دوشنبه ۱۰ آبان ۱۳۸۹ - ۰۷:۰۷
۰ نفر

حمید ضیایی‌پرور: هنوز چند روز از انتشار خبر توقف صدور مجوز جدید برای 12 رشته علوم انسانی در دانشگاه‌ها تا زمان بازنگری محتوا و متون درسی این رشته‌ها نگذشته بود که همان مقام مسئولی که این خبر را داده بود، در توضیحی جدید اعلام کرد که هیچ‌گونه توقفی در پذیرش دانشجو در هیچ‌یک از رشته‌های علوم انسانی صورت نگرفته است.

عینک - کتاب

با این وجود خبر منتشر شده قبلی، مبنی بر اینکه محتوای ۱۲ رشته علوم انسانی در حال بازنگری، به‌روزرسانی و در واقع هدفمند‌شدن ماهیت این رشته‌هاست، مورد تأکید مجدد قرار گرفت. این رشته‌ها عبارتند از: حقوق، حقوق‌بشر، مطالعات زنان، اقتصاد، مدیریت، مدیریت فرهنگی- هنری، ارتباطات اجتماعی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، فلسفه، علوم تربیتی و علوم سیاسی.

براساس آمار موجود در سال تحصیلی 89-88 یک میلیون و 668 هزار و 918 نفر یعنی معادل 44درصد از دانشجویان کل کشور در گروه آموزشی علوم انسانی تحصیل می‌کنند. همچنین طبق مصوبات شورای برنامه‌ریزی وزارت علوم هر برنامه آموزشی از زمان تصویب تا 5سال قابلیت اجرا دارد و باید عنوان و محتوای دروس، منابع و مآخذ برنامه‌های آموزشی پس از 5سال، حداقل تا70درصد مورد بازنگری قرار گیرد.

بخش عمده محتوای دروسی که در اغلب رشته‌های علوم انسانی در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود مربوط به 2دهه قبل بوده و به‌خصوص در رشته‌هایی که مرتبط با مباحث روز و فناوری‌های جدید هستند هیچ‌گونه تغییر و تحولی صورت نگرفته است.
طبیعی است که دانشگاه‌ها نیز به‌دلیل سهل بودن توسعه رشته‌های مرتبط با علوم انسانی و نیاز نداشتن به استقرار و ایجاد کارگاه و آزمایشگاه، از این امر استقبال کرده و بیشترین تمرکز خود را بر گسترش رشته‌های علوم انسانی داشته باشند.

در واقع به علوم انسانی در دانشگاه‌ها به‌ویژه دانشگاه‌های غیردولتی به‌عنوان منبعی برای کسب درآمد بیشتر برای دانشگاه نگریسته می‌شود. ادامه این روند با عنایت به حجم زیاد فارغ‌التحصیلان بیکار رشته‌های علوم انسانی به نفع کشور نبوده و باید این زنجیره معیوب در جایی قطع می‌شد.برخی از مهم‌ترین اشکالاتی که متوجه علوم انسانی در دانشگاه‌هاست به این شرح است:

1- به‌روز نبودن: محتوای دروس علوم انسانی اغلب مربوط به سال‌ها پیش و بلکه دهه‌ها پیش‌تر است. در برخی رشته‌ها اساسا تالیفات جدید و محتوای درسی جدید طی چند دهه گذشته عرضه نشده است و استادان و دانشجویان بیشتر بازآموزان نظریه‌ها و دیدگاه‌های مولفان غربی بوده‌اند تا ایرانی. برخی از تحولات فناورانه و رخدادهای سیاسی و اجتماعی جدید در دنیا، ماهیت بسیاری از نظریه‌ها و مبانی نظری پیشین را تغییر داده است و نیاز شدیدی برای به‌روزرسانی این دروس به چشم می‌خورد؛ مثلا در حالی که فناوری‌های نوین اطلاعاتی، بسیاری از نظریه‌های ارتباطی و اجتماعی قدیمی را از اساس دگرگون کرده، دانشجویان مجبورند همان نظریه‌های قدیمی را فرابگیرند و امتحان بدهند که بیشتر به تاریخ اندیشه‌ها شبیه است تا نظریه‌های کاربردی و جدید.خود دانشگاه‌ها هم از به‌روزرسانی و دگرگونی در محتوای دروس استقبال نمی‌کنند چون نسل موجود در دانشگاه‌ها و به‌ویژه استادان پیشکسوت که احترام فراوانی برای آنها قائل هستیم در برابر این دگرگونی‌ها مقاومت می‌کنند.

2- کاربردی نبودن: علوم انسانی فعلی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود اساسا کاربردی نیست.
اغلب گروه‌های آموزشی و استادان این رشته به‌نظری بودن و پایه تئوری داشتن رشته‌ها افتخار می‌کنند و کار دانشگاه را ایجاد شغل یا حل مشکلات روزمره جامعه نمی‌دانند و خود را تنها مسئول تولید علم می‌دانند، همین نکته باعث شده تا فارغ‌التحصیلان این رشته‌ها جایی در بازار کار نداشته باشند و مجبور باشند در زمینه‌هایی غیر از رشته‌ای که در آن تحصیل کرده‌اند مشغول به‌کار شوند که این خود نافی ماموریت دانشگاه در نظام علمی کشور است. اگر ارتباط جامعه، بازار و صنعت با دانشگاه قطع شود، دانشگاه ایزوله خواهد شد و دردهای اجتماع را احساس نخواهد کرد و طبیعتا مسئله جامعه، مسئله دانشگاه نخواهد بود. بازنگری در علوم انسانی باید با محوریت کاربردی‌کردن این علوم صورت گیرد.

3- ترجمه‌ای بودن: ترجمه‌ای‌بودن متون و محتوای درسی و منابع آموزشی در علوم‌انسانی معضلی فراگیر است، علت این امر نیز این است که رگ حیاتی اغلب این رشته‌ها به علم و دانش آن سوی مرزهای ایران متصل است. این طور استدلال می‌شود که علم مرز نمی‌شناسد و در چارچوب جغرافیای یک کشور محصور نمی‌شود. با اینکه این گزاره تاحدی به واقعیت نزدیک است اما نمی‌توان از دور بودن مباحث بسیاری از دروس علوم انسانی با واقعیت‌های جامعه ایران چشم پوشید. می‌توان علوم را اخذ کرد و با زبان بومی به دانشجویان آموخت اما مشکل اینجاست که برخی رشته‌ها و دروس عینا گرته‌برداری از مشابه خارجی آن هستند.

4- میان رشته‌ای نبودن: گرایش‌های بین‌رشته‌ای و چندرشته‌ای روند جدید توسعه علوم در دنیاست و ربطی به غرب و شرق هم ندارد. ترکیبی از رشته‌های مختلف علوم انسانی و علوم تجربی و مهندسی می‌تواند رشته‌های میان‌رشته‌ای جدید و جذابی را به مشتاقان علم و دانش عرضه کند که هم کاربردی هستند و هم به روز و هم جدید و نیز متناسب با نیازهای جامعه. اما متأسفانه در برابر این روند نیز مقاومت وصف‌ناشدنی‌ای در دانشگاه‌های ایران وجود دارد که به یک عرف تبدیل شده و مرزهای علوم تک‌رشته‌ای خدشه‌ناپذیر شده‌اند.

5- کپی‌ بودن تحقیقات: اغلب تحقیقات و پایان‌نامه‌ها و پژوهش‌های انجام شده در رشته‌های علوم‌انسانی، کپی ، تکراری، غیرمفید، غیرکاربردی و نظری هستند و سرنوشت اکثریت قریب به اتفاق آنها ماندن کنج کتابخانه‌هاست.
این مشکلات حلقه‌های به هم متصلی هستند که بدون رفع هر یک، انتظار اصلاح سایر مسائل را نمی‌توان داشت. اکنون تصمیم وزارت علوم برای بازنگری این رشته‌ها به منزله زنگ خطری است که برای این بخش از نظام آموزش عالی ایران به صدا درآمده است.

نخستین واکنش‌ها حکایت از آن دارد که خیلی‌ها هنوز با دیده شک و تردید به جدی‌بودن این تصمیم می‌نگرند و امیدوارند که آب از آب تکان نخورد. البته تصمیم شتاب‌زده و افراط و تفریط در بازنگری یا قلع و قمع این رشته‌ها می‌تواند به همان اندازه بر مشکلات موجود بیفزاید؛ این کار، تصمیمی بزرگ و اساسی است که جز با درایت و صبر و مشارکت جامعه دانشگاهی به انجام نخواهد رسید و برای رسیدن به این مقصود باید از انرژی و عرف و توان جامعه علمی کشور استفاده کرد و به‌صورت دستوری و ضربتی عمل نکرد. شاید میدان‌دادن به نیروهای جوان و خلاق دانشگاهی چاره حل بسیاری از این مشکلات باشد؛ نیروهایی که ضمن آشنایی با علوم روز و مسائل مبتلا به جامعه ایران، قادر به تطبیق و به‌روزرسانی رشته‌های علوم‌انسانی در دانشگاه هستند.

کد خبر 119630

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار آموزش

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز