دکتر مجید تفرشی: پس از سخنان تونی بلر نخست وزیر بریتانیا در استمداد از ایران و سوریه برای کمک به روند صلح خاورمیانه و حل بحران عراق، روزنامه راستگرا و محافظه کار دیلی تلگراف چاپ لندن در شماره 14 نوامبر دو مقاله مختلف ولی مرتبط در واکنش مستقیم به این سخنان منتشر کرد.

مقاله اصلی به قلم  کان کافلین (Con Coughlin) روزنامه نگار پرسابقه و سرشناس بریتانیایی است که با این عنوان چاپ شده است: "ایران آماده منصوب کردن رهبر بعدی القاعده در عراق است". عنوان مقاله بعدی نیز چنین است: "ایران رهبران بعدی القاعده را تربیت می کند."
در این دو مقاله ادعاهائی در این زمینه‌ها علیه رییس جمهور ایران مطرح شده است.
با مطالعه دقیق این مقاله حیرت انگیز دریافته می شود که منابع این دو نوشته با این ادعاهای عجیب و اتهامات سنگین به ترتیب از این قرارند: "مقامات امنیتی"، "یک مقام ارشد وزارت خارجه" و "آژانسهای امنیتی غربی".

با یک نگاه اجمالی به آرشیو روزنامه های چاپ بریتانیا در سالهای اخیر به سادگی می توان دریافت که از نظر حجم و گستره سیاه نمایی و نگارش مطالب منفی علیه ایران، آقای کافلین 51 ساله، دبیر سابق اجرایی هفته نامه "ساندی تلگراف" و دبیر فعلی امنیتی و دفاعی روزنامه "دیلی تلگراف" با فاصله بسیار جلوتر از دیگر همکاران خود قرار دارد. کافلین از سال 1980 با گروه مطبوعاتی تلگراف البته با فراز و نشیبها و چند بار تغییر سمت همکاری دارد. پدر وی نیز خبرنگار حقوقی همین گروه مطبوعاتی بود.
کافلین علاوه بر نگارش بی وقفه مقاله در نشریات دست راستی بریتانیا (گروه تلگراف و اسپکتیتور)و آمریکا (نیویورک سان، واشنگتن تایمز و نشنال ریویو) و همچنین نگارش در وبلاگ سرویس خارجی دیلی تلگراف، مولف چند کتاب نیز به همان شیوه است که بیشتر آنها درباره زندگی و زمانه صدام حسین دیکتاتور پیشین عراق است:
"صدام، زندگی مخفی او / Saddam: The Secret Life"، "متحد آمریکایی: تونی بلر و جنگ علیه تروریسم / American Ally: Tony Blair and the War on Terror"، "صدام: پادشاه وحشت Saddam: The King of Terror"، "صدام: ظهور و سقوط او "Saddam: His Rise and Fall"، "حوضچه طلایـ مملـو از عقرب: کاوشی در بیـت المقدس مدرن / A Golden Basin Full of Scorpion: The Quest for Modern Jerusalem"، "گروگان: داستان کامل گروگانها در لبنان Hostage: Complete Story of the Lebanon Captives".
این درست است که ساندی تلگراف و دیلی تلگراف نشریاتی دست راستی و وابسته به جناحهای محافظه کار، متحد هیات حاکمه کنونی بریتانیا و تا حدی آمریکا هستند، ولی هیچ یک از دیگر نویسندگان این دو نشریه و همچنین دیگر روزنامه نگاران دیگر نشریات دست راستی از قبیل روزنامه تایمز به اندازه کافلین در ضدیت با ایران و ایرانیان ثابت قدم نیستند.
مروری بر نوشته های این روزنامه نگار قدیمی بریتانیایی نشان می دهد که در سالهای اخیر وی بیش از 150 مقاله، تحلیل و گزارش کوتاه و بلند علیه ایران نوشته است. این البته صرفا مطالبی است که او در دو نشریه اصلی محل فعالیت خود نوشته و دیگر نوشته هایی از این دست نیز از وی در نشریات دیگر راست گرا از قبیل اسپکتیتور وجود دارد.
یک مطالعه محتوایی سریع و دسته بندی کلی از این نوشته ها طی سالهای اخیر نشان می دهد که نوشته های ضد ایرانی کان کافلین از نظر فن روزنامه نگاری و نوع تدوین دارای چهار ویژگی مشخص هستند:
یک نوشته هایی با ادعاهایی عجیب و بزرگ و عناوینی پر سر و صدا، خیره کننده و مشتری جلب کن علیه ایران و یا دیگر مسایل خاور میانه در حد نشریات تبلوید و جنجالی که به مدد و فشار مقام و رده اداری و اجرایی نویسنده آنها در گروه انتشاراتی و مطبوعاتی تلگراف به سادگی ارتقای درجه خبری و جایگاه انتشار یافته و گاه حتی به تیتر یک یا دوی صفحه اول روزنامه یا هفته نامه مورد نظر تبدیل می شوند.
دو تحلیلها، گزارشها و اخباری دارای منابعی مشکوک، نامعلوم و به خصوص غیرقابل پی گیری و ردیابی که مطلقا دست یابی به آنها توسط خوانندگان عمومی و کارشناسان منتقد ممکن نیست. منابعی از قبیل: " مقامات امنیتی"، "یک مقام ارشد وزارت خارجه بریتانیا"، "آژانسهای امنیتی غربی"، "مقامات خارجی"، "دیپلماتهای ارشد اروپایی"، "یک مقام ارشد نزدیک به آژانس هسته ای"، "مقام ارشد امنیتی غربی" و دیگر مواردی از این دست.
این گزارشها و مقالات معمولا در مواقعی حساس و تاثیرگذار که در چرخه بین المللی رسانه ای تحول نسبتا مثبتی به سود ایران رخ می دهد منتشر شده اند تا کوشش کنند تا کفه ترازوی تبلیغات رسانه ای مجددا علیه ایران سنگین شود.
چهار محور اصلی و قلب مطلب مرتبط با عنوان جنجالی این مقالات معمولا از حدود یک سطر تا حداکثر یک پاراگراف تجاوز نمی کند و بقیه گزارش یا تحلیل را مطالبی صفحه پرکن بی ارتباط با عنوان و لید خبر از قبیل اطلاعات بک گراندی پراکنده و حاشیه ای تشکیل می دهند تا ضمن رساندن یک جمله تا یک پاراگراف مورد نظر به حد نصاب حجمی یک مقاله قابل قبول، شکل و ساختار ظاهرا آبرومند، شکیل و مشتری پسندی به این نوشته داده شود.
برای بررسی دقیقتر شیوه خاص گزارش و تحلیل نویسی این روزنامه نگار باسابقه بریتانیایی بد نیست مروری بر برخی دیگر از عناوین مقالات ضد ایرانی منتشر شده در فاصله یک سال اخیر در دیلی تلگراف یا ساندی تلگراف و همه منابع اعلام شده در آنها بکنیم:
"غرب بسیار دیر برای مقابله با خطر هسته ای رژیمهای خودسر از خواب برخواسته است." (دهم اکتبر/ منبع: ندارد)
"تهران به خانواده های حزب الله غرامت جنگی می پردازد." (چهارم اوت/ منبع: مقامات لبنانی)
"در عین حال ایران به ساخت بمب ادامه می دهد." (21 ژوییه/ منبع ندارد)
"بحران اسراییل نشانه ای از جاه طلبیهای ایران است." (14 ژوییه/ منبع: ندارد)
"بازی موش و گربه در مرز، جبهه ما با ایران است." (13 ژوییه/ منبع: یک سرباز اسراییلی)
"ایران به مخفی کردن پایگاههای هسته ای متهم شد." (12 ژوئن/ منبع: یک دیپلمات ارشد اروپایی)
"غرب نمی تواند به ایران اجازه ساخت بمب بدهد." (11 آوریل/ منبع: یک مقام نزدیک به مذاکره کنندگان آژانس بین المللی انرژی هسته ای با ایران)
"ایران موشکهایی برای حمل کلاهک هسته ای دارد." (7 آوریل/ منبع: یک مقام ارشد آمریکایی)
"مقامات سازمان ملل شواهدی مدرکی در مورد پایگاه غنی سازی اورانیوم ایران یافتند." (7 آوریل/ منابع: یک دیپلمات نزدیک به مقامات آژانس مذاکره کننده با تهران و یک دیپلمات ارشد اروپایی مستقر در مقر آژانس در وین)
"اسراییل می گوید: جاسوسان ایرانی مراقب ما هستند." (4 آوریل/ منابع: یک فرمانده ارشد اسراییلی، یک افسر فرمانده جبهه شمالی اسراییل)
"پارک تهران از بقایای پایگاه هسته ای پاک شد." (6 مارس/ منبع: یک مقام ارشد غربی)
"پایگاه ایران ساخت بمب اتمی را از سر گرفت." (11 فوریه/ منبع: یک مقام ارشد امنیتی غربی)
"ایران یک گروه مخفی را برای نفوذ در سازمان ناظر هسته ای سازمان ملل تعیین کرده است." (30 ژانویه/ یک مقام ارشد امنیتی غربی)
"ایران در عرض سه سال می تواند به بمب اتمی دست یابد." (16 ژانویه/ منابع: یک مقام ارشد امنیتی غربی، یک مقام امنیتی)
"تهران مخفیانه چچنیها را برای جنگیدن با روسیه آموزش می دهد." (27 نوامبر 2005/ منبع: یک مقام ارشد امنیتی)
"مسیر قاچاق شورشیان عراقی (توسط ایران) گشوده شد." (25 اکتبر/ منبع: شورای ملی مقاومت)
چنان که ملاحظه می شود تنها منبع قابل ردیابی این نویسنده و روزنامه نگار بریتانیایی در نوشته های ضد ایرانی یک سال اخیر خود، گروه موسوم به "شورای ملی مقاومت" پوشش سیاسی گروه تروریستی موسوم به "سازمان مجاهدین خلق ایران" است.
آقای کافلین در زمینه دروغ پردازی به نام مقامات ناشناخته امنیتی در جامعه رسانه ای بریتانیا شهرت زیادی دارد. وی در سال 1995 زمانی که خبرنگار ارشد ساندی تلگراف بود گزارشی را درباره شراکت یکی از فرزندان سرهنگ معمر قذافی رهبر لیبی در عملیات گسترده جعل اسکناس و پول شویی در اروپا به گفته های مقامات موهوم بانکی و امنیتی بریتانیا استناد کرد. این گزارش با پی گیریهای جدی در محاکم قضایی بریتانیا نهایتا در سال 2002 به یک رسوایی بزرگ برای گروه مطبوعاتی تلگراف تبدیل شد.
"دیوید لی David Leigh" محقق بریتانیایی و یکی از دبیران ارشد وقت روزنامه گاردین در شمـــاره دوم ســـال یازدهــم (سال 2000) ماهنامــه تخصصــی "بریتیــش جورنالیســم ریویــو / British Journalism Review" (صص 21 تا 26) در یک گزارش انتقادی فاش ساخته که یک یا چند مقام سازمان امنیت خارجی بریتانیا (موسوم به ام.ای.سیکس) سالها بر اساس برنامه ریزی حساب شده و در راستای عملیات روانی خود گزارشهای دروغ و بی اساس خود را تحویل آقای کافلین می دادند و او نیز آنها را با آب و تاب به گزارشهای به اصطلاح تکان دهنده و دست اول در دیلی تلگراف و ساندی تلگراف تبدیل می کرد.
دروغ پردازیهای کافلین منحصر به ایران و لیبی نیست. کافلین همان کسی است که در گزارش مورخ 15 دسامبر 2003 خود مدعی ارتباط محمد عطاء یکی از عوامل ماجرای یازدهم سپتامبر 2001 و از اعضای شبکه القاعده با جاسوسان عراقی در دوره حکومت صدام حسین شد. دروغ بودن این اتهام اگرچه بعدها به طور قطعی به اثبات رسید و مقامات ارشد آمریکایی نیز به نبود هیچ مدرکی درباره آن تصریح کردند، ولی در موقع انتشار خود کمتر از 9 ماه پس از حمله به عراق تا حد زیادی توانست توجیه گر روانی و تبلیغاتی این اشغال نظامی باشد.
کافلین همان روزنامه نگاری است که در هنگامه آغاز جنگ عراق سند جعلی امکان دسترسی و به کار بردن ارتش صدام حسین به سلاحهای کشتار جمعی در 45 دقیقه را مطرح کرد. همان سندی که در دوسیه معروف عراق توسط اینتلیجنت سرویس انگلیس استفاده شد، مورد استناد تونی بلر واقع شد و نهایتا به رسوایی اندرو گیلیگان خبرنگار بی.بی.سی در مصاحبه با دکتر دیوید کلی کارشناس دفاعی انگلیس و مرگ مشکوک وی منجر شد.
کافلین همان کسی است که در سالهای اخیر مدعی تولید گاز اعصاب و زرادخانه شیمیایی توسط ایران شده است.
او همچنین در مقاله ای در 27 ژوئن 2004 در دیلی تلگراف مدعی شد که تعطیلی موقت و تاخیر در بازگشایی فرودگاه بین المللی امام خمینی در حومه تهران به دلیل حادثه هسته ای و نشت مواد اتمی بوده است.
نوشته های این گونه روزنامه نگاران غربی اگرچه احتمالا سرشار از دروغ و گزارشهای غیرقابل اثبات هستند، ولی هرگز از نفوذ آنها در افکار عمومی غربی و سیاستمداران آن کشورها نباید و نمی توان غافل شد.
کافلین و امثال وی ممکن است از نگاه بسیاری از ایرانیان و منتقدان روزنامه نگاری ابزاری برای ترویج سیاستهای تبلیغی و عملیات روانی سازمانهای اطلاعاتی غربی باشند، ولی نمی توان از تاثیر گذاری شدید این قبیل نوشته ها در شکل دادن به افکار عمومی بین المللی غافل شد. همان محافلی که به کافلین و امثال وی عنوان "روزنامه نگار مهم"، "دانشمند بریتانیایی و یا گزارشگر برجسته" داده اند خوشان نیز نوشته وی را به سرعت تبلیغ و گسترش می دهند. همین مطلب اخیر وی درباب ایران و القاعده در طی روزهای اخیر دست کم در 30 روزنامه در سراسر جهان از جمله در کانادا، آمریکا و استرالیا تجدید چاپ شده است.
به نظر می رسد که برخورد معقول به جا و به موقع اطلاع رسانی، تبلیغاتی و حقوقی با این گونه نبردهای خاموش رسانه ای و جنگ حساب شده و با برنامه تبلیغاتی و روانی بین المللی کمترین کاری است که مسئولان سیاسی و فرهنگی و ایرانیان صاحب نفوذ مقیم کشورهای غربی می توانند علیه آن انجام دهند.

جمعه هفدهم نوامبر 2006

کد خبر 8862

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار رسانه و روزنامه‌نگاری

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز