گروه حوادث: مرد کلاهبردار با سوءاستفاده از همسرش از او برای فریب طعمه هایش استفاده می‌کرد.

چندی پیش دختر جوانی که برای زیارت به یکی از امامزاده‌های پایتخت رفته بود با زن میانسالی آشنا شد که ادعا می‌کرد برای کمک به نیازمندان فعالیت می‌کند. زن میانسال به دختر جوان گفت که شوهرش در یک مؤسسه خیریه کار می‌کند و از او خواست نذورات و کمک‌های خود را به جای متولیان امامزاده در اختیار او قرار دهد تا به نیازمندان بدهد.

دختر جوان که حرف‌های این زن را باور نکرده بود، به او اعتنایی نکرد اما وقتی او را زیرنظر گرفت متوجه شد که زن میانسال این بار به سراغ یک پیرزن رفت و با طرح همان ادعا مقدار زیادی پول از او گرفت. دختر جوان که حدس می‌زد کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه زن میانسال است با عجله خودش را به مأموران پلیس رساند و ماجرا را برای آنها شرح داد.


با اظهارات دختر جوان، مأموران زن میانسال را تحت کنترل قرار دادند و متوجه رفتار مرموز او شدند. با گزارش ماجرا به قاضی عبدی، دادیار شعبه سوم دادسرای ناحیه یک تهران وی دستور بازداشت زن میانسال را صادر کرد و مأموران او را در اطراف امامزاده دستگیر کردند.

تعبیر خواب

این زن بعد از دستگیری مدعی شد که پول و طلاهایی که از زنان گرفته را در اختیار همسرش قرار می‌داده تا او آنها را بین فقرا تقسیم کند. وی در ادامه ماجرایی را تعریف کرد که شک مأموران را به همسرش بیشتر کرد. او گفت: سال‌ها پیش از همسرم جدا شدم و فرزندانم نیز مرا ترک کردند برای همین دچار بیماری روحی و روانی شدم و مدتی در بیمارستان اعصاب و روان بستری بودم.

یک روز از بیمارستان فرار کردم و برای اینکه آرام شوم هر روز به یکی از امامزاده‌ها می‌رفتم که در آنجا با مردی به نام حجت آشنا شدم. این مرد می‌گفت که از همسرش جدا شده و او هم تنها زندگی می‌کند. یک روز وقتی حجت را دیدم، او مدعی شد که قبل از ملاقات من در امامزاده، خواب مرا دیده و در خواب به او الهام شده که باید با من ازدواج کند. برای همین وقتی مرا در امامزاده دیده تعجب کرده و مطمئن شده که خوابش تعبیر شده است.

وی ادامه داد: حجت به من پیشنهاد ازدواج داد و چون من خیلی تنها بودم پذیرفتم. با خودم گفتم که شاید خدا او را سر راه من قرار داده است. مدتی بعد از این آشنایی عقد کردیم و زندگی مشترکمان آغاز شد. چند‌ماه بعد از ازدواج، شوهرم گفت که بازهم خواب عجیبی دیده است. او مدعی شد که طبق خوابش، من باید به امامزاده بروم و پول و طلای زنان را از آنها بگیرم تا شوهرم آنها را بین فقرا تقسیم کند.

من هم حرف‌هایش را باور کردم و راهی امامزاده شدم تا نذورات مردم را بگیرم و در اختیار شوهرم قرار دهم.بعد از اظهارات عجیب این زن، قاضی دستور بازداشت همسر وی را صادر کرد. این مرد در بازجویی‌های نخست خود را بی‌گناه دانست و مدعی شد که پول و طلاهایی که همسرش از مردم می‌گرفته را بین فقرا تقسیم می‌کرده است اما وقتی مشخص شد که حرف هایش صحت ندارد چاره‌ای جز اعتراف ندید.

او گفت: ابتدا قصد داشتم خودم با این ترفند دست به کلاهبرداری از زنان بزنم اما وقتی در رفت‌وآمد به امامزاده با همسرم آشنا شدم، نقشه‌ای کشیدم که با او ازدواج کنم و از وی برای فریب طعمه‌هایم استفاده کنم به همین دلیل به دروغ گفتم که او را در خواب دیده‌ام و وقتی وی حرفم را باور کرد، بقیه نقشه‌ام را هم عملی کردم تا اینکه پلیس ما را دستگیر کرد.

این زوج بعد از اعتراف به کلاهبرداری با دستور دادیار عبدی و با قرار قانونی راهی بازداشتگاه شدند. این در حالی است که تاکنون پنج زن که فریب آنها را خورده‌اند به طرح شکایت پرداخته‌اند و تحقیقات برای شناسایی مالباخته‌های دیگر ادامه دارد.

کد خبر 176874
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز