همشهری آنلاین: شاید وقت آن رسیده باشد که حساب عشق و علاقه را از احساسها و افکار مزاحم دیگر جدا کنید و بفهمید که پاسخ مراقبت تماموقت و همراه با تعصب، همیشه تشکر و قدردانی نیست. شاید خود شما هم در تمام سالهایی که با وجود رنج کشیدن، قدردان مراقبتها و حمایتهای همسرتان بودهاید تا امروز نفهمیده باشید که با همسری کنترلگر زیر یک سقف زندگی میکنید؛ همسری که بیشتر از آنکه عاشق باشد، درگیر ترس خود از تنهایی است و برای رها شدن از این ترس، میخواهد شما را زندانی کند. اگر پاسخ شما به سوالهایی که در ادامه مطرح میکنیم مثبت است، شک نکنید که همسری کنترلگر دارید که هر روز اعتماد به نفستان را از قبل کمتر میکند.
از دوستان و خانواده جدایتان کرده؟
اولین قدم کنترلگرها برای محاصره کردن شما، تنها کردنتان است. آنها میدانند که یک آدم تنها، بهراحتی خلعسلاح میشود و به خواستههای فرد کنترلگر تن میدهد و به همین دلیل برای قطع ارتباط همسرشان با دوستان صمیمی و خانوادهاش تلاش میکنند. تلاشی که ممکن است آنقدر با ظرافت صورت بگیرد که خود قربانی هم متوجه آن نشود.
از همه چیزتان ایراد میگیرد؟
اگر با یک کنترلگر طرف باشید، احتمالاً میبینید که از هر رفتار، تصمیم یا حتی فکرتان ایراد میگیرد. کنترلگرها دوست دارند قربانیشان را از اعتمادبهنفس خالی کنند و بعد از آنکه او را به فردی بیپناه و بیاعتمادبهنفس تبدیل کردند، حرفهای خودشان را در گوشش بخوانند و او را مجبور به عمل کردن به آنها کنند.
آشکار یا پنهان، تهدیدتان میکند؟
شناخت کنترلگری که بهمحض سرپیچی از خواستههایش، صدایش را بالا میبرد و شما را تهدید میکند، کار سختی نیست اما همهی کنترلگرها را به همین سادگی نمیتوانید بشناسید. تهدید کردن همیشه آشکارا صورت نمیگیرد بلکه گاهی خود را به شکل قطع امتیازها، قطع توجه و محبت و حتی سرپیچی کردن از خواستههای بهحق شریک زندگی هم نشان میدهد. حالا میتوانید نگاهی به رابطهای که با همسرتان دارید، بیندازید و با توجه به همین معیارها، ببینید که در گروه کنترلگرها قرار میگیرد یا نه!
در باتلاق محبت گیرتان میاندازد؟
شاید عبارت «باتلاق محبت»، از نظرتان عجیب و بیمعنی باشد ولی واقعیت این است که کنترلگرها دقیقاً به خاطر گرفتار کردنتان در یک رابطه و حبس کردنتان در محدودهی تحت کنترلشان به شما محبت میکنند. آنها به نام محبت نمیگذارند در هوای گرم تاکسی سوار شوید و مسئولیت رساندنتان را بر عهده میگیرند و در نهان با این کار میخواهند رفتوآمدهایتان را در کنترل خود بگیرند. آنها نمیگذارند در خانه تنها بمانید تا مبادا دلتان بگیرد، اما در مقابل میخواهند به همهی کارهای شما نظارت کنند و همهچیز را تحت کنترل داشته باشند.
به شما احساس گناه تزریق میکند؟
برای کنترلگرها، تزریق گناه هم راهی برای در دست گرفتن کنترل اوضاع است. وقتی در برابر یکی از این افراد بایستید، کارشان به بیمارستان میکشد و به خاطر حرفها و رفتارهای شما، جانشان به خطر میافتد؛ وقتی به خواستههای کنترلگرانه چنین فردی پاسخ مثبت ندهید، از اشتها میافتد و اشکهایش جاری میشود و... کنترلگرها کاملاً هوشمندانه راهی برای عذاب وجدان دادن به شما پیدا میکنند و کاری میکنند که خودخواسته تصمیمتان را عوض کنید و به کاری که میخواهند، تن بدهید.
شما را بدهکار میکند؟
اگر با یک کنترلگر طرف باشید، خودتان را همیشه مدیون و بدهکار میبینید. او به هر بهانهی کوچکی به شما هدیه میدهد، همیشه برای کمک کردن به شما حاضر است و آنقدر برای آسایش شما از آسایش خود میگذرد که خودتان را مدیون و وامدارش تلقی کنید. این رفتار هوشمندانه او درنهایت باعث میشود که کنترل شرایط را به دستش بسپارید و از اولویتهای خودتان به خاطر کسی که مدیونش هستید، صرفنظر کنید.
کارآگاهبازی میکند؟
اگر شاهد جاسوسی، گوش ایستادن و کارآگاهبازی همسر کنترلگرتان بودید، تعجب نکنید. جاسوسی یکی از ابزارهایی است که همیشه کنترلگرها به استفاده از آن وسوسه میشوند. آنها حاضر نیستند چیزی را ندیده بگیرند و حتی حرفهای عادیای را هم که با همکارتان میزنید، در تلفن همراهتان میخوانند تا از همهی جنبههای زندگی شما بهطور کامل سر دربیاورند و از این طریق احساس قدرت کنند.
شاید فرد کنترلگر بگوید که به خاطر بیشتر شدن اعتمادش به شما، میخواهد ایمیلها و پیامکهایتان را بخواند؛ اما واقعیت این است که در رابطهی زناشویی، اعتماد یک پیشفرض است که برای ایجاد کردنش، به این ابزارها نیازی نیست. بهعبارتدیگر، در رابطهی زنوشوهری، اصل بر برائت است و تا زمانی که خلاف این موضوع ثابت نشده، دلیلی برای شک کردن و سرک کشیدن به حریم خصوصی فرد دیگر وجود ندارد.
به شما تهمت میزند؟
حسادتی که خودِ کنترلگرها اسمش را غیرت میگذارند و نیز تهمت زدن و شک کردن به شریک زندگی، از جمله رفتارهای همیشگی آنهاست. برای یک کنترلگر، همسر یک دارایی است؛ داراییای که حتی نمیتواند دربارهی چیزی آنطور که میخواهد فکر کند و به سادهترین رفتارهایش هم واکنش نشان دهد. اگر کار یک کنترلگر به بیان علنی شک کردنهایش برسد، باید پذیرفت که احساس ناخوشایند اضطراب و ناامنی آنقدر در وجودش ریشه دوانده که حتی نمیتواند ظاهر را حفظ کند و با کمک راههای پنهانتر قبلی، کنترل شرایط را در دست بگیرد.
برای تنهاییتان ارزش قائل نیست؟
کنترلگرها نمیپذیرند که همهی آدمها گاهی بهتنهایی نیاز دارند. آنها با دیدن هر فاصلهای میان خودشان و شریک زندگیشان، نگران میشوند و سراسیمه واکنش نشان میدهد. گذشته از این، یک کنترلگر حاضر نیست بپذیرد که هر فرد به گروهی از دوستان، مجموعهای از اعضای خانواده و حتی شبکههای اجتماعی دیگر برای داشتن زندگی آرام و شاد نیاز دارد و همسر به تنهایی نمیتواند پاسخگوی تمامی نیازهای عاطفی، اجتماعی و روانیاش باشد.
شما را از بحث کردن خسته میکند؟
یکی از راههایی که کنترلگرها برای سلطه پیدا کردن بر شریک زندگیشان استفاده میکنند، تکرار رفتارهای فرساینده است. برای مثال، آنها همیشه در زمانی که یکی از حقوقتان را مطالبه میکنید، بحث را به تنش و دعوا میکشند، صدایشان را بالا میبرند و برای شما وحشت و اضطراب ایجاد میکنند. وقتی یک کنترلگر از چنین راهی استفاده میکند، ممکن است چند باری تن به بحث و دعوا بدهید اما خیلی زود راهتان را عوض میکنید و برای دوباره درگیر نشدن در تنشها و جنجالها، از بیان حقوقتان سر باز میزنید.
مسخرهتان میکند؟
این افراد همیشه با نشان دادن مستقیم نارضایتی، فرد مقابلشان را کنترل نمیکنند. گاهی آنها از ابزارهای آزاردهندهتری مثل مسخره کردن، تحقیر کردن و مورد ریشخند قرار دادن استفاده میکنند. اگر یک کنترلگر با نوع پوشش شما مخالف باشد، ممکن است بهجای نشان دادن واکنش خصمانه، آنقدر به لباسهایتان بخندد که اعتمادبهنفستان پایین بیاید و به خاطر برگرداندن عزتنفس لگدمال شدهتان، همان کاری را انجام بدهید که او انتظار دارد.
خودش را تهدید میکند؟
ادعای رو آوردن به رفتارهای ناسالم، یکی دیگر از راههایی است که این آدمها برای کنترل کردن شریک زندگیشان از آن استفاده میکنند. مرد کنترلگری که سیگار را ترک کرده، با تلاشهای همسرش برای احقاق حقوق خود دوباره سیگاری را آتش میزند یا اینکه به سمت مصرف مواد مخدر میرود. یک کنترلگر چاق میتواند با ایجاد تغییر در رژیم غذایی و عادات ورزشیاش و بیتوجهی به تناسباندامش، همسر خود را کنترل کند و بهنوعی از او باج بگیرد.
به آیندهاش صدمه میزند؟
اگر شریک زندگیتان بهمحض اینکه برای رسیدن به حقوق و خواستههایتان تلاش میکنید، از رفتن به دفتر کارش سر باز میزند یا واحدهای درسی دانشگاهش را حذف میکند، احتمالاً با یک کنترلگر روبهرو هستید. برای این افراد مهم نیست که تا چه اندازه خود و آیندهشان را در معرض آسیب قرار میدهند، آنها تنها به دنبال کنترل شرایط به شیوه دلخواهشان هستند و برای رسیدن به چنین هدفی، حاضرند خیلی چیزهای دیگر را قربانی کنند. اگر یک کنترلگر بداند که پول برایتان مهم است، برای در دست گرفتن عنان زندگی، بهرهمندی از پول را از شما دریغ میکند و اگر بفهمد برای اعتبار شغلی و جایگاه اجتماعیاش ارزش قائل هستید، به خاطر کنترل کردن شما، به آنها صدمه میزند. یک کنترلگر حتی میتواند با ایجاد تغییراتی در پوشش خود هم شما را تهدید و کنترل کند و برای تسلیم کردنتان با ظاهری آشفته و نامنظم به جمع دوستان شما وارد شود.
نظر شما