شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۸
۱ نفر

یکی از زائران می‌گوید: «‌امامزاده زید کرامات زیادی دارد. چند وقت پیش یک مرد فلج را شفا داد.اینجا جای خوبی برای درددل کردن است، برای سبک شدن و پرواز کردن.» این را نوجوانی می گوید که از یافت آباد به زیارت امامزاده آمده است.

قاسمی

همشهری آنلاین _ مریم قاسمی: گنبدی آبی با اسلیمی‌ها و بته‌جقه‌های سر به آسمان برداشته از میان خاک. این تصویر آشنایی است که تمام ایرانیان در گوشه و کنار ذهن خود آن را ثبت کرده‌اند. خاطره‌ای که بوی آرامش می‌دهد. بوی سبک شدن و رها شدن از خود. تقریباً در تمام نقاط ایران، در نقاط مختلف پهنه این خاک یا در شهرهای کوچک و بزرگ سرزمین‌مان، امامزاده‌ای خفته است تا زیارتگاهش مأمنی باشد برای دلتنگی مردمی که آرزوها و امیدهایشان را همواره از این بزرگان طلب کرده‌اند و داشته‌اند. امامزاده زید نیز از این قاعده مستثنی نیست. امامزاده‌ای که در قلب منطقه ۱۸ خوش‌آرمیده است و هر روز چشم به راه زائرانی است که با دلی شکسته و سری پرآرزو به زیارتش می‌شتابند.

خواندنی‌های بیشتر  را اینجا دنبال کنید

«یا زیدبن علی بن عیسی بن یحیی‌بن حسین بن زیدبن امام زین‌العابدین (ع) »

این، تمام شجره‌نامه امامزاده زید است. شجره‌نامه‌ای که به ما می‌گوید امامزاده‌ای که به زیارتش رفته‌ایم، پسر یادگار واقعه کربلا امام سجاد (ع) است.ساختمان گنبد و حرم امامزاده زید به خوبی خودنمایی می کند. داخل محوطه حرم فرش‌ها یکدست و منظم پهن شده اند. گوشه صحن پیرمردی نشسته است و قرآن می‌خواند. از او درباره این امامزاده می پرسیم: «این امامزاده بیش از  ۴۰۰ سال است که در  اینجا مدفون شده.»

 قسمت های مختلف امامزاده را یکی یکی می بینیم، احساس آرامش می‌کنیم. انگار سبک می‌شویم. همیشه از زیارت این امامزاده‌ها لذت می بریم. حسین مرادی ۱۶ ساله با بیان این مطلب می گوید: «پدر و مادربزرگم در امامزاده به خاک سپرده شده‌اند. برای همین به همراه خانواده‌ ام هر شب جمعه به امامزاده زید می‌آیم.»

از او درباره کرامات امامزاده می‌پرسم، می‌گوید:‌ «امامزاده زید کرامات زیادی داشته است. چند وقت پیش مرد فلجی را شفا داد. ما همیشه به اینجا می‌آییم. من فضای اینجا را خیلی دوست دارم.»

اما پسر عمه‌اش علیرضا قلی‌زاده حرف‌های دیگری هم دارد:‌ «اینجا جای خوبی برای درددل کردن است. برای سبک شدن. من هر وقت دلم گرفته باشد، به امامزاده زید می‌آیم، یک بار با خانواده‌ام دعوا کردم. با دوچرخه از سه‌راه افسریه کوبیدم و به اینجا آمدم. کلی با امامزاده حرف زدم و درددل کردم. از او خواستم که به من آرامش بدهد و مشکلم را حل کند. همین‌طور هم شد. به هیچ کس نگفته بودم که کجا می‌روم. وقتی برگشتم پدر و مادرم اصلاً با من بگومگو نکردند.»

هنگام خروج بازمی‌گردم و به امامزاده نگاه می‌کنم. سکوت عجیبی همه جا را فراگرفته است. گنبد امامزاده رو به آسمان قد برافراشته است و همه جا ساکت است. امامزاده زید در قلب منطقه ۱۸ آرمیده است و سنگ صبور آدم‌های همین حوالی است. آدم‌هایی که غم‌هایشان را هر شب جمعه در گوشه و کنار ضریح او واگویه می‌کنند تا او گرهی از کار فروبسته‌شان بگشاید.

کد خبر 759385

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار دروازه طهرون

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha