همشهری آنلاین- آرش نهاوندی: حضور ناو آمریکایی ناو یو. اس. اس . جان استینس در دریای عمان همزمان با اجرای مراحل اولیه استراتژی جورج بوش رییس جمهوری آمریکا در عراق این نگرانی را در میان پاره‌ای از کارشناسان و رسانه‌های خبری ایجاد کرده که آمریکا قصد آن دارد حملاتی هوایی علیه تاسیسات هسته‌ای ایران انجام دهد.

چند روزی است که سایت شبکه خبری بی بی سی نیز گمانه زنی‌هایی را درباره حضور ناو هواپیمابر آمریکایی در دریای عمان مطرح کرده و آن را مرتبط با برنامه هسته‌ای صلح آمیز ایران دانسته و حتی پا را نیز از این فراتر گذاشته و ادعا‌هایی را مبنی بر وجود طرح‌هایی برای حمله به سایت‌های هسته‌ای ایران نیز مطرح کرده است.

علاوه براین بی بی سی ادعا کرده که این حملات محدود به سایت‌های هسته‌ای ایران نمی‌شود و تمامی مراکز حساس نظامی ایران را در بر خواهد گرفت. بی بی سی حتی با وجود ادعای مقامات آمریکایی مبنی بر این که این کشور طرح و یا طرح‌هایی برای حمله به ایران در دست ندارد، مدعی شده است که طرح‌هایی برای حمله احتمالی هوایی به ایران  در میان مقامات ارشد این کشور در جریان است.

بی بی سی در پایان می‌نویسد: دیپلماسی هنوز برای حل مساله هسته‌ای ایران الویت دارد و اکنون کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا نفوذ بیشتری در کاخ سفید دارد تا دیک چنی معاون رییس جمهوری .

اشاره بی بی سی به آن است که با توجه به نفوذ رایس در میان مقامات کاخ سفید نباید احتمال وقوع جنگی قریب الوقوع علیه ایران را انتظار داشت. در حالی که اگر دیک چنی به عنوان یکی از باز‌های  جمهوریخواه (نو محافظه کاران افراطی که ادعا دارند وظیفه آنان بسط دموکراسی آمریکایی در سراسر جهان است و به ادعا‌های خود وجه مذهبی می‌دهند)همچنان نفوذ خود را حفظ کرده بود حمله قریب الوقوع چندان بعید به نظر نمی‌رسید.

علاوه بر  بی بی سی پاره‌ای دیگر از رسانه‌های غربی نیز ادعا‌های مطرح شده از سوی بوش علیه ایران را مشابه ادعا‌هایی می‌دانند که وی پیش از آغاز جنگ علیه عراق مطرح کرده و آن‌ها را مبنای اشغال خاک عراق قرار داده بود.

صرف نظر از ادعاهایی که در راستای افزایش جنگ روانی علیه ایران آن هم در آستانه تشکیل جلسه شورای امنیت سازمان ملل به منظور بررسی برنامه هسته‌ای مطرح می‌شوند این سوال در ذهن پیش می‌آید که تا چه حد احتمال دارد دولت بوش علیه ایران به نیروی زور متوسل شود.

ایران و عراق

یک مقایسه کلی نشانگر آن است که ایران از بسیاری از جهات با عراق (کشوری که در سال 2003 از سوی آمریکا مورد حمله قرار گرفت ) متفاوت است. از نظر انسانی، جغرافیایی، افتصادی، فرهنگی و نظامی تفاوت‌های بارز و آشکاری میان این دو کشوری که رسانه‌های غربی وضعیت آن دو را با یکدیگر مقایسه می‌کنند وجود دارد.

ایران قریب به چهار برابر عراق وسعت دارد و از نظر جمعیتی نیز به همین میزان نفوس انسانی آن بیش از عراق است. ایران از نظر اقتصادی نیز با داشتن کارخانه‌هایی که به تولید ملزومات داخلی می‌پردازند بر خلاف عراق و بسیاری از کشور‌های عربی،  بسیاری از کالا‌های مورد نیاز خود را در داخل تولید می‌کند(حال آن که در کشور‌های عربی حتی کارخانه‌هایی در سطح مونتاژ صرف خودر و وجود ندارند).

اگر تاریخ را نیز پایه و مبنای فرهنگ یک ملت  بدانیم ، ایران کشوری است دارای تاریخ و تمدنی چند هزار ساله در حالی که عراق در حدود 84 سال پیش از انگلیس مستقل شد و چند دهه قبل از آن نیز زیر سلطه عثمانی بود، این در حالی است که ایران هیچ گاه رسما مستعمره کشوری نبوده و همواره ملتی مستقل محسوب می‌شده از نظر بافت قومی و مذهبی و ساختار دولت عراق در زمان صدام حسین این کشور را نمی‌توان ملت-دولت به حساب آورد، در حالی که ایران با توجه به ساختار حکومتی آن و ساختار مذهبی و قومیتی آن یک ملت-دولت محسوب می‌شود.

از نظر نظامی نیز این دو کشور با یکدیگر به هیچ روی قابل قیاس نیستند ایران در حال حاضر در زمینه ‌های تولید توپ و تانک و موشک‌های متفاوت با برد‌های مختلف خود کفا است، در حالی که عراق زمان صدام تمامی تجهیزات نظامی خود را از خارج تامین می‌کرد.

علاوه بر این جمهوری اسلامی ایران در عرصه بین‌الملل نیز روابط گسترده‌ایی در زمینه‌ای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی  با بسیاری از کشور‌های منطقه و جهان دارد ، در حالی که عراق زمان صدام پس از حمله به کویت راه هرگونه حمایت، حتی منطقه‌ای را نیز بر خود بست. این نکته را نیز باید مد نظر قرار داد که تا کنون و بر خلاف عراق عصر صدام،  ایران نیروی نظامی خود را به عنوان یک نیروی مهاجم به کار نبرده و همواره از آن در مقام یک نیروی دفاعی استفاده کرده است.

برپایه این تحلیل که می‌توان موارد دیگری را به آن نیز افزود که از حوصله این مطلب خارج است می‌توان با یک بررسی اجمالی نیز دریافت که ایران و عراق از هر نظر و منظر دو کشور کاملا متفاوتی هستند و نمی‌شود همان سیاستی را که علیه عراق به کار گرقته شد علیه ایران نیز پیاده کرد.

دو ناو آمریکایی

بر همین پایه، مقایسه اعزام دو ناو آمریکا به خلیج فارس در سال 2003 با مقایسه اعزام دو ناو آمریکایی در سال 2007 مقایسه‌ای عبث و بی اساس است. البته نمی‌توان این نکته را نادیده گرفت که آمریکا این دو ناو را بویژه برای وارد آوردن فشار‌های بیشتر به ایران اعزام کرده است اما این مساله که اعزام این دو ناو به منزله افزایش احتمال حمله علیه ایران است می‌توان از چند منظر بی پایه واساس دانست.

اول این که ایران همواره اعلام کرده است که برنامه هسته‌ای اش صلح آمیز است و قصد خروج از ان.پی.تی (معاهده منع گستر سلاخ‌های هسته‌ای) را ندارد و به تعهدات خود در این زمینه پایبند است و دوم آنکه ادعاهای مقامات آمریکایی در رابطه با مداخله ایران در عراق از اساس و پایه متقنی برخوردار نیست و سوم آن که ایالات متحده خود نیرویی اشغالگر در عراق است و نمی‌تواند ادعا‌هایی این چنین واهی و بی اساس را با تنها نشان دادن چند تصویر علیه ایران مطرح کند که این ادعاها را در جوامع غربی نیز رد کرده‌اند.

اکنون نیز آمریکا از نظر منابع مالی برای راه اندازی یک نبرد تجاوز کارانه‌ دیگری  با محدودیت مواجه است و بعید به نظر می‌رسد این کشور بتواند هزینه همزمان اعزام دو ناو و آغاز جنگ بی رحمانه و خونین دیگری را تقبل کند، هزینه جنگی که به مراتب بیش از هزینه اعزام دو ناو است.

اعزام ناو‌های آمریکایی به خلیج فارس اما برای جلوگیری از نفوذ ایران به منطقه صورت گرفته است و نه برای حمله علیه این کشور که برای حمله به ایران ارتشی به مراتب جرار تر و نیرویی به مراتب مجهزتر نیاز است که در آن صورت نیز نمی‌توان پایان آن نبرد را پیش بینی کرد.

ایران اعلام کرده است که در صورت وقوع جنگ نه تنها به منافع آمریکا در سراسر جهان ضربه خواهد زد که با تمام قوا و به طور کاملا مستقیم از خاک کشور،  دفاع خواهد کرد و بعید به نظر می‌رسد ایالات متحده با افزایش 21 هزار و پانصد نیروی‌ تازه در عراق (و به همین میزان نیروی پشتیبانی) عزم نبرد با نیروی نظامی قدرتمند ایران را کرده باشد.

فارغ از اینکه اگر واقعا آمریکا در صدد راه انداختن جنگ دیگری در منطقه باشد بعید می‌رسد حتی در غرب کشوری از آن حمایت کند. افت شدید محبوبیت بوش در داخل آمریکا به دلیل سیاست‌های جنگ طلبانه‌اش را که به پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات کنگره(مجلس نمایندگان و سنا) منجر شدنیز نباید از نظر دور داشت وباید علل یاد شده اضافه کرد.

نتیجه گیری

آمریکا در نظر دارد به تعبیر رابرت گیتس وزیر دفاع این کشور موضع خود را در خلیج فارس که مجرای عبور انرژی به سایر نقاط است تقویت کند و به ظاهر نشان دهد که هنوز در جنگ عراق شکست نخورده و با وجود شکاف‌های سیاسی موجود بویژه در رابطه با روسیه همچنان قدرت اول جهان  است و می‌خواهد به طرح  حفظ جهان تک قطبی پایبند بماند ادعاهایی که تحقق آن به واکنش‌ قدرت‌های منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای بسیار ربط دارد و از این رو نمی‌توان از هم اکنون پیش بینی‌های شتاب زده‌ای را درباره آنچه در آینده رخ خواهد داد مطرح کرد.

کد خبر 16285

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز