به گزارش همشهری آنلاین، این قلعه که از خشت و گل رس ساخته شده، تا قبل از اینکه به توپ بسته شود پناهگاه خیلیها بوده است. جالب اینکه معماران این بنای تاریخی برای قلعه، راههای مخفی هم در نظر گرفته بودند تا حاکمان قلعه در صورت نیاز فرار را بر قرار ترجیح دهند.
تپهای که قلعه بمپور روی آن بنا شده، نه توسط طبیعت و گذر زمان بلکه به وسیله انسان ساخته شده است. همین نکته این قلعه را از دیگر قلعههایی که در سیستان و بلوچستان وجود دارد، متمایز میکند. ارباب پور - معاونت میراث فرهنگی شهرستان سیستان و بلوچستان - در اینباره میگوید: «این تپه دستساز ۱۵ متر ارتفاع دارد و لایههای فرهنگی به مرور زمان روی هم جمع شده و این تپه را ساختهاند.
منظور از لایههای فرهنگی این است که در طول سالیان مختلف پادشاهانی که بر مسند قدرت تکیه زدهاند، به تناسب زمان حکومت خود نشانههایی داشتند و وقتی نشانههای مختلف به مرور زمان روی هم جمع شدند، تپهای به این ارتفاع ساخته شد.»
معماران این قلعه، برای ساخت آن از مصالحی که در دسترشان بود، نهایت استفاده را کردهاند؛ به همین خاطر محوطه خارجی، درون قلعه، ارگ و اتاقها با خشت و گل رس ساخته شدهاند. ابعاد خشتهایی هم که در بنای قله بمپور به کار رفته، ۴۹ در۴۹ سانت است.
شاه و خدمههایش
طبق شواهد موجود و بررسی کارشناسان باستانشناسی، قدمت این بنای تاریخی به سده چهارم هجری برمیگردد. قلعه بمپور که کاربرد نظامی و مسکونی داشته، به دو قسمت عامهنشین و حاکمنشین تقسیم میشود. اما قبل از اینکه وارد یکی از این دو بخش شوید، برجهای نگهبانی که حالا چیز زیادی از آنها باقی نمانده خودنمایی میکنند؛ «این قلعه چهار برج نگهبانی داشته که دیدبانان قلعه از بالای آنها بر منطقه نظارت کامل میکردند.
البته محدودهای که نگهبانان بر آن نظارت داشتند، خیلی وسیع نبود و به چند روستایی که حولوحوش قلعه وجود داشت، ختم میشد. زمانی که دشمنان به طمع فتح سرزمینهای بیشتر به قلعه حمله میکردند، دیدبانها از طریق سوراخهایی که در برجها وجود داشت، مهاجمان را هدف تیرهای خود قرار میدادند. از چهار تا برج دوتایش تخریب شده و دوتای دیگر نسبتا سالم ماندهاند.
برجهای آسیبدیده تا حدی مرمت شدهاند اما امسال هنوز بودجهای برای مرمت بقیه قسمتها در اختیار اداره میراث فرهنگی سیستان و بلوچستان قرار نگرفته تا آنها هم تعمیر شوند. دورتادور قلعه هم حصار بلندی وجود دارد که ارتفاعش به حدود پنج متر میرسد.»
هنگامی که از در ورودی که در بخش شرقی قلعه قرار دارد، وارد ارگ شوید، به قسمت عامنشین یا طبقه اول قلعه بمپور میرسید؛ جایی که خدم و حشم و آشپزهای حاکم قلعه زندگی میکردند. در این طبقه مثل طبقه بالای قلعه چند اتاق وجود دارد که نسبت به اتاقهای طبقه حاکمنشین کوچکتر هستند. اگر هم از هشتی ورودی ارگ وارد قلعه بشوید، از طریق چند پلکان به قسمت شاهنشین آن میرسید.
در این طبقه یکسری اتاق در دو طرف وجود دارد که براساس کاربریهایی که داشتهاند، به قد و قوارههای متفاوتی ساخته شدهاند. مثلا اتاق خاص حاکم قلعه از همه بزرگتر است. در این طبقه علاوه بر حاکم، امرای طراز اول حکومتی هم زندگی میکردند.
در اتاقهای طبقه دوم پنجرههایی وجود داشتند که مشرف به بیرون بودند و شاه و امرای لشکر به خاطر ارتفاع زیاد به خوبی میتوانستند منطقه را زیر نظر داشته باشند. اتاق نگهبانی، اصطبل و انبارها هم از دیگر بخشهای دیدنی قلعه است.
از چاه فرار کن
جدا از اینکه حاکمان قلعه بهترین اتاق قلعه را به خود اختصاص میدادند، همیشه فکر روزهای سخت و فرار را هم میکردند. برای همین در بیشتر قلعهها همیشه یک در مخفی یا راه در رو وجود دارد. در قلعه بمپور هم قبلا چنین راه در رویی وجود داشته که حالا تخریب شده و تنها آثارش به جا مانده است؛ راه دررویی که جایی ساخته شده بود که کمتر کسی به فکرش میرسید.
در این قلعه چاه عمیقی وجود دارد که معماران آن دوران با استفاده از هوش و ذکاوتشان در آن، راه در رویی ساخته بودند که به عقل جن هم نمیرسید. درون چاه محوطه سنگفرشی وجود داشت که ساکنان و نیروهای حفاظتی قلعه در مواقع ضروری مثل زمان حمله دشمنانشان، از طریق آن به خارج از قلعه فرار میکردند. اما از قرار معلوم دهانه این چاه به خاطر حرکت شنهای روان و گذشت زمان کمکم مسدود شده است.
توپ و قلعه
هجوم دشمنان داخلی و خارجی به قلعه بمپور آسیبهای زیادی به این قلعه زده است اما پناهندگی مردی به اسم آقامحمدخان محلاتی هم کار دست حاکم قلعه داد و باعث شد تا تعقیبکنندگان این مرد به سمت بمپور قشونکشی کنند. آقامحمدخان محلاتی که در دوران حکومت قاجار زندگی میکرد، به خاطر مشکلاتی که داشت، فراری شده و به قلعه بمپور پناه میبرد.
حاکم قلعه هم به محمدخان پناه میدهد. به این ترتیب ایل و طایفه آقامحمدخان که رد او را زده و به قلعه بمپور رسیده بودند، قلعه را به توپ بستند تا آقامحمدخان خودش را تسلیم کند. به این ترتیب قلعه زیبای بمپور هم قربانی کینه شخصی آقامحمدخان محلاتی و طایفهاش میشود.
نظر شما