همشهری آنلاین: شما همان کسی هستید که نه اشک میریزد و نه خم به ابرو میآورد. شما همانی هستید که از مشکلاتش حرفی نمیزند. شما ستون خانه هستید. شاید زندگی با کسی که هیچوقت شکایتی از چیزی ندارد و سختترین رازهای زندگیاش را حتی با عزیزترین فرد زندگی خود در میان نمیگذارد، از برخی جهات جذاب باشد. احتمالاً در نگاه همسرتان شما یک ابرقهرمان هستید که از چیزی نمیترسد و هیچ جا کم نمیآورد.
حالا اگر نگاه اطرافیانی را که همیشه ستایشتان کردهاند و به قدرتتان غبطه خوردهاند، کنار بگذارید، خودتان را چطور توصیف میکنید؟ اصلاً خودتان هم فکر میکنید ستون خانهاید و در سختترین روزها، نه ترسیدهاید و نه جا زدهاید؟ حتی اگر خودتان هم در آینه خود را یک ابرقهرمان ببینید، درصورتیکه نشانههایی را که در ادامه میآوریم، در فکر و رفتارهایتان میبینید، برایتان خبر خوبی نداریم. شاید شما نهتنها قوی و محکم نیستید، بلکه بیشتر از هرکسی محتاج حمایت و کمک هستید. محققان میگویند اینکه قوی باشید یا اینکه خودتان را قوی ببینید، تأثیر متفاوتی روی سلامت و طول عمرتان میگذارد.
روی احساس ناامنی سرپوش میگذارید
شما وانمود میکنید که نه ترس و نه ضعف در زندگیتان جایی ندارد اما در وجودتان، درست همانجا که از چشم همه پنهان مانده، یک دنیا ترس و تردید را پنهان کردهاید. شاید از اینکه مدام توسط دیگران ستایش میشوید و به آنها با شجاعت ظاهریتان خدمت میکنید، به خود ببالید، اما واقعیت این است که روان شما انرژی زیادی را صرف پوشاندن ترسها و ضعفهایتان میکند و اگر همینطور پیش بروید، خیلی زود از پا درمیآیید.
به زبان آوردن جملاتی مثل «من از هیچچیز نمیترسم!» یا «من هر مشکلی را میتوانم حل کنم» الزاماً به معنای قوی و محکم بودنتان نباشد. محققان میگویند اگر شما خودتان را قوی بدانید و ادای آدمهای محکم را دربیاورید، احتمالاً کمتر سراغ پزشکان میروید و درصورتیکه مجبور به دکتر رفتن شوید، همهی نشانههای آزاردهندهای را که تجربه میکنید، با دکتر در میان نمیگذارید. محققان میگویند مراجعهی دیرهنگام به متخصصان و به تعویق انداختن قرارهای ملاقات با پزشکان، از دلایل اصلی مرگ زودرس مردها محسوب میشود و همین سهلانگاریهایی که از احساس «من قوی هستم!» سرچشمه میگیرد، باعث میشود که مردها بهطور میانگین پنج سال زودتر از خانمها بمیرند.
نباید شکست بخورید
برای آدمهایی که مثل شما فکر میکنند، شکست پایان زندگی است. اینکه شکست در فکر شما جایی نداشته باشد، معنایش این نیست که هیچوقت شکست را تجربه نخواهید کرد. آدمهایی که ادای قویها را درمیآورند، همیشه در حال نمایش تواناییهایشان هستند، اما حاضر نیستند لحظهای صبر کنند و برای از بین بردن ناتوانیهایشان مهارتهای تازه یاد بگیرند.
این آدمها آنقدر از ندانستن و نتوانستن میترسند که نهتنها به پیش نمیروند، بلکه برای تمام کردن برخی کارهایی که گاهی تمامشدنی و حتی شدنی هم نیست، آنقدر انرژی میگذارند که فرصتهای دیگر را از دست میدهند. آنها به جای یادگرفتن راههای عبور از موانع یا تلاش برای پیدا کردن راههای دیگر، موانع را نادیده میگیرند و به همین دلیل دیر یا زود شکست میخورند.
چیزی هستید که دیگران میگویند
برای این آدمها، «من» همان کسی است که دیگران معرفی میکنند.
آنها با توصیفهای دیگران، خود را میشناسند و تعریف میکنند و به همین دلیل به جای به دست آوردن قدرت درونی، برای نمایش قدرتی ظاهری که دیگران را بهزانو دربیاورد و غرق در تحسین و تمجیدشان کند، هر کاری میکنند.
اگر فردی این آدمها را ناتوان ارزیابی کند، همه بنیان شخصیتشان در هم میریزد و ناامید و سرخورده، از هر تلاشی دست برمیدارند.
شاید به همین دلیل است که این آدمها هیچوقت کمک نمیخواهند و حتی اگر از پا دربیایند، حاضر نیستند خودشان باشند و گاهی چهرهشان را در نظر دیگران مخدوش کنند.
احساساتتان را سرکوب میکنید
تنها احساسی که آدمهای بهظاهر قوی حاضر به نمایش آن هستند، خشم است. آنها هرگز ترس، شوق، ناامیدی و اندوهشان را با کسی به اشتراک نمیگذارند، اما هر وقت که نتوانند جلوی سرریز شدن هیجاناتشان را بگیرند، خشم را به نمایش میگذارند؛ درحالیکه آدمهایی که بهجای استفاده از ماسک قدرت، قدرت ذهنی و درونی دارند، شجاعانه با احساساتشان روبهرو میشوند و با خجالت و شرمزدگی، آنها را پنهان نمیکنند. آنها خودشان و هیجاناتشان را خوب میشناسند و بهجا و در موقعیتهای مناسب، احساساتشان را ابراز میکنند.
فردی که از نظر ذهنی قوی است، بهموقع میخندد، بهموقع میترسد و حتی بهموقع گریه میکند؛ درحالیکه کسانی که ماسک قدرت را روی صورتشان چسباندهاند، حاضر نیستند هیچیک از این احساسات را در مقابل دیگران به نمایش بگذارند و در بسیاری موارد، خود را هم آنقدر نمیشناسند که از وجود این احساسات مختلف در درون خود آگاه باشند.
درد را انکار میکنید
افتخار آدمهایی که ماسک قدرت را به صورتشان چسباندهاند، توانشان در تحمل درد و نادیده گرفتنش است. درحالیکه آدمهای ضعیف مدام رنجهایشان را به رخ دیگران میکشند تا از آنها امتیاز بگیرند، آدمهایی که ماسک دروغین قوی بودن را به خود زدهاند، حتی در سختترین لحظههای زندگیشان وانمود میکنند ذرهای سختی نکشیدهاند و هیچچیز در وجود و زندگیشان تغییر نکرده است؛ اما کسانی که قدرت حقیقی دارند، از دردها و رنجهایشان برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران استفاده نمیکنند، اما لزومی به پنهان کردن دردها هم نمیبینند و سعی میکنند از هر شکست و رنجی بهعنوان فرصتی برای گرفتن درسهای تازه استفاده کنند و به دنبال راهی برای خارج شدن از بحرانی که به آنها آسیب زده، بگردند.
فکر میکنید سوپرمن هستید
درحالیکه اعتمادبهنفس بالا، میتواند شما را هرروز چند قدم به جلو هل بدهد، حفظ ظاهر و وانمود کردن به قویتر بودن از آنچه واقعاً هستید، میتواند شما را از نردبان ترقی به پایین پرت کند. توصیههای کتابهای موفقیت را که میگویند جهان در مشت شماست و به هرچه بخواهید میرسید، فراموش کنید.
واقعیت این است شما نمیتوانید به همهچیز برسید و نمیتوانید هر سنگی را از سر راهتان بردارید؛ اما میتوانید در مسیری پیش بروید که از تواناییهای موجودتان بیشترین استفاده را بکنید و هرروز بیشتر از قبل توانمند شوید. پس به خودتان دروغ نگویید و به اینکه قدرتی خارقالعاده دارید هم تظاهر نکنید. شما ابرقدرت نیستید اما میتوانید خیلی کارها را با تواناییها و امیدواریهایتان انجام دهید، پس به همان کارها دلخوش باشید.
اگر بپذیرید که درست در همین لحظه که این مطلب را میخوانید، جهان در مشت شما قرار ندارد و نمیتوانید آسمان را به زمین بیاورید، همهچیز درست میشود. با پذیرش این واقعیتها میتوانید بیشتر شرایط و تواناییهایتان را درک کنید و با توجه به محدودیتهایتان، بهترین تصمیمها را بگیرید و مؤثرترین قدمها را بردارید.
میخواهید دیگران را کنترل کنید
آدمهایی که تظاهر به قوی بودن میکنند، همیشه دوست دارند مثل یک مادر دیگران را تحت حمایت خود بگیرند.
از نظر این افراد، همهی آدمها ضعیف، محتاج به کمک یا ناتوان هستند و اگر این قدرتمندها دستشان را نگیرند و از جهل نجاتشان ندهند، به هیچ جا نمیرسند.
آدمهای بهظاهر قوی، حاضر نیستند ضعفهای خود و نقاط قوت دیگران را ببینند و همیشه در حال نصیحت کردن و حتی ایراد گرفتن از دیگران هستند. آنها عاشق در دست گرفتن کنترل دیگران و کنترل کردن شرایط هستند و نمیتوانند بپذیرند که جایی فرد دیگری کنترلکننده و هدایتکننده باشد. شاید بیشازاندازه محبت کردنشان به دیگران هم ابزار ناخودآگاهی برای رسیدن به همین منظور است. درواقع آنها با حمایت افراطی از دیگران و کمک کردن به آنها، سعی میکنند اطرافیانشان را به خود وابسته کنند و مجال هر حرکت مستقلی را از آنها بگیرند.
وقتی این آدمها که ماسک قدرت را به چهرهشان زدهاند، اطرافیانشان را کنترل میکنند و با حمایت بیشازحد مانع رشد کردن تواناییهایشان میرسند، به هدف خود میرسند.
در چنین شرایطی دیگران واقعاً برچسب قوی بودن را به آنها میزنند و میپذیرند که بدون این افراد بهظاهر قوی، از پس هیچ کاری و گرفتن هیچ تصمیمی برنمیآیند.
واقعیت این است که خیالی که در مورد خودتان در سر دارید همیشه با آن چیزی که واقعا هستید مطابق نیست. پس برای اینکه این خیال کار دستتان ندهد و شما را به یک دنیای وهمی نکشاند بیشتر برای شناختن خود حقیقیتان تلاش کنید و روی بازخوردهایی که از دیگران میگیرید هم حساب کنید.
نظر شما