امکان ندارد گذرت به محله وحیدیه افتاده باشد و تابلوی عکاسی را ندیده باشی. تابلویی که اکنون بیش از ۵۸ سال است که بر سر در این عکاسی قرار دارد و افراد مختلف را از نقاط مختلف پایتخت به اینجا می‌کشاند.

دلتنگ عكس‌هاي سياه  وسفيد  هستم

همشهری آنلاین - افشین قناد باشی‌: «احمد رضا سلامتی» یکی از عکاسان قدیمی محله وحیدیه است که عکاسی را در کنار پدر و مادرش یاد گرفته و اکنون به یکی از عکاسان پایتخت و منطقه تبدیل شده است. برای آشنایی با او سری به عکاسی‌اش در محله وحیدیه زدیم. گفت‌وگوی ما را با او بخوانید.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

 این مغازه را از ابتدا شما  دایر  کردید؟  

خیر. پدرم از ۱۲ سالگی به خاطر فوت پدرش مجبور شد که سرپرستی خانواده را برعهده بگیرد برای همین وارد حرفه‌های مختلفی شد و چند کار را امتحان کرد، اما نهایتاً در ۱۶ سالگی وارد کار عکاسی و در این شغل ماندگار شد. او بعد از مدتی عکاسی پویان را در ۳۰ متری نارمک افتتاح کرد، اما مدتی بعد متوجه شدند که این عکاسی بلاتکلیف رها شده و مالک آن قصد فروش عکاسی را دارد. همان‌موقع پدرم اینجا را از مالک خرید و تا امروز فعال است.

 ظاهرا  این عکاسی جزو قدیمی‌ترین عکاسی‌های پایتخت است؟  

بله این عکاسی جزو شش عکاسی است که در پایتخت افتتاح شده بود و در حال حاضر حدود ۵۸ سال قدمت دارد و اکنون بیش از ۳۵ سال است که خانواده ما این عکاسی را اداره می‌کند.

شما چطور به عکاسی روی آوردید؟  

من از کودکی عکاسی را دوست داشتم و همیشه دلم می‌خواست در اینجا در کنار پدرم کار کنم اما پدرم به شدت معتقد بود که ما باید درسمان را ادامه دهیم و اصلاً فکر کار کردن در عکاسی را نکنیم اما عشقی که من برای به دست گرفتن دوربین داشتم، موجب می‌شد تا در سر کلاس هرازگاهی با مداد چهره بکشم و این‌گونه کم‌کم به کار روتوش روی بیاورم.

 اولین بار کی کارتان را اینجا شروع کردید؟  

وقتی پدرم علاقه‌ام به کار روتوش را دید، کم‌کم اجازه داد تا برای انجام این کار به عکاسی بیایم. روزی که آمدم اینجا تا رسماً کار روتوش کردن عکس‌ها را شروع کنم، ۱۲ سال داشتم اما به قدری کارم را با عشق انجام می‌دادم که بعد از مدتی عکاسی‌های اطراف نیز از من خواستند تا عکس‌هایشان را روتوش کنم و من هم با اشتیاق کامل و با گرفتن دستمزد این کار را انجام می‌دادم.

آن زمان عکس‌ها را چگونه روتوش می‌کردید؟  

آن زمان‌ها این دستگاه‌ها برای روتوش کردن عکس‌ها نبود بلکه باید بر روی هر عکس ساعت‌ها می‌نشستیم و با مداد سیاه آنها را روتوش می‌کردیم. الان بعد از گذشت این همه سال هنوز جای مدادها و نوک‌های شکسته و فرو رفته آنها در دست‌هایم مانده است که این یکی از بهترین یادگارهای من است.

 پس از روتوش کردن به عکاسی رسیدید؟  

بله وقتی پدرم بعد از مدتی به عشقی که به این کار دارم پی برد اجازه داد در عکاسی کار کنم و دوربین به دست بگیرم. اوایل کار فقط وردستی پدر و مادرم را می‌کردم و زمان‌هایی که آنها برای عکاسی یا فیلمبرداری می‌رفتند، من برای آنها وسایل را می‌بردم یا پروژکتور را نگه می‌داشتم اما کم‌کم فوت و فن کار را از آنها یاد گرفتم.

 آن زمان با چه دوربین‌هایی عکس می‌گرفتید؟

آن زمان به عکاسی، عکاسخانه می‌گفتند و از دوربین‌های آنالوگ برای عکاسی استفاده و از فیلم تخت برای عکس گرفتن استفاده می‌کردند. تقریباً آن دوران تمام عکس‌ها سیاه و سفید بود و هنوز عکس وارد بازار نشده بود. آن روزها وقتی عکسی گرفته می‌شد چند ساعت برای چاپ آن در تاریک خانه‌ها زمان صرف می‌شد اما وقتی فیلم‌های رنگی به بازار آمد سبک کار به‌صورت کامل تغییر کرد.

 خودتان هم آن زمان‌ها عکس می‌گرفتید؟

بله در دوره دبیرستانم بود که دیگر وقتی همراه پدر و یا مادرم به مراسم می‌رفتیم من هم با یک دوربین آنالوگ و یک دوریبین دیجیتال که تازه به بازار آمده بود، از مراسم عکس می‌گرفتم.

 درس خواندن را دیگر ادامه ندادید؟  

پدرم هیچ‌وقت اجازه نمی‌داد که من یا برادرم درس خواندن را ترک کنیم برای همین وقتی از سربازی برگشتم و در کنکور شرکت کردم موفق شدم در رشته پزشکی قبول شوم ولی بعد از مدتی دیدم نمی‌توانم از کار عکاسی دست بکشم برای همین قید پزشک شدن را زدم و برخلاف مخالفت‌های شدید پدرم در همین کار ماندگار شدم.

به‌عنوان یک عکاس قدیمی، عکاسی  با دوربین‌های قدیمی را ترجیح می‌دهید یا با دوربین‌های امروزی و مجهز را؟

قطعا عکاسی با این دوربین‌ها و امکانات جدید بسیار راحت‌تر است اما من هنوز عکاسی با دوربین‌های آنالوگ و چاپ عکس‌های سیاه و سفید را که خودم با دست‌هایم آن را روتوش کنم و ساعت‌ها زمان صرفش کنم به هر چیز دیگری ترجیح می‌دهم و حاضر نیستم لذت چاپ و روتوش یک عکس گرفته شده روی فیلم تخت را با عکس‌های امروزی عوض کنم.

پدر و مادرتان دیگر عکاسی نمی‌کنند؟

نه ۱۰ سالی است که آنها خود را بازنشسته کرده‌اند و کا ر را به من و برادرم سپرده‌اند. هرچند ما دوست داشتیم آنها هنوز در این عکاسی باشند و ما همچنان از آنها چیزهایی یاد بگیریم که شاید در هیچ کلاس عکاسی آنها را یاد ندهند.

بهترین خاطره‌ای که از این حرفه دارید چیست؟  

یکی از خاطراتی که هیچ‌گاه از ذهنم پاک نمی‌شود مربوط به ماه‌های اولی است که دوربین دیجیتال وارد بازار شده بود. من آن روزها یک دوربین دیجیتال با ۲/۳ مگاپیکسل خریده بودم و با آن در مراسم عکاسی می‌کردم. وقتی بعد از عکاسی، عکس گرفته شده را به همان شخص نشان می‌دادم چنان اشتیاق و ذوقی پیدا می‌کردند که قابل توصیف نیست، زیرا تا آن زمان هیچ‌کس نمی‌توانست همان لحظه عکسی که از خودش گرفته شده بود را ببیند.

در زمان گذشته تعداد مراجعان به عکاسی‌ها زیاد بود یا الان؟  

قطعا زمان قدیم تعداد مراجعان مردم به عکاسی‌ها بسیار بیشتر بود به نحوی که ما در روز بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ عکس چاپ می‌کردیم و خیلی وقت‌ها نیز بیشتر از این کار می‌کردیم اما امروزه با زدن کانکس‌های عکس فوری یا وجود دوربین‌های عکاسی در دست همه، دیگر کمتر مردم به عکاسی‌ها مراجعه می‌کنند.  

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۸ به تاریخ ۱۳۹۳/۱/۱۸

کد خبر 752861

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha