریت دولت اوباما مذاکره درباره «توافقی بزرگ» در مورد اقدامات ریاضتی و کاهش هزینه‌های دولتی در زمانی طی چند ماه آینده است. یکی از زمان‌های احتمالی و ممکن برای این توافق کثیف در ماه دسامبر یعنی بعد از انتخابات عمومی امریکا در ابتدای ماه نوامبر است. شمار زیادی از اعضای بازنشسته و شکست‌خورده، کنگره را ترک خواهند کرد و بسیاری از آن‌ها به دنبال شغلی در وال استریت خواهند بود. آن‌ها تمایل خواهند داشت که به منافع اقتصادی مردم امریکا خیانت کنند و در عوض با تملق‌گویی و چاپلوسی بانک‌داران، امید به استخدام خود از سوی این بانک‌داران داشته باشند. در غیر این صورت، فشار برای توافق بزرگ در ماه‌های ابتدایی سال ۲۰۱۳ اعمال خواهد شد.

چنین توافق بزرگی درباره اقدامات ریاضتی به طور ویژه امنیت اجتماعی (حقوق بازنشستگان سالخورده)، بیمه درمانی (خدمات درمانی برای سالخوردگان) و کمک درمانی (خدمات درمانی برای افراد فقیر) را هدف قرار خواهد داد؛ تنها فداکاری‌های بسیار کوچک و ناچیزی از یک درصد ثروتمند امریکایی خواسته خواهد شد. اگر این سناریو تحقق پیدا کند، زندگی ۶۰ میلیون امریکایی در خطری عمده و جدی قرار خواهد گرفت.

این مساله قبل از هر چیز به دلیل کاهش طولانی مدت استاندارد زندگی مردم امریکا اهمیت دارد. بر اساس بعضی محاسبات استاندارد زندگی از ۱۵ آگوست ۱۹۷۱ زمانی که نیکسون و کسینجر نظام پولی برتون وودز را ترک کردند، به میزان دو سوم کاهش پیدا کرده است. دیگر هیچ حاشیه امنی برای این اقدامات ریاضتی بدون وقوع عواقب فاجعه بار وجود ندارد. در جریان همین دوره زمانی، تحرک اجتماعی در امریکا- که به عنوان توانایی از گذر از فقر و رسیدن به زندگی مرفه تعبیر می‌شود - به طور چشمگیر و قابل ملاحظه‌ای کاهش پیدا کرده است و (تحرک اجتماعی) اکنون از هر کشوری در اروپای غربی به غیر از بریتانیای کبیر متحجر کم‌تر است.

۵۰ میلیون امریکایی رسما در فقر شدید قرار دارند

دولت امریکا هر ۱۰ سال یک بار دست به سرشماری جمعیت می‌زند و طی آن اطلاعات عمده‌ای از نظر جمعیت‌شناسی و درآمد افراد کسب می‌کند. اکنون پیش‌بینی می‌شود، نرخ رسمی فقر در امریکا که مشکل واقعی فقر را ناچیز می‌شمارد، ۱۶ درصد جمعیت امریکا را در بر خواهد گرفت. فقر یعنی فردی زیر ۱۱.۱۷۰ دلار در سال یا یک خانواده سه نفره زیر ۱۹.۰۹۰ دلار در سال درآمد داشته باشد. این حقیقتا یک فقر وحشتناک است. بر این اساس، حدود ۵۰ میلیون امریکایی فقیر خواهند بود که این بالاترین رقم از زمانی است که بیمه خدمات درمانی و بیمه کمک‌های درمانی در سال ۱۹۶۵ اعمال شد.

بر اساس آمارهای رسمی، نرخ بیکاری در امریکا در جولای ۲۰۱۲ به ۸.۳ درصد افزایش پیدا کرد. بار دیگر، این آمار نیز مشکل واقعی را به درستی نشان نمی‌دهد. وزارت کار امریکا یک سری اطلاعات را تحت عنوان نرخ بیکاری یو ۶ (U۶) منتشر کرد که طی آن تلاش می‌شود وضعیت بیکاری در امریکا منعکس شود؛ یه عنوان مثال یک کارگر که خواهان یک شغل تمام وقت است ناچار به کار پاره‌وقت می‌شود و یا کارگرانی که ناامیدانه از جستجو برای پیدا کردن شغل دست کشیده‌اند.

بر اساس این معیار، نرخ بیکاری در امریکا در پایان سال ۲۰۰۹ میلادی ۱۷.۱ درصد بوده است و در حال حاضر نیز ۱۵ درصد است. این‌سطح رکود است. با تصور این که نیروی کار امریکا ۱۵۵ میلیون نفر است، این بدان معناست که بیش از ۲۳ میلیون امریکایی در حال حاضر بیکار هستند. اگر به این‌ها، افراد سالخورده نیازمند کمک و کودکان را نیز اضافه کنیم، باز دیگر به رقم ۵۰ میلیون امریکایی می‌رسیم که زندگی آن‌ها اکنون در خطر است.

بر اساس قانون امنیت اجتماعی فرانکلین رزولت که در سال ۱۹۳۵ به تصویب رسید، دولت فدرال می‌توانست برای یک شاخه عمده یعنی مادران فقیر و کودکان تحت تکفل مزایا فراهم کند. نام این رفاه اجتماعی بود، اما امروز دیگر وجود ندارد زیرا بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت امریکا در سال‌های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۶ آن را به عنوان بخشی از مبارزات مجدد انتخاباتی خود لغو کرد. برآورد می‌شود در حال حاضر حدود ۱۵ میلیون کودک یعنی حدود ۲۱ درصد کل کودکان امریکا زیر خط رسمی فقر زندگی می‌کنند. از آن‌جا که لازمه یک زندگی مناسب داشتن درآمدی دو برابر درآمد اعلام شده سطح فقر از سوی دولت است، ۴۴ درصد کودکان امریکا در حقیقت در خانواده‌های کم‌درآمد به سر می‌برند. آن‌ها می‌توانند از بیل کلینتون به دلیل وضعیت فعلی خود تشکر کنند.

همین قانون امنیت اجتماعی سال ۱۹۳۵ یک نظام بیمه بیکاری را بنا نهاد که اکنون به شدت مورد آزمون قرار دارد. هنگامی که رکود اقتصادی در سال‌های ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ میلادی آغاز شد، لایحه تشویقی اوباما پرداخت حقوق بیکاری برای کارگران بیکار را در بسیاری ایالت‌ها به مدت ۹۹ هفته تمدید کرد. اکنون با ادامه رکود اقتصادی، بیش از۵ میلیون نفر برای شش ماه است که بیکار هستند و بیشتر این‌ها به۹۹ درصدی‌ها، کسانی که بیش از دو سال است بیکار هستند، پیوسته‌اند. حدود ۲۳ ایالت، به‌ویژه ایالاتی که فرماندار آن‌ها جمهوری خواهان هستند، زمان برای دریافت حقوق بیکاری را تا ۵ ماه کاهش دادند و بدین ترتیب زندگی نیم میلیون بیکار تحت تاثیر قرار گرفت. تنها سه ایالت هستند که همچنان ۹۹ هفته حقوق بیکاری می‌دهند و این نیز تا سپتامبر ۲۰۱۲ به پایان خواهد رسید.

حمله به کوپن غذایی برای ۴۶.۵ میلیون

تنها برنامه دولت فدرال که هنوز در زنده نگاه داشتن ۵۰ میلیون امریکایی در خطر افتاده سهمی دارد، برنامه کوپن غذایی وزارت کشاورزی امریکا است که بر اساس آن در حال حاضر، ۴۶.۵ میلیون امریکایی تغذیه می‌شوند. مقرری کوپن غذا در بعضی از شهرها حدود ۱۳۰ دلار در ماه است که این به معنی ۱.۵۵ دلار برای هر شخص در هر وعده غذایی است. این مقدار در همین حالا هم برای داشتن تغذیه مناسب بسیار کم است.

در حال حاضر مناظره و بحث در کنگره این است که آیا بودجه این برنامه به میزان ۱۶ میلیارد دلار بنا به خواسته جمهوری خواهان کاهش پیدا یا «تنها» با کاهش ۵ میلیارد دلاری بنا به پیشنهاد حزب دموکرات روبرو شود. هرگونه کاهش در بودجه برنامه کوپن غذایی با توجه به شرایط کنونی ناگزیر منجر به کمبود ویتامین، آسیب شناخی و افزایش گسترده در ابتلا به امراض و مرگ‌ومیر می‌شود.

تمام منابع در رابطه با بیمه بهداشت و درمان، برآورد می‌کنند که حدود ۴۶ میلیون امریکایی به هیچ وجه قادر به پرداخت هزینه خدمات پزشک، بیمارستان یا داروخانه نیستند. این آمار به طور گسترده‌ای با ۵۰ میلیونی که در فقر جدی و ۵۰ میلیونی که مشمول برنامه کوپن غذایی می‌شوند، هم‌پوشانی دارد. هرگونه کاهش در بیمه کمک درمانی که هدف از آن کمک به افراد کم درآمد است، منجر به کشته شدن افراد بسیار زیادی خواهد شد. جمهوری‌خواهان خواستار کاهش‌های گسترده در بودجه این برنامه هستند و دموکرات‌ها می‌گویند، کاهش‌های معتدل در بودجه این برنامه کافی خواهد بود. در حقیقت، هر گونه کاهش در بودجه ارتکاب قتلی است که تلاش می‌شود طور دیگری جلوه داده شود.

نه اوباما و نه رامنی چیزی برای ارائه به ۵۰ میلیون امریکایی در خطر افتاده ندارند. در واقع، رامنی حتی اعلام کرده است که «نگران افراد فقیر نیست.« این مساله تاکیدی است بر بی‌رحمی غیرانسانی روند سیاسی امروز در کشور امریکا. تا زمانی که یک انفجار اجتماعی طبقه حاکم امریکا را وادار به مواجهه با این مسائل بکند، چقدر زمان مانده است؟

درباره نویسنده: دکتر گریفین وبستر تارپلی متولد پیتزفیلد در ماساچوست (۱۹۴۶) یک فیلسوف تاریخ است. وی به دنبال فراهم کردن برنامه‌ها و راهبردهایی جهت غلبه بر بحران فعلی در جهان است. تارپلی به عنوان یک فعال تاریخ دان، ابتدا به دلیل کتاب خود به نام «جرج بوش: زندگینامه غیرمجاز»(۱۹۹۲) معروف شد. این کتاب شاه‌کاری تحقیقاتی است که حتما باید خوانده شود. وی دارای مدارک تحصیلی متعددی از جمله مدرک دکتری در اوایل تاریخ معاصر با تمرکز بر نقش ونیز در جنگ‌سی ساله (۱۶۴۸-۱۶۱۶) از دانشگاه کاتولیک امریکا است. وی در سال ۲۰۰۸ با نوشتن کتاب‌هایی از جمله «اوباما: کودتای پست مدرن، نامزد منچوری و باراک اوباما» زندگینامه غیرمجاز در مورد ریاست جمهوری باراک اوباما تحت کنترل وال استریت هشدار داد. علاقه تارپلی به اقتصاد در کتاب‌هایی مانند «جان سالم به در بردن از تغییر ناگهانی: راهنمای شما در جریان بدترین بحران مالی در تاریخ بشریت برای مقابله با اشراف سالاری» نمود پیدا می‌کند. کتاب‌های وی به زبان‌های ژاپنی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیایی ترجمه شده است.

*جلسه اردک لنگ در ادبیات سیاسی امریکا به جلسه کنگره این کشور در زمانی اطلاق می‌شود که اعضای کنگره بعدی انتخاب شده اما هنوز دوران کنگره جدید آغاز نشده است.

منبع: پرس تی‌وی

کد خبر 181957
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز