گروه حوادث: 3 پسر جوان که متهم هستند در جنایتی هولناک و از پیش طراحی شده، 3 عضو خانواده تاجر آهن را در شهرستان رشت به قتل رسانده‌اند، در نخستین جلسه دادگاه، جنایت را به گردن هم انداختند.

دادگاه

16 مهرماه امسال، پرونده‌ای در اداره آگاهی شهرستان رشت گشوده شد که از قتل 3 عضو یک خانواده حکایت داشت. ماموران بعد از حضور در محل جنایت که خانه‌ای ویلایی در خیابان گلسار بود متوجه شدند قربانیان، تاجر خوشنام آهن به نام فرزاد و همسر و پسر نوجوانش به نام‌های ساری و پرهام هستند که قربانی جنایتی خاموش شده‌اند. پیدا شدن چند سرنگ در محل جنایت و آثار تزریق که روی بدن قربانیان به چشم می‌خورد، این فرضیه را که جنایت با انگیزه مبهمی صورت گرفته، پیش روی پلیس قرار داد. این فرضیه وقتی قوی‌تر شد که تیم تحقیق متوجه شد به‌رغم وجود طلا و جواهرات و گاوصندوقی پر از پول و چک در خانه ویلایی، عاملان جنایت چیز زیادی از آنجا سرقت نکرده‌اند.

یک ماه بعد، درحالی‌که تحقیقات برای کشف راز جنایت ادامه داشت، مردی با پلیس تماس گرفت و سرنخ مهمی در اختیار ماموران گذاشت. او مدعی شد که چند ساعت قبل پسر جوانی به نام سجاد به مغازه وی آمده تا یک چک 6میلیون تومانی را نقد کند. اما او با احتمال اینکه چک، مسروقه است، از نقد کردن آن خودداری کرده است. با اطلاعاتی که مرد جوان در اختیار پلیس قرار داده بود، سجاد دستگیر شد و در بازجویی‌ها به قتل خانواده تاجر آهن اعتراف کرد. پسر جوان به ماموران گفت: در این جنایت، علاوه بر من، برادر‌زاده تاجر آهن به نام شایان و برادرم به نام سبحان نیز حضور داشتند. بعد از اعترافات سجاد، 2 متهم دیگر پرونده هم دستگیر شدند و به قتل 3 عضو خانواده تاجر آهن اعتراف کردند. در این میان، برادرزاده 16ساله مرد تاجر مدعی شد چون عموی ثروتمندش به خانواده او توجهی نداشته از وی کینه به دل گرفته و با دوستانش نقشه قتل او را طراحی کرده و بعد از اعترافات او و همدستانش، پرونده برای شروع محاکمه به دادگاه کیفری استان گیلان ارسال شد.

در دادگاه

صبح دیروز، نخستین جلسه محاکمه متهمان در شعبه 12 دادگاه کیفری استان گیلان و به ریاست قاضی لسانی برگزار شد.در این جلسه پدر و مادر همسر تاجر آهن و مادر او به‌عنوان ولی‌دم حضور داشتند و بعد از بیان کیفرخواست از سوی معاون دادستان، با حضور در جایگاه برای متهمان درخواست قصاص کردند. سپس سجاد 26 ساله به‌عنوان متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت تا از خودش دفاع کند.

  • قاضی: طبق کیفرخواست صادره، اتهام شما مباشرت در قتل عمدی ساری، مشارکت در قتل عمدی پرهام، معاونت در قتل عمدی فرزاد، شرب خمر و مشارکت در سرقت است. این اتهامات را قبول دارید؟

من فقط اتهام سرقت و معاونت در قتل را قبول دارم؛ چرا که هیچ‌کدام از قربانیان را نکشتم.

  • قاضی: اما شما وقتی دستگیر شدید، در بازجویی‌های اولیه اعتراف کردید و توضیح دادید که چطور در قتل 2 نفر از قربانیان نقش ایفا کرده‌اید.

متهم: در آن زمان وضعیت روحی خوبی نداشتم و برای همین آن حرف‌ها را زدم.

  • قاضی: شایان، یکی از همدستانتان گفته که شما ابتدا تاجر آهن را در حمام خفه کرده‌اید و بعد با انداختن سیم به دور گردن همسر او و کشیدن پلاستیک روی سرش، او را هم به قتل رسانده‌اید.

متهم: من تاجر آهن را نکشتم بلکه این شایان بود که با چاقو او را زد. در قتل زن جوان نیز یک سر سیم دست من بود و سر دیگر آن در دست شایان. او بود که سیم را کشید.

  • قاضی: اما پزشکی قانونی اعلام کرده که علت اصلی مرگ این زن، کشیده شدن پلاستیک به روی سرش و خفگی بوده.

متهم: یادم نیست چه کسی پلاستیک را به سر مقتول کشید.

  • قاضی: مگر می‌شود یادت نباشد؟ شما تصور می‌کنی با آموزش‌هایی که در داخل زندان از دیگر زندانیان دیده‌ای می‌توانی با گفتن دروغ، مسیر دادگاه را عوض کنی؟ قضاتی که اینجا هستند، سال‌های زیادی را در دادگاه سپری کرده‌اند و می‌دانند چه کسی راست می‌گوید و چه کسی دروغ.

متهم: اما من یادم نیست چه کسی پلاستیک را روی سر مقتول کشید.

  • قاضی: اگر یادت نیست، پس چطور در بازجویی‌های اولیه در اداره آگاهی، همه جزئیات جنایت را به‌طور واضح اعتراف کرده‌ای؟

متهم: من فقط می‌خواستم در آن زمان از بازجویی‌ها خلاص شوم.

در این لحظه سجاد قصد داشت با گفتن این جمله که مطلبی دارد اما نمی‌تواند آن را بیان کند مسیر رسیدگی به پرونده را عوض کند که قضات دادگاه به او اجازه این کار را ندادند. بعد از اظهارات متهم ردیف اول، برادر او به نام سبحان در جایگاه قرار گرفت.

  • قاضی: اتهام شما مشارکت در قتل عمدی پرهام، معاونت در قتل عمدی ساری و معاونت در قتل عمدی فرزاد است. این اتهامات را قبول دارید؟

متهم: مشارکت در قتل عمدی را قبول ندارم. من هیچ قتلی انجام نداده‌ام. اصلا زورم نمی‌رسید که قتلی انجام دهم. من دست‌و‌پا چلفتی هستم، چطور می‌توانم دست به قتل بزنم؟

  • قاضی: اما طبق اعترافات قبلی خودت و بقیه متهمان، تو پرهام را به قتل رسانده‌ای و در 2 قتل دیگر هم دست داشته‌ای.

متهم: زمانی که من و برادرم تاجر آهن را بردیم به حمام تا او را به قتل برسانیم، دستم لای در‌گیر کرد و آنقدر درد می‌کرد که دیگر نتوانستم در خانه بمانم. از طرفی هم ترسیده بودم و هم استرس داشتم. برای همین رفتم داخل حیاط تا سیگار بکشم و دیگر چیزی ندیدم.

  • قاضی: اما قبلا گفته بودی چون پرهام به آسم مبتلا بوده، به درخواست مادرش به حیاط رفته بودی تا سیگار بکشی و بعد که برگشته بودی دست به قتل پرهام زده بودی؟

من هیچ قتلی مرتکب نشدم. حاضرم قسم بخورم. ما فقط برای سرقت رفته بودیم چون به پول نیاز داشتیم. ما قصد کشتن کسی را نداشتیم و قتل‌ها را بقیه انجام دادند نه من.
حالا نوبت متهم ردیف سوم بود که با حضور در جایگاه از خودش دفاع کند. او کسی نبود جز برادرزاده 16 ساله تاجر آهن که اتهامش قتل عمدی عمویش، مشارکت در قتل پسرعمویش و معاونت در قتل زن عمویش و شرب خمر و سرقت بود.

  • قاضی: اتهام خود را قبول دارید؟

متهم: من قتل‌ها را قبول ندارم. من فریب حرف‌های سجاد را خوردم.

  • قاضی: توضیح دهید که چطور نقشه این قتل را طرح کردید؟

ما قصد کشتن کسی را نداشتیم. ما به پول نیاز داشتیم. چون می‌خواستیم به شیراز و از آنجا به دبی برویم. برای این کار 20میلیون تومان پول نیاز داشتیم. سجاد می‌دانست که عمویم وضع مالی خوبی دارد. برای همین نقشه سرقت کشید. ما برای سرقت به آنجا رفتیم اما مجبور شدیم آنها را به قتل برسانیم.

  • قاضی: چطور مجبور شدید؟

وقتی وارد خانه عمویم شدیم و همه آنها را گروگان گرفتیم، سجاد از عمویم 20 میلیون تومان خواست اما او گفت که فقط 8 میلیون تومان در خانه دارد. سجاد به این مبلغ راضی نبود. چون می‌گفت که فقط درصورت گرفتن 20 میلیون تومان است که نقشه‌مان عملی می‌شود. چند ساعت آنجا بودیم و در همه این مدت، سجاد سعی داشت عمویم را وادار کند که 20 میلیون را بدهد اما وقتی دید او فقط 8 میلیون تومان پول نقد دارد، عمویم را به حمام برد و سبحان هم دنبالش رفت. چند دقیقه بعد که بیرون آمد، به من گفت که عمویم را کشته. وقتی به حمام رفتم، او را دیدم که بی‌حال افتاده روی زمین. در آن لحظه سجاد چاقویی به من داد و گفت که او مرده و حالا که پولی به ما نداده با چاقو به او ضربه بزن. من هم چون تصور می‌کردم عمویم مرده، او را با چاقو زدم. اما بعد که دستگیر شدیم، پزشکی قانونی اعلام کرد که عمویم قبل از اینکه با چاقو به او ضربه بزنم زنده بوده است. تقصیر سجاد بود که به من گفت او مرده.

  • قاضی: چرا به حرف سجاد گوش کردی؟

متهم: من اصلا در حال خودم نبودم. هر چه او می‌گفت را قبول داشتم. او خیلی روی من تاثیر و نفوذ داشت.

  • قاضی: اگر قصد شما قتل نبود، چرا بقیه اعضای خانواده را کشتید؟

متهم: وقتی سجاد گفت که عمویم را کشته، ادعا کرد اگر بقیه زنده بمانند، ما را لو خواهند داد. برای همین تصمیم به قتل زن عمو و پسرعمویم گرفت. من نمی‌خواستم پرهام بمیرد اما نتوانستم در برابر خواسته سجاد مقاومت کنم. این سجاد و برادرش بودند که پسر عمویم را به قتل رساندند و من در این جنایت نقشی نداشتم.

  • قاضی: تو گفتی که نقشه قتل نداشتید. پس چرا از قبل دستکش و سرنگ تهیه کرده بودید؟

متهم: سرنگ‌ها برای این بود که عمویم را مجبور به پرداخت پول کنیم و دستکش هم به این خاطر بود که اثر انگشتی از ما در صحنه جنایت بر جا نماند.
بعد از اظهارات شایان، وکلای مدافع متهمان نیز با حضور در جایگاه مدعی شدند که سارقان با انگیزه قتل وارد خانه قربانیان نشده‌اند و این جنایت کاملا اتفاقی بوده است. به این ترتیب قاضی لسانی ختم جلسه را اعلام کرد و ادامه جلسه برای اخذ آخرین دفاعیات متهمان به صبح امروز موکول شد.

کد خبر 128946

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز