چهارشنبه ۶ آبان ۱۳۸۸ - ۱۲:۵۰
۰ نفر

محمد‌جواد‌زمان‌آبادی: می‌گفت، تمام لذت زیارت به این است که وقتی از دور ضریح را می‌بینی‌، کفش‌هایت را از پا دربیاوری و نال‌و‌زار به سمت حرم بروی

 تمام زیبایی کار به همین است که این‌جا نوع جدیدی از زندگی را تجربه کنی. سبک خاصی از زندگی که فقط این‌جای دنیا دیده می‌شود؛ زندگی در مجاورت حرم امام‌رضا(ع)

دوستی داشتیم از آن دو‌آتشه‌های مشهدی. از آن‌ها که هنوز نماد گویش شیرین مشهدی هستند و کلام‌شان شما را می‌برد تا صحن حرم. از آن‌ها که اگر مثل ما اهل دل به معنای عامش باشی، با حرف زدنش یاد شاندیز می‌افتی و طرقبه. اتفاقاً از اهل دلی به معنای خاصش چندان سررشته‌ای نداشت.

 مشهد که می‌رفتیم قرارمان جای حرم، کافی‌‌شاپی بود و نهایتاً  قدم زدن در خیابان‌هایی که احتمالاً کیلومترها با حرم فاصله داشت. البته گاهی که بی‌زبانی می‌گرفتیم، با هم روبه‌رو می‌شدیم و هیچ‌گاه نتوانستم این سئوال را بپرسم که چرا آب در کوزه‌تان است و شما تشنه لبید؟

از زندگی می‌نالید، همیشه. دغدغه‌های خانوادگی هم‌که بی‌نهایت بود. درس و کار و زندگی و ازدواج هم هرکدام به بیراهه رفته بودند و البته همیشه این سوال را داشت که این دعایی که شما می‌گویید، چرا برای مااثرندارد؟ گفتم که بی‌زبانی می‌گرفتم همیشه وقتی با این دوست روبه‌رو می‌شدم و هیچ‌گاه نتوانستم بپرسم تا به‌حال چند‌بار، چند‌نگاه به سمت حرم انداخته‌ای که باز هم می‌نالی از بد ماجرا؟
 
مشهدی‌ها وقتی دل‌شان هوای حرم امام‌رضا(ع) را می‌کند، فقط با یکی، دو تا بلیت اتوبوس شرکت واحد یا سوارشدن در تاکسی‌های پلاک‌12، خودشان را به حرم می‌رسانند. بعضی‌هاشان هم با ماشین‌های شخصی قبل از آن‌که در خیابان‌های منتهی به حرم با آن ترافیک همیشگی و ازدحام راه‌بندان شود، زودتر از خانه بیرون می‌آیند تا نمازشان را به جماعت در حرم بخوانند.

 یک‌عده هم همسایه نزدیک آقایند با قدم‌هایی آشنا پای پیاده تا طاقی‌های کاشی‌کاری‌شده حرم هروله‌کنان به زیارت می‌روند. کمی که آرام گرفتند و دل‌شان که باز شد و جان‌شان که جلا یافت با شانه‌هایی سبکبار راه آمده را برمی‌گردند و شب دوباره قبل از خواب بالای پشت‌بام خانه‌شان می‌روند دست بر سینه می‌گذارند و سلام و صلوات دیگری به مولای‌شان هدیه می‌کنند.

اما این طرف جای ماست‌. ما که می‌گویند زائر آشنای غریبیم‌. وقتی دلت هوایی حرم می‌شود، وقتی دلت پر می‌کشد برای پرکشیدن کبوترهای آسمان حرم، وقتی تشنه نوشیدن جرعه‌ای از خنکای گوارای سقاخانه‌ای، وقتی به سرپناهی امن و دستانی مهربان و بخشنده نیازمندی، وقتی...، تو از پشت آن همه فاصله و فرسنگ، با آن‌همه روزمرگی، می‌خواهی اما همیشه نمی‌توانی بار سفر ببندی و راهی مشهد الرضا(ع) شوی.

 از دور تصور می‌کنی جمعیتی که مشتاق در حال درآوردن کفش و پیاده‌روی با پای برهنه از ابتدای صحن هستند. تصور می‌کنی آن‌ها که طناب به دست به پنجره فولاد تکیه داده‌اند و تماشا می‌کنند جمعیت مشتاق جلوی ضریح را. از دور، پس ‌ذهنت تماشا می‌کنی آن‌ها که جلوی میله‌های محدوده پرندگان ایستاده‌اند و به زیبایی زندگی  این موجودات غبطه می‌خورند و‌... تو هم غبطه می‌خوری به فاصله‌ای که میان تو هست با آن‌ها که غبطه‌خورندگان پرندگان حرم‌اند.
 
زندگی‌شان هم با آن‌چه فکر می‌کنید متفاوت است. گفتیم که هر لحظه در انتظار آنیم که روی پشت‌بام ساختمان ببینیم آن‌هایی که قبل از خواب و ابتدای صبح سلام‌و‌علیکی با آقا می‌کنند و بعد با خیال راحت به محل کار می‌روند. آن‌ها که بیمه‌شان را نه پشت ماشین می‌نویسند و نه به دفاتر رسمی می‌برند. آن‌ها مستقیماً، حضوری جلوی روی آقا عرض‌شان را مطرح می‌کنند‌.

نوع زندگی‌شان این است. پای برهنه راه رفتن در خیابان‌های منتهی به حرم هم اصلاً برای‌شان غریب نیست. شما را هم که ببینند، هاج‌و‌واج تماشای‌تان نمی‌کنند که وسط این همه خاک، چرا پابرهنه قدم ‌می‌زنید و کفش‌هاتان دست‌تان است. البته گاهی ته دل نگران هستند که کاش قبل از ورود به داخل صحن، پای خود را بشویید که مبادا این خانه امن، زیبایی‌اش کم شود.

رسم مغازه‌ها و دکان‌ها البته با هیچ کجای ایران تفاوت ندارد به جز یکی، دو مورد ناچیز. این‌جا هم مغازه‌دارها به سود فکر می‌کنند و به این‌که چگونه راضی‌تان کنند خرید کنید. این‌جا هم مغازه‌دارانش از برکت وجود خانه آقا، رزق ماهیانه‌شان را جمع می‌کنند و شاید هم باشند افرادی بین‌شان که رزق‌شان را از داخل جیب به زور بیرون بکشند.

 این‌جا البته مغازه‌دارها، ‌2ویژگی خاص دارند. یکی این‌که غالباً‌ نوع ایستادن‌شان، تمایل به سمت حرم دارد. اگر امروز راهی مشهد می‌شوید، اگر آن‌جا مغازه‌داری را دیدید که صندلی جلوی دکانش را روبه‌روی حرم قرار داده و نشسته، یادی از ما کنید که این ویژگی‌شان را به شما گفتیم. دکان‌داران اعتقاد دارند در هیچ حالتی نباید پشت به آقا بایستند که این کار منفعت و سود را کم می‌کند.

دومین ویژگی‌شان هم،‌ قسم امام‌رضایی(ع) است که از دهان‌شان نمی‌افتد. گفتیم که این‌جا هم مانند تمام ایران، فروشنده به فروش فکر می‌کند و به این‌که چگونه راضی‌‌تان کند دست‌خالی آن‌جا را ترک نکنید. اگر انصافی داشته‌باشد، جنس خوب و اصل برای‌تان رو می‌کند و برای اثبات مدعایش، البته به اشتباه قسم امام‌رضا(ع) را به زبان می‌آورد. 

تاکسی‌ها، اتوبوس‌ها و پیک‌های موتوری همه به سمت حرم حرکت می‌کنند. نه این‌که همه مسیرها فقط این باشد، حد مسیر، رفت‌و‌بازگشت از مسیر و نوع چیدمان ایستگاه‌های شهری به‌نوعی است که اگر تاکسی و اتوبوس سوار شوید، به‌هر‌حال درنهایت انتهایش نزدیکی‌های حرم است.

شما در انتهایی‌ترین مسیر شهر مشهد اگر بدون هیچ اطلاعاتی سوار بر تاکسی شوید، راه‌تان به سمت حرم است و نقطه تلاقی همه اتفاقات مهم شهر، به حرم می‌رسد. این‌ها مجموعه ویژگی‌های زندگی در مجاورت حرم است که به واسطه آن، سبکی متفاوتی از اسکان و امرار‌معاش در قسمتی از مقدس‌ترین شهر جهان را نشان می‌دهد.
 
گلدسته‌ات کهکشانی است
که سیاهی شب را تکذیب می‌کند
پیرامون تو
همه‌چیز بوی ملکوت می‌دهد
کاشی‌های ایوانت
و این سوال همیشه
که چگونه می‌توان آسمان‌ها را در مربعی کوچک خلاصه کرد
پنجره فولاد
التماس‌های گره‌خورده با آن
و بغض‌هایی که پیش‌پای تو باز می‌شوند.
 
این‌جا هم زندگی در مجاورت حرم وجود دارد. امامزاده صالحی‌ها (ع) و آن‌ها که در محله‌شان امامزاده‌ای دارند و بهشت زهرایی(س)،زندگی به این سبک را به خوبی می‌شناسند. برای این‌ها زندگی شرایط خاصی دارد، مثل مشهدی‌ها. این‌ها هم هر صبح سلامی می کنند و ادبی و به کارشان می رسند. شب ها با احترام و سلام دوباره به منزل برمی‌گردند. شما حتماً مسیرتان از محدوده امامزاده صالح(ع) بوده است. حتماً شما هم اهل سلام و احترام بوده‌اید. حتماً شما هم زندگی به سبک مجاوران حرم را تجربه کرده‌اید...

همشهری زندگی

کد خبر 93934

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز