چهارشنبه ۲۷ آذر ۱۳۸۷ - ۰۷:۵۷
۰ نفر

هیربد کهن: اگر همین‌طور که دارید راه خودتان را می‌روید (جدای از اینکه ممکن است به هر دلیلی خوشحال یا غمگین باشید) یک مرتبه جلوی پایتان، درست جلوی پایتان یک کیسه پول بیفتد چکار می‌کنید؟!

می‌دانم اگر بخواهید خیلی اخلاق گرا باشید، اول دنبال صاحبش می‌گردید، ‌حتی ممکن است پول را همان‌جا بگذارید. حالا اگر فکر کنید که این پول مال خود شماست (‌به هر دلیلی حد‌اقل بخواهید خودتان را قانع کنید تا پول را بردارید) با آن پول‌ها چه‌کار می‌کنید؟ راه اول این است که هر چیزی که لازم دارید بخرید،‌ یا اگر سخاوتمند باشید دیگران را هم در پولتان شریک کنید و بقیه‌اش را، البته اگر چیزی بماند، پس انداز کنید. اما اگر پولی که جلوی پای شما افتاده واحد پولی باشد  که قرار است در مدت چند روز بی‌ارزش بشود چه‌کار می‌کنید. آره. آن‌وقت قضیه کمی فرق دارد. درست مثل داستان میلیون‌ها.

«دامیان» یکی از دو برادری است که در داستان میلیون‌ها ایفای نقش می‌کند. دامیان عاشق قدیسان است و برای خودش  جایی درست کرده که دور از دیگران بتواند در رویاهایش با قدیسان صحبت کند؛گوشه‌ای دنج که با مقوا در پایین خط راه‌آهن درست کرده. دامیان و «آنتونی» مادرشان را از دست داده‌اند و دامیان آرزو دارد که بتواند از طریق قدیسان با مادرش ملاقات کند. اما آنتونی برادر او به فکر سرمایه‌گذاری است. در یکی از روزها دامیان پول‌ها را پیدا می‌کند. فکر می‌کنید چطوری؟ همینطور که مشغول دعا است یک کیسه پر از اسکناس از قطار پایین می‌افتد. درست جلوی پای دامیان. دامیان پول‌ها را هدیه‌ای از طرف خدا در همدردی با از دست دادن مادرش می‌داند.

دامیان که راوی داستان است، می‌گوید: «اگر آنتونی ما این داستان را تعریف می‌کرد، اول از همه به موضوع آن پول می پرداخت.»  دامیان در حقیقت به این شیوه شخصیت برادرش را توصیف می‌کند. اما بچه‌ها که مادرشان را از دست داده‌اند و به همراه پدرشان به تازگی به خانه جدید نقل مکان کرده‌اند، قرار است به مدرسه جدید بروند و تصمیم می‌گیرند که ماجرا را به هیچکس نگویند، حتی به پدرشان. آنها فکر می‌کنند: «داشتن یک راز مثل داشتن یک جفت بال است که آدم زیر کتش چسبانده باشد.»

آنتونی سرش پر از نقشه است و از طرفی روحیات متفاوت از دامیان دارد و تا حدودی هم با کارهای خیرخواهانه‌ِ او مخالف است.‌

آنها فهرست بلند بالایی از چیزهایی که می‌توانند بخرند تهیه و باهم در باره آنها بحث می‌کنند. حتی دوستانشان را مهمان می‌کنند و برای آنها چیزهایی را به عنوان هدیه می‌خرند و حتی اسباب‌بازی‌هایشان را به آنها می‌فروشند. اما ماجرا به همین‌جا ختم نمی شود؛ بالاخره پای دزد‌ها و پلیس‌ها هم به میان داستان کشیده می‌شود.

میلیون‌ها، یک داستان خانوادگی است . داستانی تلخ و شیرین که تا مدت‌ها در ذهن خواننده باقی می‌ماند. نویسنده همزمان با طرح تغییر پول اروپا و تبدیل آن به یورو این کتاب را نوشته است. در عین حال ریتم تند داستان باعث می‌شود تا به راحتی همراه داستان باشید و خسته نشوید. به هر حال این هم یک‌جورش است. شانس یک در میلیون. اما وقتی پای دزد به میا ن داستان می‌‌آید ‌ممکن آرامش از بین برود. حالا صلح بهتر است یا ثروت؟

*میلیون‌ها
*نویسنده: فرانک کاتریل بویس
*مترجم: شهلا انتظاریان
*ناشر: افق
*قیمت: 2500 تومان

کد خبر 69776

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز