در میان انبوه مغازه‌هایی که یکی پس از دیگری از صنوف مختلف در خیابان بهبودی صف کشیده‌اند یک کتابفروشی بیشتر وجود ندارد که بیش از نیم قرن سابقه دارد. این کتابفروشی با توجه به موقعیت جغرافیایی که در آن قرار گرفته توجه هر عابری را به خود جلب می‌کند.

كتاب فروش

همشهری آنلاین - رضا افراسیابی:  شهروندان از خود می‌پرسند که چطور چراغ این کتابفروشی در میان مغازه‌هایی که هیچ ارتباطی از نظر صنفی با هم ندارند هنوز روشن مانده است. «علی سربندی» با ۷۸سال سال‌هاست که مشغول اداره تنها کتابفروشی خیابان بهبودی است. سربندی علاوه بر سال‌ها کار در زمینه کتاب، کتاب‌های متعددی هم تألیف کرده و دارای دغدغه‌های ارزشمند فرهنگی است. با او درباره مسائل مختلفی از جمله تغییرات مردم از گذشته تا به امروز، کاهش سرانه مطالعه در کشور و کتاب‌هایی که از او منتشر شده است گفت‌وگو کردیم.  

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید

از طلافروشی تا کتابفروشی

سربندی در اراک به دنیا آمده و در رشته فلسفه مدرک لیسانس گرفته است. او درباره اینکه چگونه وارد این حرفه شده حرف‌های جالبی برای گفتن دارد: «در دوران کودکی خیلی علاقه داشتم که روزی نظامی شوم. اصلی‌ترین دلیل این موضوع جذابیت ظاهری این افراد به‌خصوص لباس آنها بود. البته این آرزو برای من هیچ‌گاه تحقق نیافت. در دوران جوانی برای اینکه در حرفه‌ای مشغول به کار شوم این مغازه را تبدیل به طلافروشی کردم که البته علاقه چندانی به این کار نداشتم. همین بی‌علاقگی و سختی‌های موجود در کار از جمله اینکه چند بار این مغازه مورد سرقت قرار گرفت، باعث شد به فکر شغل دیگری بیفتم. سال ۵۸ زمانی که بعد از انقلاب اسلامی با توجه به اینکه حال و هوای کشور کاملاً متفاوت شده بود و علاقه‌ای که از کودکی به حوزه فرهنگ در وجودم احساس می‌کردم، طلافروشی را به کتابفروشی تبدیل کردم. گرایش من به کتاب و شعر و هرچه به فرهنگ مربوط است باعث شده تا سختی‌های این کار برای من قابل تحمل باشد.» او درباره راه‌اندازی کتابفروشی در محله بهبودی این‌گونه برایمان تعریف می‌کند: «کار در حوزه فرهنگ برای من بسیار لذتبخش است. شاید باورتان نشود، اما فضای کتاب و کتابخانه انگار همه نیازهای روحی‌ام را تأمین می‌کند. از طرف دیگر آن روزها جای یک کتابفروشی در این محله به شدت خالی بود که این موضوع در شکل‌گیری این کتابفروشی بی‌تأثیر نبود. این مغازه هنوز هم تنها کتابفروشی خیابان بهبودی است.»

به مشتریان در خرید کتاب کمک می‌کنم 

کتابفروشی خیابان بهبودی، از تمام حوزه‌ها کتاب‌های جامع و قابل قبولی از جمله آثار کلاسیک و آثار مدرن دارد که می‌تواند جوابگوی نیاز اهالی مطالعه باشد. سربندی به مطالعه کتاب علاقه فراوانی دارد و تقریباً تمام اوقات بیکاری‌اش را به این کار اختصاص می‌دهد. او در این‌باره می‌گوید: «حتماً شما هم شنیده‌اید که کتاب غذای روح است، اما من این جمله را کاملاً درک کرده‌ام و با مطالعه احساس آرامش می‌کنم. همیشه در حال خواندن کتاب هستم، زیرا معتقدم جهان بی‌وقفه در حال تغییر است و ما هم نباید از این قافله عقب بمانیم. وقتی کتاب می‌خوانم بدون توجه به گذر زمان، با تمام وجود درگیر موضوع مورد مطالعه می‌شوم. سعی می‌کنم در همه زمینه مطالعه داشته باشم تا بی‌خبر از اوضاع و احوال جهانی که در آن زندگی می‌کنم نباشم.» جالب است بدانید که یکی از خصوصیات سربندی شناخت خوب و کافی از اغلب کتاب‌های موجود در مغازه‌اش است و مشتریانش را راهنمایی می‌کند: «شغل من به دلیل ارتباط با حوزه فرهنگ حساسیت‌های خاص خود را دارد. به همین دلیل، همیشه سعی می‌کنم در مورد کتاب‌هایی که داخل مغازه وجود دارد شناختی نسبی داشته باشم تا بتوانم در صورت نیاز توضیحاتی را به علاقه‌مندان آن کتاب ارائه کنم. البته هدف اصلی من از این کار جذب بیشتر مردم به فرهنگ مطالعه کتاب است و اینکه او را به مطالعه بیشتر و بهتر تشویق کنم. برای کسی که در یک کتابفروشی کار می‌کند لازم است که اهل مطالعه باشد. همان‌گونه که ما به غذای جسم اهمیت زیادی می‌دهیم باید به این باور برسیم و این فرهنگ در ما نهادینه شود که به غذای روح و روانمان به همان اندازه وشاید هم بیشتر بپردازیم.»

یاد قدیم و ندیم‌ها به خیر

کتابفروشی خیابان بهبودی از گذشته تا امروز تنها کتابفروشی این محدوده است که این روزها افراد کمتری به آن مراجعه می‌کنند، اما سربندی با همه این مشکلات چراغ این کتابفروشی را روشن نگه داشته و به گفته خودش تا روزی که زنده است کتابخانه را سرپا نگه می‌دارد. سربندی درباره تغییر رفتار مردم در طول سال‌های اخیر می‌گوید: «تغییر و تحول در میان ساختار شهر و شخصیت شهروندان بسیار زیاد بوده است. ساخت‌وساز بی‌رویه، هجوم بی‌امان اتومبیل‌ها به خیابان‌های شهر و آلودگی هوا از جمله علائم و مشکلات بارز تغییرات شهر و به‌خصوص این منطقه است. مردم هم از همه نظر به‌خصوص فرهنگی و رفتاری تغییرات فراوانی کرده‌اند. متأسفانه مهربانی و صداقت به مرور در میان مردم کمرنگ و کمرنگ‌تر شده تا جایی که دیگر به سختی می‌توان اثری از آن را مشاهده کرد. وقتی که یاد گذشته‌ها می‌کنم حسرت می‌خورم که چه زود آن روزهای خوب گذشت. دلم برای صمیمیت گذشته تنگ شده.» کتابفروش هم‌محله‌ای با بیان تأثیرات مشکلات زندگی بر شخصیت انسان‌ها حرف‌هایش را این‌گونه ادامه می‌دهد: «مشکلات و استرس‌های موجود در زندگی امروزی در تغییر شخصیت افراد تأثیر بسیاری گذاشته است. بیشتر مردم درگیر مسائل اقتصادی شده‌اند و همین موضوع باعث شده تا مهربانی و اخلاق پسندیده در میان آنها دیده نشود. حوزه کتاب هم از این تغییرات بی‌نصیب نبوده است و شاهد تغییرات گسترده‌ای در این زمینه بوده‌ایم. به مرور کتاب‌های مجازی که در اینترنت وجود دارد جایگزین کتاب‌های کاغذی شده‌اند. این موضوع مزایا و مضرات خاص خود را دارد. اما برای من هنوز هم لمس کتاب لذت خاصی دارد.»

کتاب خوب کم است 

اینکه سرانه مطالعه در کشور ما خیلی پایین‌تر از آن چیزی است که فکرش را می‌کنیم شکی در آن نیست، اما نباید دست روی دست گذاشت و منتظر بود تا روزی همین میزان مطالعه هم از فعالیت روزانه آدم‌ها حذف شود. سربندی در این‌باره حرف‌های متفاوتی برای گفتن دارد: «مطالعه کتاب باید از اهمیت زیادی در زندگی هر انسانی برخوردار باشد. به نظر من دلیل اصلی کاهش سرانه مطالعه در کشور نبود کتاب خوب است. مدیران فرهنگی باید از تولید کتاب‌های خوب و جامع در تمام زمینه‌ها حمایت بیشتری کنند تا با اجرای برنامه‌های مناسب، مردم به مطالعه و انس و الفت بیشتر با کتاب تشویق شوند. ما در یک کشور انقلابی زندگی می‌کنیم و با همین فرهنگ به موفقیت‌های بسیاری دست پیدا کرده‌ایم. به عقیده من با توجه بیشتر به همین فرهنگ انقلابی می‌توانیم سرانه مطالعه را در کشور افزایش دهیم.» به قول مرحوم «قیصر امین‌پور» بعضی کتاب‌ها چشم آدم را خسته می‌کنند و به خواب می‌برند اما کتاب‌های دیگر ذهن انسان را روشن و از غفلت بیدار می‌کنند. این کتابفروش هم‌محله‌ای درباره ویژگی‌های یک کتاب خوب ادامه می‌دهد: «کتاب خوب باید دست مخاطب خود را بگیرد و آگاهی و علم را به او هدیه بدهد. کتاب خوب باید جذاب و گیرا نوشته بشود به‌طوری‌که فرد نتواند کتاب را زمین بگذارد و کاملاً درگیر مطالعه شود. البته هر کتابی که در هر زمینه‌ای نوشته شود باید متناسب با همان حوزه ویژگی‌هایی را داشته باشد تا به نیازهای مخاطب به خوبی پاسخ بدهد. در مجموع کتاب باید سازنده و آفریننده باشد. با خواندن کتاب شجاعت و قدرتی را در وجودم احساس می‌کنم که بی‌شباهت به حس پرواز نیست.» 

شهر آرمانی؛ اخلاق‌گرا و قانونمدار 

سربندی از سال ۵۸ در کتابفروشی خیابان بهبودی فعالیت می‌کند و به‌طور مستقیم با مردم در ارتباط بوده است. تمام گروه‌های مختلف هم جامعه متناسب با نیازی که دارند به این کتابفروشی مراجعه می‌کنند که در این میان دانشجویان سهم قابل توجهی را به خود اختصاص داده‌اند. چهره‌های سرشناس هنرمند، ورزشکار، سیاسی و مدیران شهری از کسانی هستند که به این کتابفروشی رفت و آمد دارند، اما سربندی توجه اصلی‌اش بر این است تا کتاب به دست آنها را بدرقه کند. او درباره تغییرات این منطقه به‌خصوص محله بهبودی می‌گوید: «از گذشته تا امروز این منطقه هم مثل سایر نقاط شهر تغییرات فراوانی داشته است که یکی از بارزترین آنها تخریب خانه‌های قدیمی و تبدیل آن به برج‌های سر به فلک کشیده است. من مخالف ساخت‌وساز نیستم اما باید به فکر آسایش سایر اهالی و همچنین ارائه خدمات مطلوب به ساکنان جدید هم باشیم.

متأسفانه بی‌توجه به این نکات باعث ایجاد ناراحتی و مشکلاتی برای شهروندان شده است. یکی از مشکلات اصلی در منطقه به‌خصوص همین محله، پیاده‌روهای مقابل ساختمان‌های مسکونی و تجاری است. این موضوع باعث شده تا پیشروی‌های نابه‌جا و اشغال قسمتی از پیاده‌رو با ابزار و مصالح ساختمان‌سازی برای عابران از جمله خود من مشکلاتی را ایجاد کند. از مدیران شهری در این منطقه تقاضای رسیدگی بیشتر به مشکلات اهالی را دارم.» این کتابفروش هم‌محله‌ای زیبایی شهر را بیش از ساخت‌وساز در رشد و شکوفایی فرهنگ می‌داند و می‌افزاید: «باید طوری برنامه‌ریزی کنیم که یک شهر سرشار از افراد علاقه‌مند به مطالعه داشته باشیم که در آن شهروندان قانونمدار، اخلاق‌گرا و افکار متعالی داشته باشند. من اسم چنین شهری را کتاب شهر می‌گذارم زیرا هدف کتاب هم قانونمداری، اخلاق‌گرایی و روشن ساختن ذهن افراد است.»

کتابفروش نویسنده

همنشینی با کتاب تأثیرات مثبت بسیاری در شخصیت سربندی داشته از جمله اینکه او را به نویسنده‌ای با دغدغه‌های فرهنگی تبدیل کرده است. سربندی درباره روند نویسندگی‌اش این‌گونه توضیح می‌دهد: «زمانی فکر می‌کردم که نوشتن کار من نیست تا اینکه در سال‌های گذشته با توجه به اتفاقاتی که در اطرافم دیدم احساس کردم که بسیاری از سنت‌ها، آداب، رسوم و ارزش‌های اخلاقی در حال فراموشی است. به همین دلیل وظیفه خود دانستم که قلم به دست بگیرم و برای حفظ و ارتقای ارزش‌های فرهنگی کار کنم. مجموعه شعر گلبانگ سربندی، سه‌گانه (اصفهان بهانه بود ایرانم آرزوست، ایران بهانه بود انسانم آرزوست، دیگر بهانه نیست آنم آرزوست)، زن شعر خداست، خیام ودوزخی مست و اراک در ژرفای تاریخ از جمله آثار من هستند. در آینده کتابی هم برای معرفی «بابا طاهر عریان» تهیه و منتشر خواهم کرد.

*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۲ به تاریخ ۱۳۹۳/۲/۱۷

کد خبر 743598

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha