به گزارش همشهری آنلاین، سعی من بر این است که پروندهای را برابر شما باز کنم که با مبحث تنبلی و عقده مادر آشنا شده و راههای برونرفت از آن را بیاموزید.
عقده مادر به تنبلی یا میل به انفعال گفته میشود که سعی خواهم کرد در پروندهای مفصل به آن بپردازم. این پرونده در ۴ فصل پیگیری خواهد شد.
۱. ماهیت عقده مادر ۲. نحوه شکلگیری آن ۳. اثرات عقده مادر بر عملکرد فردی و اجتماعی ۴. راههای برونرفت از عقده مادر
ماهیت عقده مادر
عقده مادر چیست؟
میل به انفعال در یک فرد را عقده مادر میگویند. زمانی که فرد ترجیح میدهد کاری انجام ندهد یا انجام آن را به زمان نامعلومی موکول کند. این تعریف، سادهترین و ابتداییترین تعریف در مورد عقده مادر است. عقده مادر شکلها و ابعاد گسترده دیگری نیز دارد که تنها ما در ارتباط با بحث تنبلی به آن خواهیم پرداخت.
چرا میگوییم عقده مادر؟
هنگامیکه این ترکیب را میشکافیم به دو کلمه میرسیم؛ عقده و مادر. در تعریف عقده باید بگویم که عقده در تعریف روانشناسی تحلیلی به ساختار و شیوهای از ساخت در ساحت روان اشاره دارد. تمامی اجزای روان در ساختار روانشناسی تحلیلی و ازنظر کارل گوستاو یونگ، روانشناس شهیر سوئیسی، ساختار عقدهای دارند. از عقده در زبان فارسی به گره یاد میشود.
گره معمولاً به گره کور یا گره ساده تعبیر میشود. گره کور قابل باز شدن نیست و گره ساده قابل باز شدن است. عقده نیز در حوزه روان اینگونه است؛ ساده و پیچیده.
ماهیت عقده بهشدت پیچیده است و توضیح آن در این نوشتار نمیگنجد اما به همین توضیح اکتفا میکنم که عقده براثر تنشهای حاصل از برخوردهای خودآگاهی فرد در طول زندگی او ایجاد میشود.
عقده از دو بخش تشکیل میشود:
۱-هسته عقده
۲-پوسته عقده
هسته عقده در ناخودآگاه جمعی شکل میگیرد و پوسته عقده در ناخودآگاه شخصی. هسته عقده بنا به هر دلیلی قابل شکلگیری است و پوسته عقده بهمرور زمان، بنا بر جنس و محتوای هسته، به دور هسته ایجاد پوسته میکند. هرقدر که با مسائلی بیشتری در ارتباط با هسته عقده در ارتباط باشیم، پوسته بیشتری به دور هسته شکل میگیرد
مثال: فردی در دوره کودکی مورد سوءاستفاده جنسی واقع میشود در این وضعیت هسته عقدهاش شکل میگیرد؛ عقده حساسیت نسبت به امور جنسی.
فرد در گذران عمر خود از کودکی به بزرگسالی، با هر موردی که مربوط به مسائل جنسی باشد، بهصورت واکنشی و تکانهای و هیجانی برخورد خواهد کرد و پوسته هسته خود را ضخیم و ضخیمتر میکند. در بزرگسالی، زمانی که فرد نیاز به مبادرت عمل جنسی بهعنوان رفتار صحیح جنسی پیدا میکند، دچار تنش میشود و از موضوع سر باز میزند یا با موضوع بهصورت تابو برخورد میکند.
در مورد نحوه عملکرد عقده باید بگویم که عقده بهصورت سریع و ناگهانی شروع به عمل میکند و در کسری از ثانیه، فرماندهی ساحت روان را به عهده میگیرد.
به این صورت که در حالت عادی و معمولی، ساحت روان انسان در فرماندهی من یا ایگو به سر میبرد اما زمانی که عقده شروع به واکنش میکند، «من» فرماندهی خود را از دست میدهد و عقده در مرکز فرماندهی روان قرار میگیرد. مثل فردی که به دلیل هسته شکل گرفته از عقده در ارتباط با ابژه جنسی در دوره کودکی، در دوره بزرگسالی محوریت انتخاب و عملکرد خود را بر پایه امور جنسی قرار میدهد و صرفاً در ارتباط با این مسائل صحبت میکند و در پی رسیدن به رابطه جنسی صرف در یک رابطه عاطفی است.
برمیگردیم به بحث اصلی و توضیح واژه مادر.
واژه مادر یک مفهوم کاملاً روشن و بدیهی در ذهن تمامی انسانهاست اما توضیحات مفصلتری در این مورد وجود دارد. زمانی که واژه مادر را میشنویم، اولین تصویری که در ذهن ما شکل میگیرد، چهره مادر خودمان است و اولین مفهومی که شکل میگیرد، مفهوم مهربانی است. این تصویر و این مفهوم ما را به مفهوم بسیار بزرگتری ارتباط میدهد و آن مفهوم، کهنالگو یا آرکی تایپ مادر است. کهنالگوی مادر، به معنی منبع لایزال تغذیهکنندگی و زایش و رشد و نمو در ناخودآگاه جمعی انسانی است.
کهنالگوی مادر یک مفهوم ازلی است که از زمان پیدایش کائنات، در بن و ریشه مفاهیم کائناتی و انسانی، جایگاه ویژهای دارد. مادر، منبع زایش، تولد، رشد و نمو، تغذیهکنندگی و باروری است.
زمین، حکم مادر را دارد. و ساختار کائنات (تمامی عوالم کشفشده و نشده کیهانی و آسمانی) ساختار مادر گونه دارد، زیرا با رشد و زایش، تولد، تولد دوباره و باروری در ارتباط است. پس مفهوم مادر در ذهن بشری انسان، دارای مفاهیم مشخصی چون حمایت و آغوش است و منبع تغذیهکننده به شمار میرود.
تا اینجا با دو مفهوم عقده و مادر آشنا شدیم.
زمانی که این دو واژه را کنار یکدیگر قرار میدهیم، با مفهوم عقده مادر یا مادر کامپلکس روبهرو میشویم، یعنی عقدهای که ارتباط مستقیم با آرکی تایپ مادر دارد. با این توضیحات پی به این موضوع میبریم که عقده مادر، ریشهای مبتنی بر ناخودآگاهی در عمق ناخودآگاه جمعی و نیز جایگاه و تأثیری ویژه در عمق کهنالگوها و غرایز دارد و از حمایت جدی آرکی تایپ مادر برخوردار است که منبع تغذیهکننده کل عالم بهحساب میآید. عقده مادر بدین معناست که ما میل به تغذیه شدن از یک منبع تغذیهکننده داریم و تا زمانی که این منبع تغذیهکننده وجود دارد، فرد از آن بهرهمند میشود.
در دنیای واقعی، این منبع میتواند مادر حقیقی فرد باشد. و اولین مواجهه فرد با عقده مادر، مادر خود فرد است. یعنی اولین جلوه آرکی تایپ مادر، مادر حقیقی فرد است که شرایط حمایتی را برای فرد ایجاد میکند. زمانی که فرد در شرایط عقده مادری قرار دارد، یعنی در حالت جنینی است. بهاینترتیب که فرد در دوران جنینی، بهطور مستقیم و بدون واسطه در رحم مادر، توسط مادر تغذیه میشود و کار دیگری هم انجام نمیدهد. به همین دلیل است که میگوییم فرد دچار عقده مادر، در حالت جنینی به سر میبرد.
دستوپا داخل و جمع در داخل شکم.
حالت جمع شدن و دفاعی.
مثال: وقتیکه صبح زود برای انجام کاری باید از خواب برخیزیم، اگر دچار عقده مادر شویم، از رفتن به سرکار، خودداری ورزیده و پتو را روی خود میکشیم. به این حالت، حالت جنینی میگویند.
فرد از رفتن به سرکار سر باز میزند و ترجیح میدهد در شرایط امن خود باقی بماند.
عقده مادر به این معناست که فرد حاضر به ترک شرایط امن فعلی خود و گذر به مرحله ناامن بعدی نیست.
مرحله بعد مشخص نیست، معلوم نیست که امن هست یا خیر، مشخص نیست که نیاز به چه امکانات و تلاشها و زحمتهایی دارد اما شرایط فعلی، امن و تجربهشده است. عدم تجربه شرایط مرحله بعد و قدم ننهادن در مسیر پیشرفت، موجب عقده مادر میشود.
پ ن: مفاهیمی چون ناخودآگاه جمعی و شخصی، ازجمله مفاهیم رایج در روانشناسی تحلیلی است.
دوستانی را که علاقهمند به آگاهی بیشتر در این زمینه هستند ارجاع میدهم به کتاب خودآموز یونگ از انتشارات آشیان - Jung ۲۰۰۶ By Snowden Ruth
نحوه شکلگیری عقده مادر
در مورد عقده مادر و نحوهی شکلگیری آن باید گفت که این عقده به روشها و شیوههای گوناگون شکل میگیرد اما اگر در مورد عقده مادر که منجر به انفعال و تنبلی میشود، بخواهم به شما بگویم، باید عرض کنم که از منبع تغذیهکنندگی و از هنگام تولد شکل میگیرد. حتی فرد قبل از تولد خود نیز دچار عقده مادر خواهد بود؛ بر اساس وراثت؛ یعنی اگر پدر و مادر تنبلی داشته باشد، میتواند ژن تنبلی را به ارث ببرد یا اگر پدر و مادر فعال و کوشا و دارای پشتکاری داشته باشد، بازهم ممکن است در میان اجداد و پیشینیان او، آدمهای تنبلی وجود داشته باشند که این ژن براثر تصادف به این فرد انتقال پیدا کند.
البته این یک فرضیه است و در صورت درست بودن، دلیل بر این نمیشود که فرد نتواند از عقده مادر خودش خلاصی پیدا کند. فرض را بر این بگذارید که من چیزی در مورد ژنتیک بودن این قضیه به شما نگفتهام.
چون القا پذیری و تلقین در بین ایرانیها، از درجه بالایی از اهمیت برخوردار است و ممکن است با شنیدن این مطلب، بهطور کل قید درمان عقده مادر را بزنید و بگویید که به هر تقدیر من عقده مادر را بهطور ذاتی دارم و درمانی هم برای آن متصور نیست. پس لطفاً عقده مادر و دچار شدن به آن را اکتسابی قلمداد کنید. البته به این مهم توجه داشته باشید که ایرانیها از اشتراک ژنتیک در مورد ژن تنبلی بهصورت ویژه برخوردارند که در بحث ما نمیگنجد و نیاز به یک بررسی جامعهشناختی دارد.
فارغ از اثر وراثتی عقده مادر، عقده مادر بستگی مستقیمی با منبع تغذیهکنندگی فرد دارد. اولین منبع تغذیهکنندگی فرد، مادر اوست که از دوران جنینی، این تغذیهکنندگی را در رحم خود اعمال میکند.
فرد در حالت جنینی، در حالت و شرایط عقده مادر قرار دارد و بهمرور زمان و با رشد سن، هر چه از میزان تغذیهکنندگی و حمایتگری فرد کم شود، کمتر دچار عقده مادر میشود. بهاینترتیب که بچههایی که سر موقع از شیر گرفته شوند و مراحل رشدی خود را بر اساس توالی درست بگذرانند، زودتر به سمت استقلال شخصیتی قدم برمیدارند. استقلال شخصیتی و هویتی، نقش به سزایی در مهار عقده مادر فرد دارد اما مثلاً فردی که بهجای ۲ سال، ۴ سال از شیر مادر خود تغذیه کند، بهمراتب نسبت به دیگر افراد در شرایط مشابه، بیشتر درصدد ابتلای به عقده مادر است.
همچنین بچهای که از انجام مسئولیتهای کوچک خود چون غذا خوردن و اجابت مزاج بهوسیله خود سر باز میزند، در حال دچار شدن به عقده مادر خویش است؛ بنابراین در این شرایط، نقش والدین از جایگاه و تأثیر خاصی برخوردار خواهد بود. در عدم ابتلای فرد به عقده مادر، والدینی که در انجام تکالیف مشخص فرزند خود، بهاصطلاح وا میدهند و توجه خاصی به این مقوله ندارند، در حال سوق دادن فرزندان به عقده مادر هستند.
یا مادری که در تغذیهکنندگی به فرزند خود از حد اعتدال خارج میشود و هر آنچه را که فرزند طلب میکند، در اختیار او قرار میدهد، این مادر نیز به همان شیوه در رشد میل انفعال فرزند خود نقش اساسی دارد. حمایت بیش از اندازه و تغذیهکنندگی خارج از معمول و رساندن کالری بیش از حد و متنوع به فرزند در دوران قبل از ۱۰ سالگی، بهاصطلاح فرد را تنبل بار میآورد. و اینجاست آن نقطه آسیبی که در موردش حرف میزنیم.
زمانی که فرد در تهیه امکانات تغذیهای و حمایتی خود کمترین تلاشی را نمیکند، بهمرور زمان، به این سمت میل پیدا میکند که از کوچکترین تلاشها در جهت رسیدن به اهداف خود سر باز زند. برای مثال یک روز ترجیح میدهد که به مدرسه نرود و برای تأمین شدن نظرش، خود را به مریضی میزند و مادر ناآگاه، به دلیل حمایتهای بیش از حد از فرزند خود در سالهای رشد، تن به خواسته فرزند میدهد و با درخواست او موافقت میکند. پس ما مفهومی به نام تنبلی آموختهشده نیز داریم؛ عقده مادری آموختهشده.
فرد میداند که در کجا باید چگونه رفتار کند تا حمایتگری خانواده خود را در پی داشته باشد و بهمرور زمان، این رفتارها از فرد یک مبتلا به عقده مادری حرفهای میسازد. این فرد تا زمانی که زیر بار مسئولیت بهطورجدی نرفته است، نمیداند که در حال آوردن چه بلایی بر سر خود است. معمولاً در ادبیات تحلیلی، ما دستهبندی افراد را ازنظر شکلگیری استقلال شخصی به سه دسته تقسیم میکنیم.
۱. ایگو پرنتی ها (Ego Parent) من والدینی ۲. ایگو وردیها (Ego World) من جهان ۳. ایگو سلفیها (Ego Self) من روحانی
ایگو پرنت به معنای قرارگیری روان فرد در نظام حمایتی خانواده است که از تولد تا زمان استقلال فرد ادامه دارد. ایگو پرنت دورانی است که فرد تحت حمایت مادی و معنوی و تغذیهای و رشدی خانواده قرار دارد. این دوران نقش به سزایی در شکلگیری عقده مادر فرد دارد. اگر در این دوران، فرد به سمت حمایتهای بی قید و شرط توسط خانواده در حرکت باشد و از انجام کوچکترین تکالیف معاف، بهراحتی دچار عقده مادر میشود اما اگر در این دوران، پدر و مادر فرد، افراد آگاهی باشند و حمایتگری خود را با اعتدال پیش برده و فرد را مجبور به انجام تکالیف خاص کنند، مسلماً فردی از این دوره بیرون خواهد آمد و به میزان بسیار کمی در معرض انفعال قرار خواهد گرفت.
گذر از مرحله ایگو پرنت به ایگو ورد، بستگی بسیار مستقیمی با نحوه تربیت فرد توسط خانواده دارد. آیین ورود به ساخت جهان برای فرد، باید با شکوه خاصی توسط خانواده برگزار شود. در دوران پیشین، فرزندان یک سال قبل از بلوغ، توسط پیر و مرشد قبیله به سفر یکسالهای رهنمون میشدند که آیین ورود را بیاموزند. خدمت سربازی برای پسران نیز چنین حکمی دارد که معمولاً دیر هم اتفاق میافتد و باید یا قبل از بلوغ باشد یا در حین بلوغ. فرد در ورود به ایگو ورد خود، باید خود را مهیای ساخت جهان خود کند و پلههای رشد مردانگی را یکبهیک طی کند تا بتواند مرحله ایگو سلف مناسبی را بگذراند.
معمولاً افراد دچار عقده مادر، در مرحله ایگو ورد خود، در حال تنبلی کردن و سر به هوایی به سر میبرند و هیچ نمیسازند و در مرحله ایگو سلف که خود روحانی فرد را شکل میدهد، مجبور به برآورده کردن نیازهای مادی خود میشوند و بهجای پرداختن به معنویات، در حال کار کردن برای تأمین معیشت خود هستند. نمونه آن را هم بهوفور میتوانید در اطرافیان خود ببینید که کم هم نیستند، میانسالان و کهنسالانی که هنوز در حال کار کردن به سر میبرند. اینها همه از آفات عقده مادر به شمار میآیند. ادامه این پرونده را در شماره بعد پی میگیریم.
نظر شما